دنیا همینجوری است . . جهان بر سنگ ظلم است و حیات آدمی زوری است همینجوری نگفتم واقعاً دنیا همینجوری است چراغ خانهٔ ظالم چو قلب مؤمنان روشن اجاق خانهٔ بیچارگان خاموش و پیزوری است نپنداری زمین چون آسمان دریای کوکبهاست که این سوسوی نور از اشکهای شمع کافوری است در این ویرانسرا کس نیست، شوری هم اگر باشد برای قصر چنگیزی است یا از کاخ تیموری است چه شهری! شهروندانش تمامی شهربند شب جواب قلعهبان یک عمر مأموری و معذوری است به روی چشمهٔ خورشید چشم آسمان بسته است به جایش ازدحام پشّگان بر گرد زنبوری است نیامد بوی باران، کوچههامان تیرباران شد در و دیوارها غرقابهٔ خون گل سوری است به تب میسوزد اما واقعاً جان زمین سرد است در این دوران سگمذهب که شرط دوستی، دوری است فسرده، یخزده، مرده، فشرده، تار، آزرده زمین -این صاف پهناور - ببین حالا عجب گوری است * زمین سرد است اما باز من در خواب میبینم خدا در حال نفخ صور در گلهای شیپوری است می و ساغر کنار هم، من و ساقی به هم سازیم جهان در پیچ و تاب و باقی افعال منشوری است بچرخد هی، برقصد وی، بخواند نی، بگردد می جهان در خوابهای من به این شادی و پرشوری است خدا! در خواب من دنیای تو برعکس میچرخد ببخشایم! ببخشایم! که رؤیاهایم اینجوری است * شکسته، خسته، مانده، بسته در منظومهٔ غمها همینجوری نگفتم -ای خدا- دنیایت اینجوری است #عبدالله_مقدمی telegram.me/moghaddamy 1.8K viewsedited 08:16