Get Mystery Box with random crypto!

مردی که ناامید نشد مرحوم جلیل رشید فرخی مردی جدی اما بسیار جذ | ✍️ محسن جلال‌پور

مردی که ناامید نشد

مرحوم جلیل رشید فرخی مردی جدی اما بسیار جذاب بود. به قاعده دانش اقتصاد، هیچ وقت عرضه لبخندش را زیاد نمی‌کرد که ارزش‌اش را کم کند. از آن مهم‌تر همواره امید داشت و هیچ‌وقت خسته نمی‌شد. همیشه می‌گفت آدم‌های ناامید هیچ وقت موفق نمی‌شوند و راست می‌گفت؛ احتمال موفقیت آدم‌های مثبت‌اندیش خیلی بیشتر از آنهاست که همیشه می‌گویند« من می‌دونم دیگه کارمون تمومه».

اما جلیل رشید فرخی کیست؟
او در مهرماه 1314 در کرمان متولد شد. ابتدا در مدرسه «سیروس» در خیابان «زریسف» درس خواند، بعد به مدرسه «ایرانشهر» رفت و شاگردی «آمیرزا برزو آمیغی» را کرد. «برزو آمیغی»، معروف به «میرزا برزو»، مدیر معروف دبیرستان «ایرانشهر» بود که شاگردان زیادی تربیت کرد و به گمانم اواخر دهه 40 درگذشت.
آمیرزا برزو آمیغی که علاقه زیادی به ورزش داشت؛ دانش‌آموزان را تشویق می‌کرد. به لطف این توجه، تیم فوتبالِ مدرسه ایرانشهر هرسال در مسابقات مدارس اول می‏شد. جلیل رشید فرخی و عباس حجری عضو این تیم بودند. عباس حجری آن روزها برای خودش نابغه‌ای بود که از مدرسه ایرانشهر به تیم شاهین پیوست و در تیم ملی هم گلزنی کرد. ظاهرا عباس حجری اولین هت‌تریک تاریخ تیم ملی فوتبال را در سال 1338 در بازی با پاکستان به نام خود ثبت کرده است.
مرحوم جلیل رشیدفرخی در کتاب پیشگامان توسعه کرمان از میزان علاقه مرحوم حجری به فوتبال گفته:«عباس حجری، حتی کفش مناسب فوتبال نداشت؛ اما شیفته فوتبال بود. توپی را با استفاده از مقداری پارچه و سوزن جوال‏دوز می‏دوخت. صبح، از خانه، با توپ‌بازی می‏کرد تا به مدرسه می‏رسید. توپ را کناری می‏گذاشت و به کلاس می‏رفت؛ و دوباره ظهر در راه خانه، با توپ‌بازی می‏کرد.»

جلیل رشید فرخی با چنین پیشینه‌ای راه فوتبال را ادامه نداد اما یکی از کارآفرینان مطرح کرمان شد. زمانی‌که به عنوان منشی در دفتر پدر کار می‌کرد، کسب و کار را هم آغاز کرد. سفارش قالی می‌داد و در کار خرید و فروش بود. اطرافیانش اهل ریسک نبودند؛ اما مرحوم جلیل از همان ابتدا ترسی در دل نداشت. آن روزها قالی‏بافی در دهات کرمان متمرکز بود و فرش‏ علاوه بر کرمان در «کوهپایه»، «راور»، «شاهرخ‏آباد» و نزدیک «اختیارآباد» ‌هم بافته می‏شد. او به بافنده‏ها مراجعه می‏کرد؛ فرش‏های آن‌ها را چه تمام نشده و روی دار؛ و چه بافته‌شده و آماده؛ می‏خرید.
رفته‌‏رفته دارهای قالی خودش را برپا کرد. از خرید و رنگرزی ریس، تهیه و انتخاب نقشه، انتخاب بافنده و نظارت بر بافت تا روکارگیری زیر نظر خودش بود. کار به جایی رسید که همراه برادرش جمعاً پنج ‌هزار بافنده روی 2500 دار قالی برایشان کار می‏کردند. تا سال 1357 در این کسب و کار بود اما کم کم به دامداری و کشاورزی گرایش بیشتری پیدا کرد.
بعد از انقلاب کسب و کار فرش تا مدت‌ها از رونق افتاد و فرش‌های «رشیدفرخی» که طالب زیادی هم داشت برای همیشه به محاق تعلیق رفت. اما عجیب بود که جلیل خان رشید فرخی در کشاورزی هم موفق بود و کار به جایی رسید که زمانی بالاترین سطح تولید محصولات کشاورزی در کرمان متعلق به ایشان بود. جالب‌تر این‌که ایشان در دامداری هم به اوج موفقیت رسید. زمانی که مردم کرمان از نظر لبنیات در مضیقه بودند، دامداری بزرگی احداث کرد که هنوز هم نمونه‌اش در کرمان احداث نشده است. در میانه‌های دهه 40 روزانه پنجاه‌تن شیر تولید می‏کرد که برای تأمین نیاز دویست‌ هزار نفر کافی بود. دامداری رشید فرخی با شش هزار رأس گاو به قدری بزرگ بود که شیر استان‌ کرمان و استان‌های همجوار را هم تأمین می‌کرد.
در کنار این همه کار و دغدغه، مرحوم جلیل رشید فرخی از فعالیت‌های اجتماعی هم غافل نبود. مدتی عضو انجمن شهر کرمان بود و مدتی هم سکان ریاست این انجمن را بر عهده گرفت.

«منطقه نمونه گردشگری رشید ‏فرخی» که در جاده کوهپایه قرار دارد، یادگار مرحوم جلیل رشید فرخی برای نسل‌های آینده است. این منطقه در کنار مراکز رفاهی، رستوران‏ها و مراکز تفریحی، زمینه انجام انواع ورزش‏هایی مانند راهپیمایی، تیراندازی، فوتبال و سوارکاری را برای استفاده عموم فراهم کرده است. افسوس که عمرش قد نداد تا این مجموعه را افتتاح کند و از رونق آن لذت ببرد. مرحوم جلیل رشید فرخی که مردی بزرگ و پرتلاش و نوآور بود در 30 خرداد 1397 دار فانی را وداع گفت.
شخصا برای خانواده بزرگ رشید فرخی احترام زیادی قائلم به خصوص برای دوست عزیزم محسن آقا که سال‌های طولانی با هم در ارتباط مداوم هستیم و فراز و فرودهای زیادی دیده‌ایم.



محسن جلال پور

@mohsenjalalpour