Get Mystery Box with random crypto!

مُخَبَّط

لوگوی کانال تلگرام mokhabat — مُخَبَّط م
لوگوی کانال تلگرام mokhabat — مُخَبَّط
آدرس کانال: @mokhabat
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 3.65K
توضیحات از کانال

مُخَبَّط به معنی دیوانه ، مجنون ، تباه

◇نوشته های یاس مغروق◇

Ratings & Reviews

3.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

0


آخرین پیام ها 2

2022-08-22 21:26:14 انتظار؟انتظار بیهوده در خلا زمان برای قطعه ای از شور.کلافگی هایی که تورا دور خودش میچرخاند و چشمانت خشک میماند.دوری هایی که تنت را لَخت میکند و انرژی ات خفه میشود.در انتظار بوسه پوسیده میشوی و در آخر مچاله روی تختت بالش خیس همدمت میشود.

-ساده

@mokhabat | مخبط
637 views18:26
باز کردن / نظر دهید
2022-08-21 23:06:27 در جوار آرمان های گردن زده شده تیربارانش کردند،
به سمت آسمان عروج کرد، یا آسمان در دامانش سقوط کرد؟
وقتی ایثار بر پیشانی سرچشمه ی ذاتش بوسه گذاشت..!

@mokhabat | مخبط
665 views20:06
باز کردن / نظر دهید
2022-08-21 22:50:16 در چشمان یار
می‌کنم نگاه
می‌سوزد نگاه
می‌نامد مرا خاکسترا خاکسترا..!
540 views19:50
باز کردن / نظر دهید
2022-08-21 19:14:18 《وجدان شیطان》 قسمت دوم: آلبر دوغی نوشید گف: من کشیش نیستم رفیق اما داستان هایش را شنیده ام، همان شخصیتی که در کتب آسمانی امده را میگویی؟ این مکالمه را همینجا بگذاریم، گاهی با خودم فکر میکنم سرنوشت جهان به کدام سمت خواهد رفت، این جریان سوار بر زمان که فرزندانش…
589 viewsedited  16:14
باز کردن / نظر دهید
2022-08-20 23:09:54 من میخوام قلبت رو بشناسم


@mokhabat| مخبط
581 viewsedited  20:09
باز کردن / نظر دهید
2022-08-20 18:01:31 《وجدان شیطان》 قسمت اول؛ در تلاقی برزخ و دوزخ و بهشت، در کنار نهری از خون، وجدان شیطان را ملاقات کردم، پیکر‌ عریان و متلاشی فراعنه و امپراطوران، رهبران و جنگاوران... گودال مملو از خونابه ی دژخیمان، حتی مطلعان تاریخ بی طلاع از طالع نحس این تیره تباران تلخ…
613 viewsedited  15:01
باز کردن / نظر دهید
2022-08-18 22:22:21 《وجدان شیطان》

قسمت اول؛

در تلاقی برزخ و دوزخ و بهشت، در کنار نهری از خون، وجدان شیطان را ملاقات کردم، پیکر‌ عریان و متلاشی فراعنه و امپراطوران، رهبران و جنگاوران...
گودال مملو از خونابه ی دژخیمان، حتی مطلعان تاریخ بی طلاع از طالع نحس این تیره تباران تلخ عاقبت!
ماحصل روزگارانی که قبل از اختراعات انقلاب صنعتی،
کثافت  و آلودگی هسته درونی تصمیم هایشان ریه های زمین را قفل کرد.
وجدان شیطان رو به غروب رمانتیک محیط لنگ زنان لی میزد، با پوشیه اشراف یونان باستان، بعد از چند قدم به درّه ی بزرگ و عمیقی سکندری خورد، سریع دویدم لبه درّه و چهره ی وحشت زده اش را دیدم معلق در سقوط ممتد، خیره به نگاهم مانده بود!
این پایان داستان بود دوستان، سکانس های آخر آن تئاتر حماسی که قلم فردوسی از مرقوم آن عاجز است...منطق و صغری کبری های کاراکتر های داستان بسیار کهن هستند، درست برای زمانی که پشت لب افلاطون سبز نشده بود!هنوز هم تصویر نعش های روی زمین مانند یک تابلو فرش نفیس روی دیواری از ذهنم آویزان است.
روایت از جایی آغاز می شود که همراه دوست الجزایری ام آلبر کاموی عزیز در طبقه دوم قهوه خانه ی بابا علی مشغول دیزی خوردن بودیم...آلبر لقمه کله گربه ای گرفت و گفت:
تعریف کن ساموئل، چه شده که به خاطرش من را دوباره به این خراب شده کشاندی؟
پیازی پوست کندم و خاشع و تابع و نافذ پاسخ دادم:
تو همیشه منت روی سر من می زاری رفیق، می دانم سرت شلوغ است اما باید نظرت را راجب مطلبی بدانم.
-چه مطلبی؟ دوباره مرلین مونرو را دیدی که برایت پیانو می زند ؟
+نه خیر سرم چه کار مرلین دارم گلستان عمر ما از باب عشق و جوانی اش دگر حضرت سعدی گذر کرده..
ادامه دادم: آلبر دستم به دامنت به ریش نداشته گاندی قسم خداوند با من شوخی اش گرفته،
-کم‌ نق بزن چه شده؟
+چقدر از شیطان می دانی؟
-شیطان؟


@mokhabat | مخبط
653 views19:22
باز کردن / نظر دهید
2022-08-18 18:27:54
روایت وجدانِ شیطان




امشب پست میکنم

@mokhabat | مخبط
652 viewsedited  15:27
باز کردن / نظر دهید
2022-08-18 10:51:00 زمان تاوان موهبت حیات است که مقروض به فضا هستیم آن‌را..
حماقت آدمی گیسوان سیاه و فرصت های سقط‌شده را بار این الاغ نامرئی میزند و برای گوشه ای از ذهن که مولد حسرت است خراج می‌برد!

یاس مغروق

@mokhabat | مخبط
654 views07:51
باز کردن / نظر دهید