Get Mystery Box with random crypto!

️ Ⓜ️ ملانصرالدین Ⓜ️

لوگوی کانال تلگرام mollanasreddeen — ️ Ⓜ️ ملانصرالدین Ⓜ️
لوگوی کانال تلگرام mollanasreddeen — ️ Ⓜ️ ملانصرالدین Ⓜ️
آدرس کانال: @mollanasreddeen
دسته بندی ها: سرگرمی ها
زبان: فارسی
مشترکین: 2.10K
توضیحات از کانال

کانال رسمی
#ملانصرالدین
در تلگرام
ارسال نظرات،پیشنهادات وانتقادات
فقط در ربات زیر
@mollaa_bot
با تشکر:مدیریت کانال

Ratings & Reviews

4.00

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

1

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 34

2021-06-28 10:47:01 معاون اول رئیس جمهور تعیین شد!!


گفت: آیا می دانی اگر من به جای رئیس جمهور بودم،چه کسی را به عنوان معاون اول برمی گزیدم؟

گفتم: چه کسی را؟

گفت: کسی که بیشترین محبوبیّت و پایگاه مردمی را داشته باشد.

گفتم: آفرین بر فهم و درایت تو!! تو که بلدی این حرف های حسابی را بزنی چرا سیاهنمایی می کنی؟ حالا آقای رئیس جمهور از کجا بفهمد که چه کسی بیشترین پایگاه مردمی را دارد؟

گفت: خب،معلوم است.کسی که بعد از او توانسته بیشترین آرای مردم را جذب کند.

گفتم: درود بر تو !که هم باهوش هستی و هم منطقی! حالا بگو چه کسی پس از رئیس جمهور بیشترین آرای مردم را دارد؟

گفت: آرای باطله!!

گفتم: باز هم سیاهنمایی کردی؟!

شفیعی مطهر

@mollanasreddeen
341 views07:47
باز کردن / نظر دهید
2021-06-28 10:43:38 میوه‌ مورد علاقه‌ من سیب است و از بچگی دل در گروی آن داشتم.
مخصوصا سیب‌های کوچک و زردی که پر از نقطه‌ی ریز هستند. همان‌هایی که با گاز اول،هم‌دردی‌ خودمان را با آدم و حوا اعلام می‌کنیم و شیرینی گناه را حاضریم به جان بخریم. این نوع سیب در شهر ما حکم تک‌شاخ را دارد و خیلی کم‌یاب است. اما جوینده یابنده است. دو هفته پیش تصادفا گذرم خورد به یک دکان درب و داغان که همه چیز می‌فروخت. از اگزوز وسپا تا سیب کوچکِ زردِ خالدارِ شیرین، مخصوصا گناهکاران و خوارج. چشم بسته دو کیلو خریدم و گاز دادم تا خانه و انداختم توی سینک ظرف‌شویی و غسل کرونا دادم و ریختم توی سبد.
ده تا سیب بودند. همان‌جا فهمیدم که سه تای آن‌ها نیمه‌کپک‌زده‌اند و از زردی رسیده‌اند به قهوه‌ای. حالا من مانده بودم و سه سیب کرمو و هفت سیب سالم و براق. درون من اهریمنی وجود دارد که اجازه‌ خوردن سیب‌های سالم قبل از سیب‌های گندیده را نمی‌دهد. هر چقدر با خودم کلنجار رفتم که اول یکی از سالم‌ها را بخورم،اهریمن درونم اجازه نداد و اصرار کرد که: «این خراب‌ها رو بخور اول... بعد می‌ریم سراغ خوب‌ها».

اهریمن پیروز شد. دو روز اول کرموها را با بدبختی خوردم. مزه‌ی روده‌ی کانگرو می‌دادند. حتی قابیل هم حاضر نمی‌شود بابت این مزه گناه کند. روز سوم رفتم سراغ سالم‌ها که دیدم حالا دو تای دیگرشان هم رو به زوالند. باز اهریمن و کپک و روده‌ی کانگرو و الخ. روز چهارم و پنجم و ششم هم بر همین منوال. هر ده تا را با همین شرایط اسف‌بار میل کردم. لعنت بر این اهریمن درونم که حالی‌اش نمی‌شود هر لذتی زمان انقضا دارد.هر چیزی را سر وقتش باید گاز زد.

تابستان‌ها از اهواز می‌کوبیدیم تا تهران. ده ساعت توی راه بودیم و وقتی می‌رسیدیم انگار از دستگاه سانتریفوژ (سلام محمدعلی جان) بیرون آمده باشیم. بعد هم می‌رفتیم شمال. تمام راه را تحمل می‌کردم فقط بابت تونل کندوان. واردش که می‌شدیم، پنجره را می‌دادم پائین و طوری عربده می‌زدم که انگار خدای نکرده عضوی لای انبر گیر کرده باشد. هیچ لذتی بالاتر از آن نبود که صدایم بخورد به دیوارهای سنگی تونل و چهار برابر بلندتر بشود و اعصاب همه را خرد کنم. امروز موقع رانندگی بعد از سال‌ها مجبور شدم از یک نیمچه‌تونل رد شوم. یاد تونل‌ کندوان افتادم. پنجره را هم دادم پائین. سرم را هم دادم بیرون اما به جای نعره، صدایی تولید کردم که فقط به درد بیدار کردن لیلی‌ می‌خورد جهت خوردن سحری. همان‌قدر نرم و لطیف. نعره زدن زمان خودش را می‌طلبیده. خدا را شکر می‌کنم که آن زمان اهریمن درونم هنوز متولد نشده بود و نگفت که: «حالا توی این تونل داد نزن. بذار وقتی برگشتیم اهواز، توی تونل‌های اهواز هر چی خواستی فریاد کن». اهواز که تونل ندارد حبیب من.

یک همکلاسی شیرازی داشتم که دن‌ژوان دانشگاه بود. سینه‌‌ی کفتری و موهای ‌اردکی. یقه‌ی کاپشن جین‌اش را بالا می‌داد و دل‌ها را اسیر خودش می‌کرد. سال آخر دانشگاه، با دوست‌دخترش رفتند مسافرت. وقتی برگشت چند عکس از سفرشان نشان‌مان داد. یکی‌شان مال گردنه‌ی حیران بود. خودش و دوست‌دختری لبه‌ی پرتگاه، فیگور تایتانیکی گرفته بودند و به یک افق مه‌آلود خیره شده بودند. همان شب با خودم تصمیم گرفتم که بروم باشگاه و پرس سینه بزنم و موهایم را گوجه‌ای کنم و دوست‌دختری برای خودم اختیار کنم و بروم گردنه‌ی حیران و با دوربین زنیطم عکس بگیرم از خودمان. اهریمن درون من همان وقت‌ها بود که به بلوغ رسیده بود و نشسته بود توی اتاق فرمان مغزم. اهریمن گفت: «نه عزیزم. الان نه. فارغ‌التحصیل بشو، یه شغل خوب پیدا بکن، کمی پول جمع کن، خونه بگیر، بعد هر غلطی خواستی بکن». گفتم چشم. همه‌ی دستوراتش را انجام دادم الا بخش «هر غلطی خواستی بکن». بعد از همه‌ی آن کارها، سیب‌های براق لک افتاده بودند و دیگر حیران همان حیران نبود دیگر و مو بر سرم نمانده بود.

خلاصه این اهریمن، روان‌ام را پریشان کرده است. اگر با همین وضعیت به سن 125 سالگی برسم، باز هم یک لیست طویل دارم از کارهایی که باید انجام بدهم اما اهریمن درون اصرار دارد که «فعلا پولات رو جمع کن و یه دست دندون مصنوعی از جنس عاج فیل بخر، بعد برو فلان کار را بکن». از آن طرف هم یک لیست طویل هم دارم از کارهایی که اهریمن درون در صد سال گذشته به فنا داده است. ای اهریمن لامروت! هر سیبی را باید سر وقتش گاز زد. به جای گاز زدن سیب تازه دائم در حال تماشای کپک زدن‌اش هستم.
تف به روت.

فهیم عطار

@mollanasreddeen
373 views07:43
باز کردن / نظر دهید
2021-06-19 08:52:50
کمی، فقط کمی بخندیم

@mollanasreddeen
1.1K views05:52
باز کردن / نظر دهید
2021-06-19 08:28:03
سال دیگه این موقع هر ایرانی :
۱۰۰ رحمت به روحانی


@mollanasreddeen
1.0K views05:28
باز کردن / نظر دهید
2021-06-19 08:17:42
ادامه رسوایی های صدا و سیمای میلی

یک مکان در دو تصویر،

@mollanasreddeen
837 views05:17
باز کردن / نظر دهید
2021-06-19 08:17:22
@mollanasreddeen
1.1K views05:17
باز کردن / نظر دهید
2021-06-19 08:15:01
تاحالا زیاد پیش اومده بود که فیش جعلی فرستاده بودن وبدون اینکه پولی به حساب واریز بشه درخواست جنس میکردن،ولی این سری خواستیم بااین دوستمون برخورد کنیم بافرستادن سفارش جعلی،بلکه عبرتی بشه برای کلاه برداران اینترنتی"

@mollanasreddeen
745 views05:15
باز کردن / نظر دهید
2021-06-19 08:14:41
هیچ‌کس ماسک نداره بماند، همه کت و کاپشن دارند

@mollanasreddeen
769 views05:14
باز کردن / نظر دهید
2021-06-19 08:12:06
تقدیم به همه اونایی رفتن و رای دادن

@mollanasreddeen
719 views05:12
باز کردن / نظر دهید
2021-06-19 08:11:47

@mollanasreddeen
722 views05:11
باز کردن / نظر دهید