مناظره یک مسلمان و یک بهایی مسلمان: شما كه در ك | مناظرات مذهبی
مناظره یک مسلمان و یک بهایی
مسلمان: شما كه در كتابها و بيانيّههاي خود، اسلام و قرآن را قبول داريد، با اين تفاوت كه ميگوئيد اسلام نسخ شده و آئين ديگري به جاي آن آمده است، از شما ميپرسم كه آيات متعدّدي در قرآن وجود دارد كه آئين اسلام يك آئين جهاني و جاوداني است و تا روز قيامت، ادامه دارد و با مطرح كردن مسألة «خاتميّت»، هرگونه دين جديد را تا قيامت باطل اعلام نموده است. بهائي: مثلاً كدام آية قرآن تصريح ميكند كه پيامبر اسلام ـ صلي اللّه عليه و آله و سلّم ـ آخرين پيامبر است؟ مسلمان: در آية 40 سورة احزاب ميخوانيم: «ما كانَ مُحَمَّدٌ اَبا اَحَدٍ مِنْ رِجالِكُمْ وَلكِنْ رَسُولَ اللّهِ وَ خاتَمَ النَّبيّينَ وَ كانَ اللّهُ بِكُلِّ شَيْيءٍ عَلِيماً ؛ «محمّد ـ صلي اللّه عليه و آله و سلّم ـ پدر هيچ يك از مردان شما نيست، بلكه پيامبر خدا و ختم كنندة پيامبران است و خدا بر همه چيز دانا است». جملة «خَاتَمَ النَّبيّين»، با كمال صراحت و به روشني ميگويد: پيامبر اسلام ـ صلي اللّه عليه و آله و سلّم ـ آخرين پيامبر است. زيرا واژة «خاتم» هرگونه كه خوانده شده به معني ختم و پايان است، بنابراين طبق صريح اين آيه، پيامبر اسلام ـ صلي اللّه عليه و آله و سلّم ـ آخرين پيامبر و ختم كنندة آنها است، و بعد از او پيامبر، و دين و شريعتي نيامده نخواهد آمد. بهائي: خاتم به معني انگشتر كه زينت انگشت است نيز آمده است، بنابراين منظور از آية مذكور اين است كه پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ زينت پيامبران است. مسلمان: معني رائج و حقيقي واژة خاتم، همان ختم كننده بودن است، و اصلاً ديده نشده كه لفظ خاتم را بر انساني اطلاق كنند و از آن معني زينت را اراده نمايند، وانگهي ما به لغتنامهها مراجعه ميكنيم، ميبينيم، معني اصلي خاتم همان ختم كننده ميباشد، استعمال لفظ در غير معني لُغوي و رائج آن نياز به قرينه و نشانهاي دارد، ما در اينجا هيچ گونه نشانه و دليلي نميبينيم كه از معني حقيقي خاتم، دست برداريم، و معني مجازي آن را بگيريم. در اينجا به ژگفتار بعضي از لغت شناسان در مورد واژة «خاتم» توجّه كنيد: فيروزآبادي در كتاب «قاموس اللُّغه» ميگويد: «ختم، به معني مهر كردن است، و «ختَمَالشَّيءْ»، يعني به آخر آن چيز رسيد.» جوهري در لغتنامة «صحاح» گويد: «ختم به معني رسيدن به آخر است و «خاتمة الشّيء» به معني آمريكا÷روشنفكر آن چيز است». ابومنظور در لغتنامة «لسان العرب» ميگويد: «ختام القوم» يعني اخرين فرد قوم، و «خاتم النّبيّين» به معني آخرين پيامبر است.» راغب در مفردات ميگويد: «خاتم النّبيين» يعني، پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ با آمدن خود، رشتة نبوت را به آخر رساند و قطع كرد و نبوت را پايان رسانيد.[1] نتيجه اينكه: ارادة معني زينت از كلمة خاتم، برخلاف ظاهر و برخلاف معني لغوي است و نياز به دليل دارد، و در اينجا هيچگونه دليلي بر اين مطلب نيست. بهائي: واژة «خاتَم» به معني مهر آخر نامه است كه به عنوان تصديق نمودن آن نامه به كار ميرود، بنابراين منظور از «خاتمالنّبيّين» اين است كه پيامبر اسلام ـ صلي اللّه عليه و آله و سلّم ـ تصديق كنندة پيامبران گذشته بوده است. مسلمان: از پاسخ به سؤال قبل، روشن شدكه معني اصلي و رائج خاتم، همان پايان و آخر كار است، و شنيده نشده كه هنگام اطلاق لفظ خاتم، معني تصديق فهميده شود، مگر اينكه دليل و نشانهاي باشد تا ما از معني اصلي و رائج آن، دست برداريم، و چنين نشانه و دليلي در اينجا وجود ندارد، اتّفاقاً از اين سخن فهميده ميشود كه خاتم (به معني مهر) يعني پايان كار، زيرا مهر آخر نامه، نشانه پاياننامه است. بهائي: آيه ميگويد: پيامبر اسلام «خاتمالنّبيّين» (خاتم پيامبران) است، نميگويد كه آن حضرت «خاتم المرسلين» (خاتم مرسلين) ميباشد، بنابراين، آمدن رسول، بعد از پيامبر اسلام ـ صلي اللّه عليه و آله و سلّم ـ نفي شده است.!!