و اما بریم سراغ نویسنده. بنده کاملا مطمئن بودم که نویسنده یه آقای سبیلکلُفتِ آلاسکاییه که هرماه با زن و شیشتا بچهش میره تو قطب شمال، شفق قطبی ببینه. اولا به این دلیل که اسمش از دوتا اسم مردونه تشکیل شده، ثانیا این که نثرش
بسیار رسمی و کمدیالوگه و از عناصر عاطفی و احساسی بهدوره. ثالثا؛ شخصیت اصلی داستانش یه پسره و اون خواهرش عملا برای خالی نبودنِ عریضه به داستان اضافه شده.
تا اینکه دیدم یه نفر توی گودریدز گفته که
"I love Kirkpatrick Hill and all her books"
و من این شکلی شدم که «چــــــی؟!»
بعد رفتم سرچ کردم و متوجه شدم که بانو، برای سی سال معلم بوده. اون هم معلم دبستان. و ضمنا در مورد تعداد بچههاش هم اشتباه نکرده بودم :)))