سوال با سلام ازتون متشکرم اگر تو این راه بمن کمک کنید. راستش | مشاوره اجتماعی دلارام
سوال
با سلام ازتون متشکرم اگر تو این راه بمن کمک کنید. راستش من شما رو نمیشناسم پس راحت حرفمو میزنم راستش من سختی های زیادی کشیدم و دیگه قلبم تحمل دوباره شکستن رو نداره. از اینجا بگم راستش من از یه دختر خوشم میاد که خونشون یک کوچه این طرف تر خودمونه من 18 سالمه ولی اون 2 سال از من بزرگتره من عاشقش شدم چند ماهی گذشت نتونستم بهش بگم بعد از چند ماه رفتم نامه نوشتم انداختم تو خونشون با اینکه هر روز باهم سلام علیک احوال پرسی داشتیم.. خلاصه شبش بهم زنگ زد هرچی گفت کی هستی نگفتم گفتم شاید ازش شر به پا بشه نگفتم بعد چند تا فوش بهم داد بعد دیگه منم غرور داشتم زنگ نزدم بعد چند هفته با هم خوب شدیم شبا تا صبح با هم حرف میزدیم شوخی میکردیم ولی چون با گوشی بود نمیدونست کیم با این که هرروز از کنارش رد میشدم.. خلاصه یک روز اش رشته داشتن گفت برات میزارم بیا ببر بخور رفتم منو دید گفت عه تو بودی گفتم اره دیگه بعد از اون روز سرد شد باهام ول شوخی میکردیم باهم ولی نه مثل قبلا مثلا ما تا صبح حرف میزدیم الان تا 2 نیم یا 3 بیشتر حرف نمیزنه میگه خوابم میاد یا مثلا هیچ حرفمو گوش نمیکنه وقتی کاری براش انجام میدم قدرمو نمیدونه مثلا دیروز براش 50 پول بهش دادم گفت احتیاج دارم بعداز ظهرش اومد از کوچه رد شد زنگ زدم بهش گفتم کجا رفتی گفت به تو چه یا همین امروز صبح شارژ بهش دادم بعد رفت گفت به تو ربطی نداره گوشی رو روم قط کرد مثلا دستم براش نمک نداره خدایی اینم اینطوری کنه دست به خود کشی میزنم دیگه صبرم سر ریز شده بگید چکار کنم دستم نمک. داشته باشه یا بهم وابسته شه دوسم داشته باشه همین؟؟
