بیتوجهی به امر مثبت از جمله توهمات ذهنی ، تمایل شدید بعضی از | مشاوره تخصصی
بیتوجهی به امر مثبت
از جمله توهمات ذهنی ، تمایل شدید بعضی از افسردههاست که تجربههای خنثی و حتی مثبت را منفی ببینند . نه تنها تجربههای مثبت نادیده گرفته میشود ، بلکه به تجربههای منفی و کابوس نیز تبدیل میشوند. بهتر است نامش را " کیمیاگری برعکس " گذاشت. کیمیاگران قرون وسطی ، عمری را برای پیدا کردن راهی برای تبدیل فلزات کمارزش به طلا صرف کردند . در حال افسردگی ، در جهت خلاف این کیمیاگران میروید و لذت طلایی را با احساس سربی عوض میکنید و از کاری که میکنید ، آگاه نیستید .نمونه بارز این موقعیت واکنشی است وقتی کسی در مقام تعریف از ما حرفی میزند ، نشان میدهیم . وقتی به خاطر کاری که کردهایم یا لباسی که پوشیدهایم ، از ما تعریف میکنند ، چه بسا پیش خود میگوییم : " نه واقعا این طور نیست ، میخواهند که لطفی کرده باشند" و با یک جمله از کنار تعریف میگذریم . گاه میگوییم :" نه ، اصلا چیز مهمی نبود". اگر به طور دائم روی حوادث خوب آب سرد بپاشید ، چه جای تعجب است که زندگی این همه سرد و بیروح به نظر میرسد.
با بیارزش شمردن تجربههای مثبت ، اصرار بر مهم نبودن آن میکنید. کارهای خوب را بیاهمیت میخوانید ، میگوئید که کار هر کسی میتواند باشد. بیتوجهی به امر مثبت ، شادی زندگی را میگیرد و شما را به سوی احساس ناشایسته بودن سوق میدهد و یا این که وقتی در مورد خود قضاوت میکنید ، تجربیات ، اعمال یا کیفیات مثبت خود را نادیده میگیرید، مثلا " آن پروژه را به انجام رساندم ، ولی بدان معنا نیست که فرد با کفایتی هستم ، چرا که در این مورد شانس آوردم.
فاجعه سازی
در این خطای شناختی ، افراد حادثهای را که برمیگزینند و در مورد آن نگران میشوند، به قدری پیازداغ آن را زیاد میکنند که از آن وحشتزده میگردند " من میدانم که هنگام ملاقات با مدیر منطقه ، حرف احمقانهای بر زبان خواهم آورد که موقعیت شغلی مرا به خطر خواهد انداخت . در این تحریف ، شخص انگار به آخر خط رسیده است.
انتزاع انتخابی
در این فرایند فرد بر روی جزییات یک مجموع کلی تکیه کرده و از سایر جنبه های کلیتر و واقعی آن مجموعه صرفنظر میکند. برای مثال فوتبالیستی که چندین گل به ثمر رسانده و چند ضربه را نیز به تیر دروازه زده ، ممکن است تنها بر اثر هدر دادن یک توپ و زدن آن به خارج از زمین، بر روی این اشتباهات تاکید کند. سپس این ورزشکار از جمع یکسری حوادث، یک حادثه را به صورت انتخابی انتخاب کرده و از آن نتایج منفی استخراج میکند و در نتیجه احساس افسردگی مینماید.این تفکر را ، فیلتر ذهنی مینامند.
استنباط اختیاری ( دلبخواهی )
استنباط اختیاری یعنی ، رسیدن به نتایجی براساس ملاکهای ناکافی. بنابراین کسی که در انجام نخستین تکلیف درمانی دچار اشکال شده است، ممکن است به این نتیجه برسد که این درمان فایدهای برایم نخواهد داشت.
انواع استباط اختیاری : الف) ذهنخوانی ب) پیشبینی منفی
ذهنخوانی:
ذهنخوانی به این عقیده برمیگردد که میدانیم فرد دیگری در مورد ما چه فکر میکند . برای مثال فردی ممکن است نتیجهگیری کند که دوستش از او خوشش نمی آید ، به دلیل که او با وی خرید نرفته است . در حقیقت ، دوست این شخص ممکن است دلیل دیگری برای عدم قبول دعوت وی داشته باشد. مثلا ممکن است به دیگری قول داده باشد.
پیشبینی منفی
این نوع تفکر ،طالع بینی ، نیز نامیده می شود.به این معنی است که شخص اعتقاد دارد اتفاق ناگواری رخ خواهد داد، اگرچه قرائن و شواهد از این پیش بینی حمایت نکنند . فردی ممکن است ، پیش بینی کند که در امتحان شکست خواهد خورد
مشاوره تخصصی خانواده و کودکان مشاوره و درمان تست روانشناسی و شخصیت