'عشق، آری ؛ دلبستگی نه!' مصطفی ملکیان در عین حال که اص | مصطفی ملکیان
"عشق، آری ؛ دلبستگی نه!"
مصطفی ملکیان
در عین حال که اصلاح خود، هدف ماست، نسبت به همهی انسانها و بلکه نسبت به همهی موجودات، باید عشق بورزیم. اما عشق، نه دلبستگی. تفکیک بین عشق و دلبستگی به جهت تاریخی به بودا بر میگردد اما در همهی عرفانها پذیرفته شده است. البته بودا تعبیر «شفقت» را بهکار میبُرد و نه عشق. بودا میگفت ما باید نسبت به همهی موجودات، شفقت داشته باشیم. میگفت علت درد و رنج بشر، دلبستگی است و نجاتدهندهی انسان از همهی درد و رنجها عشق است. یعنی تا این حد این دو را در تقابل همدیگر قرار میداد.
اصل سوم از چهار اصل شریف بودایی همین دلبستگی است که باید جایش را به عشق بدهد. بودا میگفت عشق به یک موجود سه مؤلفه دارد: اول اینکه هر خوشیای که امکانپذیر است از معشوقت جذب وجود خودت کنی، حتماً جذب وجود خودت بکنی. یعنی همهی خوشیهایی که از آن موجود، بالقوه میتوانی دریافت کنی، بالفعل دریافت کنی. وگر نه بعداً حسرت خواهی خورد.
دوم اینکه هر خوبیای که میتوانم در حق معشوقم انجام دهم، انجام دهم. یعنی التزام صددرصد به وظایف اخلاقیای که من در قِبال معشوقم دارم. ویژگی سوم چیزی است که به سبب آن بودا را گاهی پیامبر سنگدل میگویند. آن اینکه، اگر به هر جهتی معشوق ناپدید شد، یا به دلیل اینکه واقعاً نابوده شده یا اینکه از منظر و مرئای من بیرون رفته است، من باید چنان رفتار کنم که آن معشوق، گویا اصلا ًوجود نداشته است.
بودا میگفت اندوه تو به این جهت است که نمیدانی در جهانی زندگی میکنی که یگانه اصل ثابت در این جهان، اصل «بیثباتی» است. به گمان من این مُخِ حکمت جهانی و یک زندگی حکیمانه است. این که بدانی در جهانی زندگی میکنی که تنها چیز ثابت در این جهان، «بیثباتی» است. فکر میکنیم وقتی کسی معشوق ما شد، تا ابد معشوق ما خواهد ماند بنابراین چون او را از دست میدهیم اندوهزده میشویم. غافل از اینکه ارتباط عاطفی بین دو انسان هم مثل سایر امور هستی، ناپایدار است. همهی کسانی که به خاطر از دست دادن چیز محبوبی تأسف میخورند به این خاطر است که گمان میبُردهاند در جهانی زندگی میکردند که ثبات دارد.
علی ابن ابیطالب میگفت: «الزُّهْدُ کلُّهُ بَینَ کلِمَتَینِ مِنَ الْقُرْآنِ قَالَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ (لِکیلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَکمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاکمْ) وَ مَنْ لَمْ یأْسَ عَلَى الْمَاضِی وَ لَمْ یفْرَحْ بِالْآتِی فَقَدْ أَخَذَ الزُّهْدَ بِطَرَفَیهِ؛ دو کلمه از قرآن «زهد» را تفسیر میکند: «تا بر آنچه از دست دادهاید تأسّف مخورید، و بدانچه دست یافتهاید شادمان نگردید». و آن که بر گذشته تأسّف نخورَد و بر آنچه دستیافته شادمان نگردد زاهد کامل است.»(نهجالبلاغه، حکمت431)