Get Mystery Box with random crypto!

'مجموعه امور درونيِ يك جامعه، فرهنگِ آن جامعه را مي سازند و مج | مصطفی ملکیان

"مجموعه امور درونيِ يك جامعه، فرهنگِ آن جامعه را مي سازند و مجموعه امور بيرونيِ جامعه نيز تمدنِ آن جامعه را بوجود مي آورند."

مصطفی ملکیان

در عالَم انسانی آنقدر اختیار هست که پیش بینی آینده هم به نحو قاطعی امکان پذیر نیست. میزان توفیق پیش بینی هایی که نسبت به آینده داریم، تناسب مستقیم با میزان مجبور بودن پدیده ای دارد که می خواهیم در باب آن پیش بینی کنیم. هرچه موجودی مجبورتر و بی بهره تر از اختیار باشد، درباره ی آینده ی آن پیش بینی های قاطع تری می توان کرد. از آنجا که انسان آنقدر مختار است که نمی توان اختیار او را انکار کرد – ولو میزان اختیاری که اندیشمندان مختلف برای اسنان قائلند، متفاوت است –می توان به نحو جازمی گفت، پیش بینی آینده انسانی، به صورت قطعی امکان ندارد. نمی توان قاطعانه گفت صد سال آینده، یا هزار سال آینده، و یا به طور کلی، در آینده، بشر به چه وضع و حالی در خواهد آمد؛ خواه این آینده یک سال دیگر باشد، خواه صد سال دیگر. لذا در باب آینده، چندان سخنی برای گفتن نداریم.

یکی از آموزه های مشترک همه ی ادیان و مذاهب جهانی، آموزه ای است که از آن به «اصالت فرهنگ» تعبیر می کنم. این یکی از آموزه هایی است که در همه ی ادیان جهانی مورد اعتقاد است. برای ایضاح مطلب این توضیح را اضافه کنم که ما آدمیان، چه در ظرف جامعه و چه در حالت خلوت و تنهایی، با دو دسته امور سر و کار داریم:

اوّل، امور درونی، باطنی، سابجکتیو، انفسی، و یا به طور کلی، آنچه در قلمرو روان ما می گذرد و دوم، امور بیرونی، ظاهری، آبجکتیو، آفاقی، و به طور کلی، آنچه در بیرون ما می گذرد. در ارتباط ما با طبیعت و انسان های دیگر، می توان گفت همه ی اموری که در همه ی حالات بیداری و هوشیاری و در سراسر زندگی خود با آنها سر و کار داریم، به این دو دسته قابل تقسیم هستند.

با توجه به این توضیحات، می توان گفت مجموعه امور درونيِ يك جامعه، فرهنگِ آن جامعه را مي سازند و مجموعه امور بيرونيِ جامعه نيز تمدنِ آن جامعه را بوجود مي آورند. بنابراين هر جامعه اي داراي فرهنگ و تمدن مي شود. احوالات دروني و باطنيِ شهروندانِ يك جامعه، فرهنگ يك جامعه را بوجود مي آورند و امور بيروني نيز موجب بوجود آمدن تمدن در آن جامعه مي گردند. با اين تفكيك كه به آنچه در درون يكايك افراد مي گذرد، فرهنگ مي گوييم و به آنچه در بيرون و ظرف جامعه و در ارتباط با انسانهاي ديگر و يا طبيعت مي گذرد، تمدن مي گوييم، مي توان به اصالت فرهنگ قايل شد اصالت فرهنگ به اين معناست كه در ميان فرهنگ و تمدن، آنچه كه در ابتدا تعيين كننده است، فرهنگ است. اين فرهنگ است كه تمدن را تعيين مي كند امور دروني، تعيين كنندة امور بيروني است و امر سابجكتيو و انفسي، تعيين كنندة امور آفاقي و آبجكتيو هستند.

سخنرانی "اصلاح فرد و بهسازی جامعه"

@mostafamalekian