Get Mystery Box with random crypto!

'آنچه تعيين كننده سرنوشت ماست، تلقی ما از امور بيرونی است نه خ | مصطفی ملکیان

"آنچه تعيين كننده سرنوشت ماست، تلقی ما از امور بيرونی است نه خود امور بيرونی."

مصطفی ملکیان

معانی اصالت فرهنگ
تقدم تغییر درونی بر تغییر بیرونی
اين تعيين كنندگی به دو معناست كه مورد تاييد اديان و مذاهب نيز می باشد. معنای اول اين است كه در عالم بيرون، تغييری رخ نخواهد داد مگر آنگه در ابتدا و قبل از آن، در درون تغييری روی داده باشد. اگر در بيرون تحولی می بينيم، حتما قبل از آن تغييری و تحولی در درون روی داده است. نمی توانيد در بيرون و در ارتباطات خود با ديگران و يا در ارتباطات خود با طبيعت شاهد تحول تغيیر و دگرگونی باشيد، مگر آنكه قبلاً در درون و در ارتباط با خود تغيير كرده باشيد. هر امری ابتدا در درون روی می دهد و سپس به بيرون سرايت می كند. اگر در درون چيزی روی ندهد، چيزی در بيرون نيز روی نخواهد داد.

از اين رو گفتم يكی از آموزه های مشترك اديان و مذاهب اين است. تعبير قرآنی اصالت فرهنگ اين آيه هست:" انَّ الله لايغيرُ ما بقومٍ حتی يغيروا ما بانفسهم."(سوره رعد آيه:۲۰) اصالت فرهنگ به اين معنا، اين است كه اگر می خواهيد بيرون تان بهتر شود، بايد درون تان را بهتر كنيد. اين مطلب هم در زندگی مادی و هم در زندگی معنوی ما معنادار است.

تغییر درونی در زندگی تأثیرگذار است نه تغییر بیرونی
معنای دوم اصالت فرهنگ اين است كه انچه در بيرون رخ می دهد به اندازة تلقی ما در سرنوشت ما تاثير نمی گذارد. آنچه تعيين كننده سرنوشت ماست، تلقی ما از امور بيرونی است نه خود امور بيرونی. مثلا مرگ برای همه ما انسانها وجود دارد، ولی تلقی های ما از مرگ باهمديگر فرق می كند. مرگ به لحاظ آبجكتيو، يك چيز بيشتر نيست اما تلقی هايی كه از آن می شود، بسيار باهمديگر متفاوت اند. اين تلقی است كه زندگی ما را از همديگر متمايز می كند. آنچه مهم است، اين نيست كه در بيرون از خود چه می گذرد، بلكه مهم آن است كه از آنچه در بيرون روی می دهد، چه تلقی و برداشتی داريد.

در ادبيات بودايی آمده كه دو سالك بودايی داشتند سفر می كردند، آنها در راه به رودخانه خروشانی رسيدند (در تعاليم بودايی، طالبان سير و سلوك بايد يك جا آرام نگيرند و بايد هميشه در سفر باشند)، آنها دختری را ديدند كه در كنار رودخانه ايستاده و چون رودخانه خروشان بود، نمی تواند از رودخانه عبور كند، يكي از آن دو سالك به دختر پيشنهاد كرد كه اگر می خواهيد، بر روی دوش من سوار بشويد تا من شما را به آن سوی رودخانه ببرم. آن دختر بر دوش آن مرد سوار شد و سالك، آن دختر را به آن طرف رودخانه بُرد .او نيز از دوش سالك پياده شد و رفت. آن دو سالك ادامه طريق كردند، سه روز بعد در يك جايی برای صبحانه نشسته بودند كه سالك دوم به سالك اول گفت كه تو آن روز كار زشتی كردی كه دختر را بر دوش خودت سوار كردی. سالك اول گفت، من آن دختر را سه دقيقه بر دوش خود سوار كردم اما اينك احساس می كنم كه آن دختر سه روز است كه بر دوش ذهن تو سوار است.

آنچه در بيرون رخ داد چندان مهم نبود اما چيزی كه مهم است آن است كه در درون تو می گذرد. وقتي دختر بر دوش من بود، همچون وزنه ای بر دوش من بود به مدت سه دقيقه، و هيچ تغيير حالي در من روی نداد. اما تو كه بعد از سه روز اين مسئله را پيش می كشی، معلوم است كه در اين سه روز، آن دختر دائما سوار بر ذهن تو بوده است.

اين، تلقی است كه زندگی ما را تعيين مي كند نه آن امری كه در خارج اتفاق افتاد. به اين معنا، اصالت فرهنگ كاملا قابل دفاع است. به اين معنا كه امور بيرونی آنقدر اهميت ندارند كه تلقی ما از امور بيرون اهميت دارند. در انجيل حوادث فراوانی از حضرت عيسي نقل شده است. انتقادي كه آن حضرت بر همه روحانيون يهودی داشتند اين بود كه به حوادث بيرون بيشتر اهميت می دهيد تا تلقی ای كه از حوادث درون داريد. اين، تلقی هست كه زندگی ما را تغيير می دهد اين تلقی دروني را بايد تغيير دهيم نه امور بيرون.

انچه در درون ما می گذرد، تعيين كننده سرشت و سرنوشت ماست، نه آنچه در بيرون روی می دهد. با توجه به اينها، اگر كسی بخواهد در باب بشر آينده و آينده بشر سخن بگويد، بايد در باب آينده احوال درونی انسانها سخن بگويد. اگر بناست كه آينده بشر بهتر از بشر اكنون باشد، بايد احوال درونی آنها بهتر گردد. اين معنا به صورت ديگر، تقدم فرد انسانی بر نهادهاي اجتماعی مانند، نهاد اقتصاد، نهاد سياست، نهاد خانواده و حتی نهاد دين و مذهب است. نبايد چشم به تغيير نهادها بدوزيم، و فكر كنيم، اگر نهاد سياست عوض شود، چيزي عوض خواهد شد. اگر ما عوض شويم، نهاد سياست و اقتصاد عوض مي شوند. اگر قرار است اقتصاد عوض شود، بايد در ابتدا درون انسانهايی كه با اقتصاد سر و كار دارند، عوض شود.

سخنرانی "اصلاح فرد و بهسازی جامعه"

@mostafamalekian