Get Mystery Box with random crypto!

نکاتی در مورد ویژگی ۱۰ علل توجه به مکتب رواقی مصطفی ملکیان | مصطفی ملکیان

نکاتی در مورد ویژگی ۱۰ علل توجه به مکتب رواقی

مصطفی ملکیان

نکته و ویژگی دهم رواقیون التفات به این نکته واقع بینانه است که در زندگی باید گریز پذیرها را از گریز ناپذیرها تفکیک کرد و اگر زندگی مان و سرمایه هایمان را و استعدادهای درونی و فرصت های بیرونی مان را صرف تغییر گریزناپذیر ها و اجتناب ناپذیرها کنیم فقط خودمان را خلع سلاح کرده ایم .

انسانی که با درد و رنج گریزناپذیر زندگی دربیفتد انرژی و استعدادش از دست میدهد و نیرو و استعدادهایی را که میتوانست صرف گریزپذیرها کند صرف گریزناپذیرها میکند و فرصتهایش را از دست میدهد تا قبل رواقیون کسی این تفکیک را نکرده است

اما دوستان دقت کنند و این بدآموزی را توجه کنند که رواقیون هرگز نگفته اند انسان نباید نسبت به ظلم حساس نباشد بلکه اتفاقا هیچ مکتبی نیست که سردمدارانش تا این حد فعال در امور اجتماعی و سیاسی باشد

مثلا سنکا را در نظر بگیرید که تمام زندگی اش در عالم سیاست گذشت ؛ مارکوس اورلیوس بیست سال آخر عمرش را امپراطور روم بود اینها اصلا نمیگویند ما باید نسبت به مسائل اجتماعی و سیاسی بی اعتنا باشیم بلکه میگویند درد و رنج هایی که می شود دگرگون کرد و از آن ها اجتناب کرد و یا به مبارزه آن ها رفت باید به مبارزه شان رفت چون ما موجود اجتماعی هستیم و موجود اجتماعی اگر نسبت به درد و رنج های اجتماعی ، بی اعتنا باشد ضررش به خودش برمیگردد و باید این ها را تغییر داد بلکه باید توجه کرد اگر دردی گریزناپذیر است نباید نیرویمان را صرف آن کنیم بلکه باید انرژی مان را صرف گریزپذیر ها کنیم. بنابراین در قسمت تغییرپذیر ها باید فعال باشیم و به بهترین نحو ممکن تغییردهیم و تغییرناپذیرها را باید بپذیریم و محدودیت هایمان را بدانیم و اول تسلیم آن ها شویم و بعد نسبت به آن رضا دهیم و در مرحله پایانی عاشق آن ها شویم که این همان " عشق به سرنوشت " است .

در رواقی گری آنچه مهم است و غایت عمل انسان است عشق به سرنوشت است انسان بگوید اگر آی کیو من 90 است تغییرناپذیر است بپذیرم و نگویم آی کیو من باید مثل دوستم 140 باشد یا مثلا اگر زیبایی و توانایی من در این حد است باید بپذیرم لذا اگر تغییرپذیر است تغییربدهم وگرنه آن را بپذیرم

مشکل ما این است که در جسم و مسائل جسمی میپذیریم ولی در مناسبات اجتماعی این را نمیپذیریم .میپذیریم که زیبایی جسممان در این حد است یا نیرومندیمان در این حد است البته آن مقدار که میتوانم تغییر دهم تغییر میدهم و مابقی ان را واگذار میکنم .ولی به محض این که وارد ذهن و روان میشویم نمیپذیریم که مثلا قوه حافظه امان به قوت حافظه دوستمان نیست . سرعت انتقالمان به اندازه سرعت انتقال همسرمان نیست.

یکی از متفکران فرانسوی که بسیار تحت تاثیر رواقیون بود دعای مهمی دارد . در این دعا امده است : خدایا دگرگونی پذیرها را به من نشان ده تا به بهترین وجه آن ها را تغییردهم و دگرگونی ناپذیر ها را هم به من نشان ده تا به آن ها رضایت دهم و تفاوت بین دگرگونی پذیر و دگرگونی ناپذیر را هم به من نشان بده

نتیجه این تلقی این است که در زندگی اجتماعی در ارتباطم با هر موجود دیگر وظیفه اخلاقی ام را انجام میدهم ولی واکنش هستی در قبال این وظیفه را میپذیرم یعنی مثلا اگر وظیفه اخلاقی من این است که با ظلم ستیز کنم ولی بالاخره ظالمان هم در برابر این ظلم ستیزی واکنش نشان میدهند که من این واکنش را میپذیرم . مثلا اگر وظیفه ام این است که متواضعانه عمل کنم تواضع میکنم و به هیچ وجه دست از تواضع نمیکشم چون وظیفه اخلاقی ام تواضع است حالا اگر یک نفر تواضع من را به این نسبت داد که من غلام خانه زادم اصلا اهمیت نمیدهم . یا کسی بگوید من چاپلوسم یا خودکم بینم اهمیت نمیدهم و به واکنش های جهان هستی به عملم توجه نمیکنم

خلاصه در مسلک رواقیون گلایه معنا ندارد . گله گذاری بیمعناست.قدما به این حالت گلایه " بث الشکوی " میگفتند و ما "درد دل" میگوییم ، که در مکتب رواقیون معنا ندارد چون این چیزی که از آن گله میکنیم یا تغییر پذیر است که باید تغییرش داد یا تغییرپذیر نیست لذا نباید نسبت به آن گلایه کرد لذا رواقیون میگفتند که هرکس که اخم کرد و گردنش را کج گرفت و شروع به ناله کرد چه از جامعه چه از روزگار...باید به او گفت من همه چیز را از تو میپذیرم الا این گلایه کردن را ، چون یا از دگرگونی پذیر گله میکنی یا دگرگونی ناپذیر .این ویژگی هایی بود که من در مکتب رواقیون میپسندم و این ها چیزهای مثبتی است که من از رواقیون گرفته ام که البته هرکدام از این ها فروع و جزئیاتی دارد.

نشست درباره کتاب عشق به سرنوشت در گفتگویی با مهدی رضایی
@mostafamalekian