Get Mystery Box with random crypto!

(ادامه) نکته بسیار مهمی که باید بدان توجه کرد این است که ه | مصطفی ملکیان

(ادامه)

نکته بسیار مهمی که باید بدان توجه کرد این است که هنگامی‌که عقل عملی را معیار قرار می‌دهیم و بر اساس آن طرفی را که مطلوبات روان‌شناختی بیشتری را برای ما تأمین می‌کند، انتخاب می‌کنیم باید در نظر بگیریم که آیا معنای این انتخاب این است که ما به یک طرف معتقد شده‌ایم؟ مثلاً اگر گزاره «الف ب است» بیشتر از گزاره «الف ب نیست» مطلوبات روان‌شناختی را فراهم می‌کند معنای آن این است که باید به این گزاره معتقد بود؟ نمی‌توان به گزاره «الف ب است» معتقد بود؛ زیرا عقیده داشتن باید مبتنی بر دلیل باشد حال‌آن که فرض این است که ما دلیلی در دست نداریم و عقل نظری در این حالت ساکت است؛ بنابراین ما به گزاره «الف ب است» عقیده پیدا نمی‌کنیم؛ بلکه باید چنان زندگی کنیم که گویی «الف ب است». درواقع ما نباید به این گزاره عقیده پیدا کنیم بلکه باید بدان ایمان بیاوریم.

ایمان به معنای «چنان زیستن که گویی» است. مثلاً من عقیده ندارم که خدا وجود دارد؛ زیرا برای این گزاره در این حالت (راز) دلیل ندارم؛ اما به وجود خدا ایمان دارم؛ بدین معنا که چنان زندگی می‌کنم که گویی خدا وجود دارد و این‌گونه زیستن که گویی خدا وجود دارد، ایمان است.

اکنون اگر به سیر توضیحات توجه کنید متوجه می‌شوید که ما به معنویتی دست یافتیم که با عقلانیت مخالف نیست؛ زیرا گزاره‌های خردپذیر و خردگریز راجح را به حکم عقل پذیرفتیم و گزاره‌های خردستیز و خردگریز مرجوح را به حکم عقل رد کردیم و خردگریزهای مساوی (راز) را که عقل در برابر آن سکوت می‌کند با آن مخالفتی نکردیم و به اقتضای عقل عملی انتخاب کردیم. نتیجه این سیر این است که نیازهای معنوی ما برآورده می‌شوند بدون این‌که در برابر وعده‌های مکاتب و ایدئولوژی‌های مختلف دچار مغالطه آرزو اندیشی شویم و نتوانیم رمان را از واقعیت تشخیص دهیم.

درواقع معنویت امروز معنویتی است که می‌خواهد آرزو اندیشی را با کمک عقل حذف کند؛ یعنی تا گزاره‌ای به مرحله خردگریز برابر نرسد نوبت ایمان آوردن بدان نیست و مثلاً مکاتب نمی‌توانند از ما بخواهند به گزاره‌های خردستیز یا خردگریز مرجوح ایمان بیاوریم؛ زیرا ما نمی‌توانیم با عقل نظری خود مخالفت کنیم. ماحصل سخن این‌که ما به معنویت نیاز داریم مانند نیازی که به آب داریم؛ اما همان‌گونه که آب رودخانه را بعد از تصفیه و گرفتن آلودگی‌ها مصرف می‌کنیم، برای نیازهای معنوی خود نیز نیاز به فیلتری به نام عقلانیت داریم تا معنویت درست و سالم را دریافت کنیم. درواقع امروزه تمام دغدغه دوست داران و دلسوزان انسان این است که نیازهای معنوی ما برآورده شوند؛ زیرا ما را حیوان نمی‌بینند که فقط نیازهای مادی داشته باشیم و از طرف دیگر نمی‌خواهند این نیازهای معنوی از طریق فریب‌کاری پاسخ داده شود.

اکنون اگر ما از معنویت یا عقلانیت دست بکشیم و یکی را انتخاب کنیم درواقع تکرار تاریخ گذشته کرده‌ایم؛ اگر از عقلانیت دست برداریم مشابه ادیان شرق می‌شویم که به لحاظ معنوی در اوج بودن و به لحاظ عقلانی در قعر و اگر از معنویت دست برداریم تکرار تاریخ قرون هجدهم و نوزدهم غرب (نه اکنونِ غرب) می‌شود که غلبه با عقلانیت بود و معنویت از حریم زندگی انسان بیرون رانده شده بود.

امروزه درواقع ما می‌خواهیم معنویت و عقلانیت را حفظ کنیم تا با حیوانات فاصله داشته باشیم. مهم نیست که فهرست معنویت را چه چیز می‌دانیم یا چه زمان به راز می‌رسیم؛ زیرا برخی زودتر و برخی دیرتر به آن می‌رسند، مهم این است که معنویت و عقلانیت محفوظ بماند و این گوهر پروژه عقلانیت و معنویت است.

سخنرانی استاد مصطفی ملکیان در دانشگاه کردستان تحت عنوان " عقلانیت و معنویت "

@mostafamalekian