Get Mystery Box with random crypto!

چرا باید به 'امر اجتماعی' اندیشید و از آن سخن گفت؟ ۱.چندی پیش | رخداد تازه(مصطفی مهرآیین)

چرا باید به "امر اجتماعی" اندیشید و از آن سخن گفت؟

۱.چندی پیش سرکار خانم حسام،از زنان فرهیخته جامعه شناس، در نقدی این پرسش را در مقابل من مطرح ساختند که شما در سخنرانی خود در وزارت کشور به درستی بر امر سیاسی و تبدیل شدن آن به یک "شر بنیادین" تاکید کردید،اما چه شد که بلافاصله در گفتگوی بعدی خود از ارزش "امر اجتماعی" و لزوم نشاندن همبستگی اجتماعی و تقسیم کار اجتماعی به جای منازعه سیاسی سخن گفتید.آنچه در ادامه می نویسم پاسخ من به این نقد خانم حسام بزرگوار است.

۲.در جامعه شناسی سیاسی گفته می شود این قلمرو از جامعه شناسی شامل سه بحث است:الف.مطالعه تاثیر جامعه بر سیاست،ب.مطالعه منطق درونی سیاست، و ج.مطالعه تاثیر سیاست بر جامعه.من در اینجا از منطق درونی سیاست سخن نخواهم گفت که در همان سخنرانی وزارت کشور گفته ام سیاست در جامعه ما چیزی جز ترکیب فریب و خشونت نیست که اکنون ناتوان تر از همیشه در حال "هذیان گویی" است و با هذیان گویی های خود تنها بر درد و رنج خود و مردم می افزاید تا آنجا که در نهایت می توان آن را یک "شر بنیادین" یا مایه عبرت بشر دانست.نقد خانم حسام بزرگوار این است که چرا این دیدگاه را ترک گفته اید و به بسط آن نپرداخته اید.بااینحال، من این دیدگاه را ترک نگفته ام و باز هم از شر بودن سیاست در ایران سخن خواهم گفت. اما یک نکته را نباید فراموش کرد که خواست ما برای تغییر سیاسی نباید مانع از اندیشیدن ما به وجوه متفاوت مسائل جامعه شناسی سیاست در ایران شود.حداقل آنکه جامعه شناسی سیاسی از ما می خواهد به دو مساله دیگر یعنی بنیان های اجتماعی سیاست و تاثیرات سیاست بر جامعه بیندیشیم تا هم دقیق تر بدانیم چه بر ما می گذرد و هم بدانیم بحران سیاسی جامعه را به چه اشکال متفاوتی میتوان برطرف ساخت،اگرچه حس شهودی همه ما به ما بگوید که در نهایت راهی جز خشونت نمی تواند به بحران سیاسی این کشور پاسخ دهد.

۳.تاثیر جامعه بر سیاست "تا حدودی" یا "بخشی" است، اما این تا حدودی را نباید وانهاد و بی اعتنا از کنار آن گذشت.این یک پرسش بنیادی است که ما چگونه جامعه ای هستیم که چه قاجار باشد و چه پهلوی و چه جمهوری اسلامی،در نهایت با استبداد روبرو می شویم و میل به سرنگونی استبداد داریم؟ این چگونه جامعه ای است که بی اعتنا از کنار همه مشکلات خود چون آلودگی هوا،مرگ ناشی از تصادف،فساد اقتصادی،فساد آموزشی،فقر بخش های زیادی از جامعه،گسترش اعتیاد،نابودی محیط زیست، اعدام بیگناهان،و...بی اعتنا می گذرد و چنان زندگی می کند که گویی هیچ مشکلی وجود ندارد، اما به یکباره در شعارهای خیابانی خود می گوید من از همه این مسائل ناراضی ام و ریشه همه این مشکلات در حکومت است؟ این چگونه جامعه ای است که اگر بنا به آمارهای کلان اقتصادی و طبقاتی و شغلی به تحلیل آن بپردازی،همدست با مافیاهای متعدد قدرت و ثروت سعی در بازتولید وضع موجود دارد، اما در عین حال می کوشد از تنگناهای فرهنگی و اجتماعی موجود فراتر رود و نظام سیاسی را به چالش بکشد؟ این چگونه جامعه ای است که اگر در سطح خرد به رفتارهایش بنگری با تناقض عرفان درونی همگانی و خشونت و بی اخلاقی فراگیر اجتماعی روبرو می شوی و نمی دانی کسی که اینگونه به مادر خود خدمت می کند و مادر را تاج سر می داند،چگونه زن و دختر مردم را به باد کتک می گیرد؟ یا در سطح نهادی، این چگونه جامعه ای ست که برای هیچ امر اجتماعی خود کار نهادی نمی کند اما بیکباره خواهان دموکراسی می شود؟ این چگونه جامعه ای است که حکومت آن به کشورهای دیگر لشکرکشی زمینی و موشکی و ....می کند و به کشتن مردم پیر و جوان جوامع دیگر می پردازد و جامعه در مقابل آن ساکت است و چیزی نمی گوید و هیچ برنامه ای برای متوقف کردن آن ندارد ولی یکباره در شعارهایش سخن از بی ارزشی غزه و لبنان و اهمیت ایران می گوید و به کشتن انسانها اعتراض می کند؟ این نمونه مسائل را می توان به لایه های عمیق تر فرهنگی و اندیشه ای نیز بسط داد و به طرح سوالات متعدد در مقابل این جامعه و نقش آن در وقوع رویدادهایی دانست که بر آن می گذرد و زندگی کردن و نفس کشیدن را برای آن سخت ساخته است.

۴.در سوی دیگر،چرا باید به تاثیر سیاست به جامعه نیندیشید.بی شک، سیاست در پی دستکاری جامعه و هدایت آن در مسیر دلخواه خود و در همراهی با منافع قدرت است.سیاست عنصری خنثی یا بی طرف و ناتوان نیست،برعکس،سیاست وجود فعالی ست که دائما چه به شیوه نیرنگ و فریب و چه در قالب طرح و برنامه و چه در چارچوب زور و خشونت سعی در یکدست سازی جامعه و از بین بردن فضاهای تنفس آن دارد تا آنجا که جامعه را بصورت مطلق تبدیل به یک نظم هماهنگ با خود سازد.جامعه اما باید بتواند بحران های سیاسی را تبدیل به بحران های اجتماعی کند و با مشارکت فعالانه خود هم به حل آن ها بپردازد و هم به سیاست نشان دهد که جامعه یک