Get Mystery Box with random crypto!

«گفت‌وگوهای زندان» 🏻 مصاحبه‌ی حسین رزاق با مصطفی تاجزاده در | فردای بهتر (مصطفی تاجزاده)

«گفت‌وگوهای زندان»

🏻 مصاحبه‌ی حسین رزاق با مصطفی تاجزاده در زندان اوین

«فصل هفدهم؛ خشونت‌پرهیزی»


من همچنان انقلاب را حق فطری، مسلم، الهی و غیرقابل‌ِسلب مردم می‌دانم، اما با استفاده از این حق در شرایط فعلی موافق نیستم. زیرا ملت را به اهداف خود نمی‌رساند.

حتی اگر حکومت هیچ راهی برای سیاست‌ورزی قانونی باز نگذارد، باز هم نباید دست به سلاح برد. چراکه پیامدهای منفی قطعی این روش برای خود ما و نیز برای جامعه، بسیار بیشتر از آثار احتمالی مثبت آن است.

بهترین و برجسته‌ترین جوانان این مرزوبوم در مبارزات چریکی دهه ۵۰ به شهادت رسیدند، بدون آنکه به آرمان خود دست یابند.

"مبارزه حتی‌الامکان خشونت‌پرهیز" یا "دفاع مشروع" معنایی ندارد، جز آنکه می‌توان در مقاطع و در مواردی به خشونت متوسل شد. پذیرش چنین رویکردی ما را وارد چرخه خطرناک خشونت می‌کند که آغاز دارد، اما پایان ندارد.

مبارزه مسلحانه در دهه ۵۰ با این نگاه آغاز شد که رژیم با آتش گشودن به مردم بی‌گناه و بی‌سلاح، نشان داد که مبارزات پارلمانی خاتمه یافته و بعد از این باید با زبان خود رژیم با آن گفت‌وگو کنیم.

جوانان حق دارند از این همه بی‌کفایتی، فرصت‌سوزی، فساد و گرانی و تبعیض خشمگین باشند. باوجوداین خشونت‌پرهیزی اکثریت حامیان جنبش مهسا را می‌ستایم و آن را به سود همگان می‌بینم.

در سنت "هندو" که با گاندی جهانی شد و لوترکینگ و جنبش حقوق مدنی در آمریکا از آن متأثر گردید، بر قدرت مبارزات خشونت‌پرهیزی مبتنی بر عشق عام به تمام انسان‌ها تاکید می‌شود.

در سنت سیاسی چپ، بنیادی‌ترین برابری میان انسان‌ها را ارزش برابر جان آن‌ها و حق سوگ‌پذیری برابر یک‌یک انسان‌ها می‌دانند و پرهیز از خشونت و پرهیز از گرفتن جان دیگران را لازمه برابری‌خواهی می‌شمارند.

اگر یک جنبش خشونت‌پرهیز بماند، احتمال و میزان سرکوبِ خشن آن کاهش می‌یابد، تعداد حامیان و معترضان در خیابان و همراهی افکارِعمومی با آن بیشتر می‌شود، احتمال اینکه جنبش به استقرار دمکراسی برسد افزایش می‌یابد و پایدارماندن دستاوردها محتمل‌تر می‌گردد.

توسل به خشونت به نام دفاع مشروع، سرکوب خشن معترضان توسط حکومت را تسهیل می‌کند و باعث تردید و ریزش بسیاری از شهروندان معترض یا حامی جنبش می‌شود.

اگر نسل جوان نهضتی می‌خواهد که شرکت‌کنندگان وسیع‌تری داشته باشد و سرکوب آن دشوارتر و هزینه‌اش بیشتر شود، خشونت‌پرهیزی باید اصل راهنمای آن‌ها باشد.

براساس نظرسنجی‌های معتبر، خوشبختانه اکثریت قاطع ایرانیان با هرنوع خشونت‌ورزی مرزبندی دارند.

کسانی با انگیزه‌های مختلف، درصدند که جنبش مبارک زن، زندگی، آزادی را به خشونت بیالایند و از آب گل‌آلود، ماهی مقصود خود و نه مطلوب جوانان را صید کنند.

تلاش برای آلودن جنبش به خشونت، هم از ناحیه بخش‌های امنیتی آن را تهدید می‌کند و هم از سوی مخالفان نظام که حیات خود را در گسترش خشونت در جامعه می‌یابند.

نباید از یاد برد که اقبال روزافزون جهانیان به مبارزات خشونت‌پرهیز، به علت ناکامی و بی‌حاصلی مبارزات خشونت‌آمیز بوده است.

خشونت در ایران بخشی از مشکل است نه بخشی از راه‌حل و آنچه دست حاکمیت را برای سرکوب سنگین معترضان می‌بندد خشونت‌پرهیزی است.

اقتدارگراها از خشونت‌گراشدن جنبش‌ها بسیار سود می‌برند. زیرا هم سرکوب خونین معترضان را توجیه می‌کنند و هم از حمایت شهروندان از جنبش و اعتراضات می‌کاهند.

خشونت‌پرهیزی ابداً به معنای انفعال و دست روی دست گذاشتن نیست. از قضا جنبش‌های خشونت‌پرهیز، با ابداع روش‌های مدنی و ابتکاری، گزینه‌های بیشتر و مؤثرتری برای کنش جمعی و مقاومت و نافرمانی مدنی عرضه می‌دارند.

هرگز نباید قدرت مبارزه خشونت‌پرهیز را دستِ‌کم گرفت و هرگز فراموش نکنید مقاومت مدنی که بر مبارزه خشونت‌پرهیز تاکید دارد، روشی فعال و مؤثر برای مبارزه با استبداد و گذار دمکراتیک است و اسم مستعار برای انفعال و سکوت و بی‌عملی و ترس نیست.

هم گاندی ترور شد و هم لوترکینگ، اما نهضت خشونت‌پرهیزی که آن دو رهبرش بودند، به نتیجه رسید.

اگر گاندی و لوترکینگ با توجیه دفاع شخصی، به هواداران توصیه می‌کردند به تهیه اسلحه بپردازند، نهضت‌های بزرگ‌شان با این سرعت و با این هزینه کم به پیروزی نمی‌رسید و یک فتح اخلاقی و معنوی تاریخی به شمار نمی‌رفت.

برای خواندن متن کامل، روی مشاهده فوری بزنید.

@MostafaTajzadeh