یکهتازی رهبر پس از درگذشت هاشمی سیدمصطفی تاجزاده من | فردای بهتر (مصطفی تاجزاده)
یکهتازی رهبر پس از درگذشت هاشمی
سیدمصطفی تاجزاده
من اصلاحات به سبک و سیاق سابق و سیاستورزی در چارچوب سیاستهای کلانی که رهبر تعیین میکند و در حدی که او اجازه ورود به ارکان حکومت میدهد را با بنبست مواجه میبینم.
دقت شود که آقای خامنهای، بهویژه پس از فوت آقای هاشمی، هیچ مخالفتی را با نظریات خود در درون نظام برنمیتابد و جز به تسلیم بیقیدوشرط تمام مقامات به مواضع و سیاستهای خود راضی نمیشود و صرفاً به کسانی اجازه ورود به قدرت میدهد که نخواهند یا نتوانند در سیاستها و برنامههایی که ایران را به وضع اسفبار کنونی کشانده، تغییر معناداری بدهند.
جناح رهبری درعینحال از اصلاحطلبان میخواهند با معرفی نامزدهایی با شرایط بالا، ظاهری رقابتی به انتخابات بدهند و شریک جرم در مشکلات انباشتشده و نیز در سرکوبها و بگیروببندها شوند، بدون آنکه بتوانند بهبودی آشکار در اوضاع بهوجود آورند.
من با زینتالمجالس شدن اصلاحطلبان مخالفم، ولی با اصلاحات ساختاری و رویکردی نهتنها مخالف نیستم، بلکه آنها را مفید و حتی ضروری میدانم. با این تفاوت که بعد از جنبش »زن، زندگی، آزادی» آنها را کافی نمیدانم و معتقدم باید با روشهای مدنی و مسالمتآمیز، اصلاحات ساختاری و رفراندوم تغییر قانون اساسی را همزمان دنبال کنیم.
از سوی دیگر دلیلی نمیبینم که هرگونه اصلاح اساسی درونی را ناممکن بخوانم. اگرچه معتقدم نباید به آن دل ببندیم و از تنویر افکارِعمومی و بسیج شهروندان برای تحولات بزرگ غفلت کنیم. میدانم استبداد سکولار مردم را به اسارت میگیرد، ولی استبداد دینی مردم را به بردگی میکشاند. و بین اسیر و برده تفاوت بسیار است و بههمیندلیل پدیدهای پلیدتر از استبداد دینی نمیشناسم.
اما همچنین میدانم که استبداد به اسم اسلام، قدرت تحریک و بسیج بسیاری از قشرهای مذهبی را دارد و همین ویژگی، دمکراتیککردن آن حکومت را دشوارتر، طولانیتر و پرهزینهتر میکند. به باور من باطلالسحر جهل مقدس که پایه استبداد دینی است، آگاهی روزافزون شهروندان، بهویژه مومنان از ضررهای حکومت فقها و روحانیون است.
(بخشی از فصل بیستم مصاحبه حسین رزاق با سیدمصطفی تاجزاده)