Get Mystery Box with random crypto!

از منظر مطالعات فرهنگی چه نگاهی میشه به حمله روسیه به اوکراین | نامه در بطری ♥️⛽️ کانال کوچک مطالعات فرهنگی و حوزه های همسایه

از منظر مطالعات فرهنگی چه نگاهی میشه به حمله روسیه به اوکراین داشت؟ بصیرتی که سنت مطالعات فرهنگی، در ارتباط با این قضیه، میتونه به ما بده اینه: روایتها مهمترند تا فاکتها.

1. در کنار حمله روسیه به اوکراین، یک هماوردی و ستیزه میان روایت‌ها رو هم داریم.
دستکم میشه سه روایت رو از هم تشخیص داد، اسم‌هاشون رو میشه گذاشت: روایت لیبرال، روایت چپگرا، و روایت اومانیستی.

روایتها مهم تر از فاکت‌ها هستند.

2. رجوع انسانها به فاکتها، حیطه کوچیکی داره و جایی که پای مسائل و پدیده های بزرگ در میونه، انسانها نه با فاکتها، بلکه با روایتها مشغولند. چنانکه در قضیه حمله روسیه به اوکراین هم همینطوره.

بله؛ با فاکتها میشه نشون داد که نه روسیه، بلکه همه حکومتهای جهان، به موقع‌اش، رفتاری درنده‌خویانه از خودشون نشون می‌دند و برخی‌شان بارها نشون داده‌اند. همین الان هم، و همینطور در الجزایر در هفتاد سال پیش، تحت استعمار فرانسه.

بدون فاکتها چرخ روایتها نمیچرخه. اما اونچه تعیین میکنه مخاطب به سراغ کدام فاکتها بره روایت و مولفه های اساسی اش است. منظور این نیست که حقیقت اهمیتی نداره. منظور اینه که در بسیاری موارد ممکنه در درجه دوم اهمیت باشه.

3. در روایت لیبرال، روسیه و شخص پوتین، شرور داستان است، و اوکراین قهرمان داستان. در مقیاسی بزرگتر، آمریکا و کشورهای اروپایی آدم خوبهای داستان هستند و روسیه و چین و ایران و کره شمالی و ونزوئلا و کوبا آدم بدهایش. شر بودن نیروهای شر سالهاست که محرزه، چون همه شون‌ کشورهایی بدون انتخابات آزاد هستند. خطوط کلی این روایت اینها هستند و البته به همینها هم منحصر نمیشه. مثلا به ظلم‌های تاریخی روسیه به مردم ایران اشاره‌ها میشه.

4. در روایت چپگرا، اونچه که در رویدادهای بزرگ جهان تعیین‌کننده است، استراتژی و عملکردیه که آمریکا به عنوان قطب بزرگ سرمایه‌داری در هفتاد سال گذشته پیش گرفته، بالاخص در قبال رقبای جدید. به پیشروی تدریجی و مستمر ناتو طی سی سال گذشته نیز اشاره میشه که روسیه رو مشخصا در نگران کرده. در این روایت، حمله روسیه اساسا یک اقدام پیشگیرانه و تدافعی است، اگرچه ناپسند است اما قابل فهم. مقصر در وقوع جنگ، کشورهای غربی هستند. در این روایت بالاخص بر این تاکید میشه که چطور کشورهای متمدن و دموکرات غربی چشم خود را به راحتی بر روی آتشی که بر سر مردم عراق و لیبی و افغانستان و ویتنام و فلسطین می‌ریخت بستند.

5. روایت اومانیستی، برخلاف دو روایت قبلی، سیاست نقش پررنگی نداره. در عوض منحصرا به قربانیان جنگ میپردازه و جنگ رو به خاطر صدمات همه جانبه اش محکوم میکنه. گاهی این کار روایت نه با کلمات بلکه با نقاشی‌ها و عکسها به بیان درمیاد.


6. میشه حدس زد که روایت لیبرال تفوقی بر دو روایت دیگه داره.
اما این تفوق احتمالی ز کجا آب می‌خوره؟ البته میشه به گستره و شدت نفوذ رسانه‌های خبری غربی و طرفدار غرب ارجاع داد، اما محتوا و شکل خود این روایت و مولفه‌هاش چطور؟

مهمترین نکته اینه که روایت‌ها کارکردی بسیار عاطفی در ذهن و زندگی مخاطب‌هاشون ایفاء می‌کنند. نقش محوری عاطفه در روایت‌ها، مدتها است که از سوی پژوهشگران مختلف نشون داده شده.

7. تحت یک روایت چپگرا، میشه فاکت‌های قوی آورد از وعده و وعیدهای سران کشورهای ناتو به مقامات روسیه درخصوص عدم گسترش ناتو و اینکه به این قول خود وفا نکردند و رفتار ناصادقانه و فریبکارانه داشته‌اند. این فاکت، ذیل این روایت، کاملا اثربخش است، اما برای کسی که به یک روایت لیبرال باور دارد بسیار کم‌اهمیت است. این عدم صداقت و فریبکاری ناتو، فقط ذیل یکجور روایت خاص، تاثیر‌گذاره.

هر یک از دو روایت لیبرال و چپگرا چه حس و حالها و شور و شوق‌هایی رو دامن می‌زنند و جهت میدند، کارکرد عاطفی‌شون چه کمیت و کیفیتی داره؟

8. مثالی از کتاب «یک نظریه سیاسی از پسا-حقیقت» (نوشته ایگنِس کالپُکاس) درباره کارکرد عاطفی روایتها:

«روایت‌های مرعوب کننده که درباره مثلا نقشه‌ها و توطئه‌های آدم‌های شرورند هستند نیز می‌توانند دربرگیرنده یک فاکتور قوی «حس خوب» باشند (و شاید حتی کارایی بیشتری در برانگیختن و بسیج کردن مخاطبین داشته باشند). می‌توان اینجا «پیتزاگیت» را مثال زد که شاید عجیب‌ترین نظریه توطئه کارزار انتخاباتی 2016 ایالات متحده بوده باشد، داستانی درباره یک حلقه پدوفیل، شامل اعضاء رده‌بالای حزب دموکرات، که ادعا می‌شد مقرشان پیتزافروشی‌ای در واشنگتن است. آنچه آنقدر جذاب بوده که به شیوع این نظریه توطئه در رسانه‌های اجتماعی انجامیده شاید نه لزوما خود داستان بلکه نقشی است که این داستان در تکرار دیگربارۀ یک انگاره ایفاء کرده است، انگارۀ کهن‌الگویی (آرکیتایپی) نخبگان خبیثی که در خفاء و مصون از مجازات مرتکب کارهای کثیفشان می‌شوند.»