گِلستان کردهای با رود رود خود، گُلستان را نخوان ای ابر فروردین! سرود "باز باران" را که باران، بیوهای با گیسوانِ گیجِ دُماسبیست که هییی کردهست سوی دشت گرگان، اسب عصیان را که باران _این زن دیوانهی آوازهخوان مست_ نمیبیند سر راهش، پرستوهای بیجان را به راه افتاده کولیوار از جنگل به کوهستان نهاده یادگار از خود، عمارتهای ویران را زنی کولیتر از اندوه در هنگامهی شادی عزا کردهست عید گربهی مفلوک ایران را دهان آسمان باز است و ما دشنامخوارانیم خدایا کاش بر میداشتی از پیش ما، خوان را #کبری_موسوی_قهفرخی #عشق_سالگی #سیل پ.ن: این غزل را عید ۹۸ برای سیل استان گلستان نوشتم و حالا برای بسیاری از مناطق ایران، از جمله استان چهارمحال و بختیاری، مصداق پیدا کرده است. @mousavighahfarokhi 225 viewsکبری موسوی قهفرخی, edited 13:41