*نامهٔ خواندنی دکتر محمدجعفر محجوب به ناشر دیوان ایرجمیرزا* | مورخان
*نامهٔ خواندنی دکتر محمدجعفر محجوب به ناشر دیوان ایرجمیرزا*
بنده معمولاً از عنوان دکتری خود استفاده نمیکنم. دلیلش که روشن است: اگر چیزی بار بنده نباشد، به ضرب عنوان دکتری نمیتوانم خود را وارد و اهل اطلاع جا بزنم. مردم پوزخندی خواهند زد و خواهند گفت: از این دکترهای کوپنی فراوان است! و اگر چیزی بارم باشد (که متأسفانه نیست و خودم این نکته را بهتر از هرکس میدانم)، به رخ کشیدن دیپلم دکتری لزومی ندارد. استادانی که پای دیپلم مرا امضا کردهاند و من همیشه با مباهات از این که شاگرد ایشان بودهام یاد میکنم (امثال بدیعالزمان فروزانفر، جلال همایی، احمد بهمنیار، فاضل تونی، ملکالشعرای بهار)، هیچکدام دیپلم دکتری که سهل است، تصدیق ششم ابتدایی هم نداشتهاند. دانشمند بزرگ و مسلّمی مثل مرحوم محمدعلی فروغی (که در تمام کتابهای درسی در رشتههای مختلف دبیرستانی هفتاد هشتاد سال پیش از این کتاب تألیف کرده است)، یک دیپلم خشکوخالی مدرسهٔ دارالفنون را داشت و میرزاغلامحسینخان رهنما، که شاید پنجاه سال هندسه و جبر و کتابهای او در دبیرستانها تدریس میشد و خودش رییس دانشکدهٔ فنی بود، گویا آن دیپلم را هم نداشت و ریاضیات را پیش خودش خوانده بود!
بنابراین گذاشتن «تیتر» کسی را بالا نمیبرد و نگذاشتن آن نیز کسی را پایین نمیآورد. یادم رفت عرض کنم که علامهٔ دهخدا، رییس دانشکدهٔ حقوق و مؤلف لغتنامه و امثال و حکم، دیپلمهٔ مدرسهٔ سیاسی (معادل دبیرستان) بود.
دیگر اینکه وقتی دیدم اسم نحس مرا از اسم خودِ مرحوم ایرج میرزا درشتتر نوشتهاید، به راستی خجالت کشیدم. آخر بنده هر قدر بزرگ باشم از خود «صاحب علّه» که بزرگتر نیستم! این نان را آن مرحوم توی دامن بنده گذاشته و اسم و آبرو برای من فراهم کرده است. بیکرداری است که مصحح اسمش را بزرگتر از صاحب دیوان بگذارد و از همه بدتر اینکه، هیچکس این حرفها را به حساب ناشر نخواهد نوشت و آن را به حساب «مگالومانیا» یا «جنون خودبزرگپنداری» و یا بنا به ترجمهٔ مرحوم صادق هدایت به مرض «گندهگوزی» بنده حمل خواهد کرد. میبخشید که این لفظ بیتربیتی را به کار بردم... .
متن کامل در آدرس: https://b2n.ir/f86422 #مجله_فرهنگی_هنری_بخارا