من فکر میکنم وقتی برای اولین بار میریم خونهی یه نفر باید دس | Sateen 🌱🧢
من فکر میکنم وقتی برای اولین بار میریم خونهی یه نفر باید دست خالی نریم، یه چیزی دستمون باشه شده یه پاکت سیگار یا دوتا ساقه طلایی. من فکر میکنم جلوی در باید بپرسیم کفشهام رو کجا دربیارم؟ و وقتی رفتیم توو باید بپرسیم لباسهامو کجا میتونم بذارم؟ و به همین ترتیب برای هر قدمی که توی خونهش میخوایم برداریم باید سوال کنیم؛ میتونم برم توی اتاق خواب؟ میتونم با لباس بیرون روی تختت بشینم؟ میتونم در یخچال رو باز کنم؟ میتونم پامو بذارم روی کافیتیبل؟ و بعد وقتی این چیزهای ابتدایی رو دربارهی طرف یاد گرفتیم و رفت و آمدمون توی خونهش بیشتر شد و خیلی صمیمی شدیم، من فکر میکنم باید بپرسیم میتونم شب بمونم؟ میتونم موزیک پلی کنم؟ میتونم یکی از دوستهامو با خودم بیارم؟ میتونم تو اتاق سیگار بکشم؟ به نظرم همیشه باید یه چیزهایی رو بپرسیم از کسی که توی خونهزندگیشیم، سوالها به واسطهی میزان صمیمیتمون با آدمها تغییرشکل میدن ولی هستن همیشه. باید باشن همیشه. چون توی خونهی یه نفر بودن مثل توی شلوار اون نفر بودنه؛ شما تصور کن توی شلوار من نشستی زیرلیوانی هم نمیذاری زیر لیوان چاییت، خوش نمیگذره به من دیگه.