2023-01-13 23:19:19اگه بگم خوب نیستم پارادوکس ایجاد میشه و اگه بگم خوبم همینطور. چقدر از این جمله «بد نیستم» متنفرم...که درنهایت ناچار میشم بنویسمش. انگار میخوای داد بزنی حالم خوب نیست، لطفاً بفهم، ولی هیچی نگو و فکر کن من خوبم. ببین من خوبما، بهت پیام میدم، حرف میزنم، هنوزم مثل قبلم، میخندم، شوخی میکنم، زود سین میزنم، ولی...من خوب نیستما، میخوام بدونم که میفهمی من خوب نیستم ولی به روم نیاریا، نفهمی من حالم بده، فقط دیگه اینقدر تکرارش کردم و مهم نبوده حالم، که خستهام. هم از گفتنش، هم از درک نشدنای بعدش. هم از شنیدنِ حرفای خودم که مدام تو سرم واسه خودم میزنم. خودم دیگه خسته شده، تو که حق داری. توهم خودتو خسته نکن، کافیه برام که بفهمی من فقط بد نیستم، آره بد نیستم.
2023-01-13 21:21:11به خودم اومدم دیدم احساساتمو انداختم تو شیشه درشم بستم گذاشتم تو فریزر،کوله پشتیمو جم کردم و دارم میرم؛میرم یه جای دور،خیلی دور،یه جا که من باشمو تنهاییم،یه جا که کسی صدای گریه هامو نشنوه،یه جا که دلم واسه کسی تنگ نشه،یه جا که نیاز نباشه به کسی حالمو توضیح بدم،یه جا که احساس نفهمیده شدن نکنم.میخوام برم یه جا که وجود خودمم حس نکنم.
2023-01-11 23:25:15شاید اینجا برای من نیست، شاید اصلا جای من نیست، گاهی حس میکنم ناسازگار بودن تو وجودم جوری ریشهای شده که قرار نیست دیگه هیچوقت با هیچچیز کنار بیام.
2023-01-09 23:26:30نمیتوانستم با مردم صحبت کنم و اگر صحبت میکردم، فقط تنهایی 'تنهاتر میشدم و من دست کم تا حدی با وحشتِ تنهایی آشنایم نه تنهایی در خلوت! بلکه تنهایی در میان مردمان. -فرانتس کافکا