2022-05-02 23:46:43
خروسیات جمالالحکما شطرنجی سمرقندی
در اشعار بازمانده از حکیم دهقان علی شطرنجی سمرقندی، شاعر مقتدر کارکشتهٔ معاصر و معاشر حکیم سوزنی سمرقندی، سه نکته ظریف دربارهٔ خروس هست:
الف. علم از استاد بحاصل کن کز روی کتاب
نتوانی نقطی علم بحاصل کردن
همچو
مرغی که
خروسش نبود،
خایه کند
چوزه نتواند از آن خایه برون آوردن (۱).
این نکته که از تخم ماکیانی که خروس ندیده، جوجه حاصل نمیشود، در متون دیگر هم هست. در
ترجمهٔ تقویمالصحه بغدادی آمده:
«
خایۀ مرغ کز
خروس دور بود کمغذاتر بود و از این نوع
حیوان نخیزد»(۲).
ب. این قطعهٔ عالی و گزنده:
ای برادر گر عروس خوبت آبستن شدهست
اندرین مدت که بودی غایب از نزد عروس
بر عروست بدگمان گشتن نباید، بهر آنک
ماکیان چون نیک باشد خایه گیرد بی خروس (۳).
اینکه «ماکیان چون نیک باشد خایه گیرد بی خروس» هم باید باور رایجی بوده باشد. به گمانم با این عبارات
صیدیه طبسی مربوط است:
«دجاج را به فارسی ماکیان و مرغ خانگی گویند… جانوری
پرشهوت است.
اگر خروس نیابد در خاک بغلطد و از آن غلطیدن در درونش بیضهای کوچک حاصل شود اما طعمش بد بود و بچه را نشاید. و اگر پیش از خایه کردن، خروس بر سر او برود آن بیضهها نیکو شود» (۴).
پ. و این قطعهٔ درخشان:
نهی دست بر... ون من میشوی
ربوخه تو ای هم شه و هم عروس
بلی
چون ربوخه شود ماکیان
بخارد به منقار… ون خروس (۵).
چند نکته گفتنی است:
۱. هم در چاپ براون و هم نفیسی «تهی دست» است که بهنظرم نادرست است. از تقابل شه/ داماد با عروس که بگذریم باید گفت شطرنجی ندیم شاه بوده است و از وضع و آداب ندیمی روزگار خود گلایه کرده است:
که باز آمد همه کار ندیمی
به سیلی خوردن و دشنام دادن (۶).
از قطعهٔ بالا برمیآید که پادشاهان و امرا با ندیمان خود، یا با ندیمان و غیر ندیمان، شوخی دستی هم داشتند. شطرنجی به شاه گفته است «دست بر… ن من مینهی». بنابراین ضبط درست این است:«
نهی دست بر… ن من میشوی».
۲. در طبع براون «زبوجه» است. استاد نفیسی
ربوخه نوشته است. ربوخه لغت شناختهشدهٔ کهنی است و معنی آن را حالت احتلام و انزال و خوشی و لذتی که از نزدیکی، دست دهد، نوشتهاند (۷).
ربوخه حالی است که به زن و مرد دست دهد به گواهی این بیت خوب منجیک ترمذی:
گه ربوخه گردد او بر پشت تو
گه شود زیرش ربوخه خواهرت (۸).
و به مرد مفعول هم دست دهد به گواهی این بیت خوب عسجدی:
چون
حیز طیره شد ز میان
ربوخه گفت:
بر ریش خربطان ریم ای خواجه عسجدی (۹).
حالا حکیم شطرنجی به شاه گفته:«عروس»! یعنی مخنث و مفعول و مأبون. میگوید:«ای هم شه و هم عروس»! به… ن من دست مینهی و ربوخه میشوی و این عجیب نیست. چون تو مثل ماکیانی و ماکیان وقتی ربوخه میشود، با منقار …ن خروس را میخارد.
در حد جستجوهای پراکنده و ناقصم، هنوز منبع این سخن را نیافتهام اما شک ندارم آن جمال حکیمان این سخن را از جایی گفته است. در کتاب ارزشمند
فرهنگ بزرگ ضربالمثلهای فارسی، این بیت آمده است:
چو گردد
ماکیان را
حکّه غالب
زند منقار بر …
ون خروسان (۱۰).
و این همان مضمون بیت شطرنجی است. حکه یعنی خارش و بیشک در اینجا این معنایش مراد است: «ابنه، خارشک» (۱۱). همانکه حکیم سوزنی فرموده است:
آن قحبه را چو خارش در… ون و… فتد
… ری خوهد که…ون و…ش را یکی کند (۱۲).
میبینید که حکیم شطرنجی چه زبان تیزی داشته و چه شوخی یا شوخیجدی تندی با شاه کرده است.
حیف است که این قطعهٔ شگفتش را نقل نکنم. در نکوهش رشوتطلبی شعری به این تندوتیزی به یاد ندارم:
گر بخواهی که خاص خواجه شوی
پیشه کن ظلم و از خدای مترس
رشوتش پیش دار و آنگاهی
زنش را پیش او…ای و مترس (۱۳).
البته این بیت عجیب حکیم سوزنی هست که نباید بنویسم:
قاضی دعوی مرا نشنود
تا نبرم سوی زنش پاره… (۱۴).
پاره یعنی رشوه.
پانوشت
۱. لبابالالباب عوفی، لیدن، ج۲، ص۲۰۰.
۲. ترجمهٔ تقویمالصحه، تصحیح استاد یوسفی، ص۵۷؛ خواص الحیوان تبریزی، تصحیح محدث و بیگباباپور، ص ۱۵۷.
۳.لبابالالباب عوفی، لیدن، ج۲، ص ۲۰۶.
۴. صیدیه طبسی، تصحیح محدث، ص۲۲۱.
۵. لبابالالباب عوفی، لیدن، ج۲، ص ۲۰۶ و نیز: تصحیح نفیسی، نشر پیامبر، ج۲، ص ۳۹۵).
۶.لبابالالباب عوفی، لیدن، ج۲، ص ۲۰۳.
۷.لغتنامه دهخدا ذیل ربوخه.
۸. دیوان منجیک ترمذی، به کوشش شواربی، ص۳۷ به نقل از لغتنامه دهخدا ذیل ربوخه.
۹. لغتنامه دهخدا، ذیل ربوخه.
۱۰. فرهنگ بزرگ ضربالمثلهای فارسی، حسن ذوالفقاری، ج ۱،ص ۷۹۵. این بیت را از مثمر آرزو و مجمعالامثال هبلهرودی نقل کرده است.
۱۱.لغتنامه دهخدا، ذیل حکه.
۱۲. دیوان سوزنی، ۱۳۳۸، ص ۲۲.
۱۳. لبابالالباب عوفی، لیدن، ج۲، ص ۲۰۵.
۱۴. دیوان سوزنی، ۱۳۳۸، ص۳۹۰.
https://t.me/n00re30yah
4.2K viewsedited 20:46