2022-06-21 22:26:58
پت… پت… ؛ چراغ از نفس افتاد ، تا پدر
آمد سراغ خلوت مادر / سکانس بعد
نُه ماه بعد غنچهی سرخی شدی ولی
مادر شبیه یک گل پرپر / سکانس بعد
تو چارساله بودی و عشقت پرنده بود
یک اتفاق ساده دلت را به باد داد
گنجشک پَر ، کبوتر… و در کُل پرنده پَر
مادر پریده بود و پدر پَر / سکانس بعد
« ابرو کِمونِ شونه بلندُم! لالالالا
گلدونهی دلُم ، گل گندم! لالالالا
کی میشه حِجلَهتِ مو ببندُم؟ لالالالا… »
مادربزرگ با نوهاش در سکانس بعد
یک خانه داشتند ته کوچهی زمین
دور از تمام مردم دلسرد بیخیال
در فصل بیبخار زمستان ، قشنگ بود
بر شیشهها بخار سماور! / سکانس بعد
کیف و کتاب دخل به خرجش نمیرود
باید-نبایدی که به منطق نمیخورد
آقای ناظمی که سراپا شکایت است:
«گمشو لجن ، برو دم دفتر» / سکانس بعد
مادربزرگ حادثهی بعدی تو بود
«او را ببر وَ زیر لحد خاک کن ، همین! »
یک فاتحه بخوان و به یک «ارث!» فکر کن!
به جانمازِ بیبیکوثر / همین سکانس
-در متن-
کارگردان ، سگخُلق و بد دهن
از پشت دوربین به همه پارس میکند
و کات میدهد به تو که: [ این چه طرزش است ،
با این پلان مسخره؟! ] تف بر سکانس بعد
بازار ، ریشهریشه تو را جذب میکند
تو شاخهشاخه در لجنِ روزمرگی
تو برگبرگ زردتر از روزهای قبل
در دست بادهای شناور / سکانس بعد
– آقا لبو ببر! لبوی داغ حال میده!
- خانم لبو بدم؟
+ بده آقا !
که ناگهان ،
موهاش توی باد دلت را به باد داد
آن دختر تکیدهی لاغر / سکانس بعد
دختر ولی پرید و خمارت گذاشت ، بعد
میخانه بود و نمنم سیگارهای تلخ
با یاد چشمهای خمارش تو بودی و
بعد از دو بطر ، بطری دیگر / سکانس بعد
یک دستمال یزدی و یک پاتوق مدام
مردی مزاحم دو سه تا خانم جوان
چاقو به دست میرسی و قاط میزنی:
«هی! با توام ، کثافت عنتر!» / سکانس بعد
زندان
شروع حرفهی جرمی بزرگتر
یک طرح کاد واقعی از مجرمان پیر
استادکار میشوی و میزنی جلو
با یک دو سال سابقه کمتر! / سکانس بعد
+ آزادیات مبارک
- ممنون! ولی… شما؟
+ من شاعرم ، همان که تو را خلق کرده است!
اما ببخش ، خالق خوبی نبودهام ،
من قول میدهم که تو در هر سکانس بعد
هرجور خواستی بروی زندگی کنی
یک کار و بارِ عالی با یک زن قشنگ…
خواباند بیخ گوشم ، زل زد به چشمهام ،
چیزی نگفت ، رفت...
شبی در سکانس بعد
او قرصهای کوچک آرامبخش را
با چای تلخ بستهبهبسته به حلق ریخت
تا خواستم به متن بیایم ، کمک کنم
پشت سکانسهای فراموش فِید شد…
#محمدعلی_پور_شیخ_علی
@naabze_sher
گروه ادبی نبض شعر
156 viewsedited 19:26