Get Mystery Box with random crypto!

خطبه صد و نه بخش سوم (خداوندا) خالق و معبودى هستى پاک و منزّه | نهج البلاغه


خطبه صد و نه بخش سوم
(خداوندا) خالق و معبودى هستى پاک و منزّه! تو را (به خاطر نعمت هايى که به آفريدگان عطا کرده اى) تنزيه و ستايش مى کنم! سرايى بزرگ آفريده اى (به نام سراى آخرت) که در آن انواع نعمت ها را قرار داده اى: آشاميدنى ها، خوردنى ها، همسران، خدمتکاران، کاخ ها، نهرها، درختان بارور و ميوه ها. سپس دعوت کننده اى فرستاده اى که مردم را به سوى آن همه نعمت فرا خواند; ولى نه دعوت او را اجابت کردند و نه به آنچه ترغيب فرموده اى، اظهار علاقه نمودند و نه به آنچه تشويق نموده اى مشتاق شدند; (بلکه) به مردارى روى آوردند که با خوردن آن رسوا گشته اند، و (عجب اينکه) در محبّت و دوستى آن با هم توافق کرده اند.
آرى! هر کس به چيزى عشق ورزد چشم او را ناتوان و قلب و فکر او را بيمار مى سازد; در نتيجه با چشمى معيوب (به همه چيز) مى نگرد و با گوشى ناشنوا مى شنود. شهوات و خواسته هاى دل جامه عقلش را دريده، و دنيا پرستى، قلبش را ميرانده، و تمام وجودش شيفته آن شده است; از اين رو او بنده دنياست و بنده هر کسى که چيزى از دنيا را در دست دارد! به هر طرف دنيا بلغزد، او هم مى لغزد و به هر سو رو کند، به همان سو رو مى کند. نه نهى کننده الهى را پذيرا مى شود و نه موعظه هيچ واعظ ربّانى را; در حالى که با چشم خود غافلانى را مى بيند که ناگهان درچنگال مرگ گرفتار مى شوند; در آنجا که نه تقاضاى عفو پذيرفته مى شود و نه بازگشتى وجود دارد (آرى! او مى بيند) چگونه حوادث دردناکى که از آن خبر نداشته اند، بر سر آنها فرود آمده، و دنيايى را که جايگاه امنى مى پنداشتند، از آنها جدا شده، و به آنچه از آخرت به آنها وعده داده شده بود، رسيده اند. (آرى!) حوادثى بر سر آنها فرود آمده که با هيچ بيانى قابل توصيف نيست (اما اينها پند نمى گيرند!)


@NAHJOLBALAGHE11