چه خواهد گفت آهو پیش آن چشمان جادویت کدامین عطر سنجد میبر | Najeeb Barwar
چه خواهد گفت آهو پیش آن چشمان جادویت
کدامین عطر سنجد میبرد بر یاسمن بویت
چه کرده شاعر شوریده با شعر پریشانش
اگر بربادی خود را نداده شرح در مویت
چه خواهد کرد آیینه به وقت دلبریهایت
اگر آتش نگیرد ناگهان از پرتو رویت
کجا منزل کند مجنونت ای لیلاترین لیلا
جز اینکه با ادب خوابیده باشد بر سر کویت
تهاجم میکند چشمان مستت در نگاه من
به قصد سینه صدپارهام چاقوست، ابرویت
چه کردی با دلم -با این پلنگ با وقار من-
سرش را برنهاده بر کف دستان آهویت
تو میآیی قیام نسترن احرام میبندد
بشارت میدهد برگ از لبان و غنچه از رویت
بیا کابل، بیا آمو، بیا تهران فدای تو
بهاران فرش راهت باد گل پهلو به پهلویت
سمرقند و بخارا بر قدمهای تو ارزان است
نمیدانم چه را بخشم به مشکینخال هندویت
دو گندم بر بهشتی داد آدم تا تو برگیرد
ندارم جز دلم چیزی بمانم در تراوزیت
نجیب بارور