چهره در چهرهی شب ماندهام، آن ماه چه شد؟ ای تجلّیکده خورشید | Najeeb Barwar
چهره در چهرهی شب ماندهام، آن ماه چه شد؟
ای تجلّیکده خورشید سحرگاه چه شد؟
از بخار دل آیینه هویدا شده است
که کجا سوخته در سینهام و آه چه شد!
یوسفی نیست در این بردهفروشی عاشق
به کجا رفته زلیخانفسان، چاه چه شد؟
نرسیدن شده سوی تو دویدنهایم
وای از این منزل بیمقصد من راه چه شد؟
من و او فلسفهی قطره و دریا هستیم
دیگر از کوه مپرسید که این کاه چه شد؟
زندگی با تو فقط لذت بودن میداد
غم طولانی من، شادی کوتاه چه شد؟
ناله خاموش، صدا بیرمق، آواز تهی
ای لب از حنجره فریاد گلوگاه چه شد؟
هیچکس نسبت من را به تو معلوم نکرد
معرفت نیست چرا، مردم آگاه چه شد؟
بیتو گم بودم و بیخویش... نمیفهمیدم،
که کجا رفته دل و دلبر دلخواه چه شد؟!
نجیب بارور