دل ما گرچه همه داشتهی عالم بود پیش پای تو نهادیم، گمانم کم ب | Najeeb Barwar
دل ما گرچه همه داشتهی عالم بود
پیش پای تو نهادیم، گمانم کم بود
جز به آنان که بهای دل و جان میدانند
مفروشی دل اگر طالب آن حاتم بود
فرصت عمر من از عمر تو کوتاهتر است
مثل آن برگ که دلبستهی یک شبنم بود
هرچه عید آمد و نوروز و خوشی از پی هم
خلق خندید ولی بابت من ماتم بود
پیش بالای بلند تو به تعظیم آمد
مثل کاجی که به پاهای صنوبر خم بود
اینکه سرباز به هندوکش مغرور شدیم
موی معشوق روی شانهی ما پرچم بود
هرچه از فلسفه ودانش و دنیا گفتند
همه بیگانه و عشق تو فقط محرم بود
ای که صد تاجمحل، مهر سمنگان شدهای
اینکه افتاده به زیر قدمت، رستم بود
به تن مرده نفسهای مسیحایی داد
بت بیباک که مریمتر از آن مریم بود
در ازای تو دو عالم به خدا پس دادم
جنتاش ارزش یکجَو به دل آدم بود
نجیب بارور