Get Mystery Box with random crypto!

چند وقته عضو SCBWI شده‌م. یه نهاد بین‌المللیه و در ازای تجربه | نارنج‌نامه

چند وقته عضو SCBWI شده‌م. یه نهاد بین‌المللیه و در ازای تجربه نویسندگی برای کودک و نوجوان و پرداخت حق عضویت سالانه می‌تونی عضوش بشی. اسمش مخفف عبارتیه که معنیش می‌شه: جامعه نویسندگان و تصویرگران کتاب‌های کودک
اونجا آدم‌هایی رو می‌بینم که سال‌هاست دارن برای کودک و نوجوان کتاب می‌نویسن. کلی نویسنده‌ی self-publishing هستند که با مفاهیمی مثل جلسه‌ی pitch برای کتابی که قصد انتشارش رو دارن آشنا هستند و خوب بلدن چطور با یک agent مذاکره کنند تا کتاب‌شون به دست یک نشر خوب برسه.
تمام این مدت که دارم توی تالارهای گفت‌وگوشون می‌چرخم یک سوال بزرگ ذهنم رو مشغول کرده: چرا ما توی صنعت نشر ایران انقدر دور خودمون می‌چرخیم و هیچ‌جایی نیست که این چیزا رو به نویسنده‌ها یاد بده؟
چرا رویکردمون به انتشار اثر هنوز توی ۵۰ سال قبل گیر کرده؟ اینجا یه کارگاه گذاشته‌ند که چطور از طریق Tiktok شبکه‌سازی کنی و برای کتابی که نوشتی agent پیدا کنی! ارتباط خلق اثر و بازاریابی برای همون اثر به‌شدت تنگاتنگه و جالبه که توی ایران ما فقط تا مرحله نگارش رو آموزش می‌دیم... دیگه این‌که چطور اثرت رو بفروشی اصلا مطرح نیست... چه بسا برای خیلی‌ها افت داره برای ارائه کار هنری‌شون از برچسب فروش یا بازاریابی استفاده کنن.
ولی کجای کاریم ما؟ در حالی که ما داریم سرِ تقدس ادبیات و هنر به هم تعارف می‌کنیم، اون‌طرف نویسنده‌ها یاد گرفته‌ند برای اثرشون از نگارش تا انتشار تا فروش و تا رسوندنش به چاپ چندم، خیلی حرفه‌ای بازاریابی کنند و اصلا هم این کار رو بی‌کلاس نمی‌دونن.
چند تا ویدئو توی یوتیوب دیده باشم خوبه که مثلا نویسنده فلان رمان معروف نیویورک تایمز جلوی دوربین نشسته و داره با انواع تکنیک‌های مارکتینگ مخاطب رو ترغیب می‌کنه کتابش رو بخره و به ازای هر خرید جایزه بگیره.
شما فرض کن یه رمان‌نویسِ شناس توی ایران همچین حرکتی بزنه. سریع بهش برچسب نویسنده‌ی کوچه‌بازاری و عامه‌پسند می‌زنن.

تا وقتی از این کلیشه‌های ذهنی عبور نکنیم، وضع بازار نشر و خواننده‌های اندک‌مون بهتر که نمی‌شه، بدتر هم می‌شه...
همین. دلم خواست این درد و حسرت رو به اشتراک بذارم.

نرگس میرفیضی
۱۱ تیر ۱۴۰۱

@naranjname2