Get Mystery Box with random crypto!

روزگاری پی دیدار لب یار منم روز و شب منتظر نعمت دیدار منم باو | کانال اشعار ناصح گلستانی

روزگاری پی دیدار لب یار منم
روز و شب منتظر نعمت دیدار منم

باورش نیست که از داغ جنون می میرم
آنکه دلخسته نشسته سر دیوار منم

طالب دیده ی بیمار و خمارش هستم
و آنکه سرگشته بود در ره دلدار منم

فرصتی گر بدهد دست مرا خواهی دید
پی یوسف به سر کوچه و بازار منم

در ره عشق اگر مدعیان بسیارند
کشته عشق منم دیده خونبارمنم

شوق یک لحظه تماشای رخش هست مرا
چه کنم طالب گلچهره ی بی خار منم

نیست بر روی لبم جز سخن از ذکر لبش
آنکه در ذکر لبش هست درر بار منم

"ناصحا" خیل رفیقان تو خود می دانند
روزگاری پی دیدار لب یار منم
احمدرضا احمدی
"ناصح گلستانی"
جمعه1400/12/6
علی آباد کتول