Get Mystery Box with random crypto!

کانال اشعار ناصح گلستانی

لوگوی کانال تلگرام naseh_golestani — کانال اشعار ناصح گلستانی ک
لوگوی کانال تلگرام naseh_golestani — کانال اشعار ناصح گلستانی
آدرس کانال: @naseh_golestani
دسته بندی ها: حیوانات , اتومبیل
زبان: فارسی
مشترکین: 36

Ratings & Reviews

3.67

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

0


آخرین پیام ها

2022-09-05 20:47:14 علی گلواژه احساس ناز است                در گلخانه ی او باز باز است 
چرا پنهان کنم راز دلم را   
علی معنای هر رکن نماز است 
"ناصح گلستانی" عیدسعیدغدیر غلغلعه غیرت شیعه مبارکتان باد
5 views17:47
باز کردن / نظر دهید
2022-05-21 09:05:47
هر که دارد پنجه شمشیر کو سردار نیست!
هر کسی گوید انالحق جای او بر دار نیست
صاحب قلب سیه هرگز نگردد خوش گمان
مومن مُخلص به ذات حق که بد پندار نیست
یوسف شعرم به زیبایی شعر حافظ است
مثل شعر حضرت خواجه در این بازار نیست
خوشترم وقتی که شعرم مدح مولا می‌شود
طالب اشعار من جز مردم بیدار نیست
رفته ام دارالشفای حضرت آهو پناه
هرکه آمد در پناه او دگر بیمار نیست
سعی وافر می کنم تا که خراسانی شوم
این گلستان را بنازم یک نشان از خار نیست
عاشقانه می کنم دیدار با سلطان عشق
هان مگو چشمان عاصی لایق دیدار نیست
چاره ی درد مرا تنها تو می دانی و بس
جز تو یا مولا کسی بر درد من غمخوار نیست
ضامن آهو ضمانت می کند طبع مرا
لطف او در گفته هایم قابل انکار نیست
می شوم من آستان بوس امام هشتمین
جز خدا جنت سرایش را کسی معمار نیست
عارف نامی و عام و خاص را خود دیده ام
ذکر می گوید در این وادی؛ کسی بیکار نیست
"ناصحا" عطر ضریحش بوی جنت می دهد
قطره ای از عطر او در دکه ی عطار نیست
"ناصح گلستانی"۱۴۰۱/۲/۳۱
23 views06:05
باز کردن / نظر دهید
2022-05-21 09:05:46 هر که دارد پنجه شمشیر کو سردار نیست!
هر کسی گوید انالحق جای او بر دار نیست
صاحب قلب سیه هرگز نگردد خوش گمان
مومن مُخلص به ذات حق که بد پندار نیست
یوسف شعرم به زیبایی شعر حافظ است
مثل شعر حضرت خواجه در این بازار نیست
خوشترم وقتی که شعرم مدح مولا می‌شود
طالب اشعار من جز مردم بیدار نیست
رفته ام دارالشفای حضرت آهو پناه
هرکه آمد در پناه او دگر بیمار نیست
سعی وافر می کنم تا که خراسانی شوم
این گلستان را بنازم یک نشان از خار نیست
عاشقانه می کنم دیدار با سلطان عشق
هان مگو چشمان عاصی لایق دیدار نیست
چاره ی درد مرا تنها تو می دانی و بس
جز تو یا مولا کسی بر درد من غمخوار نیست
ضامن آهو ضمانت می کند طبع مرا
لطف او در گفته هایم قابل انکار نیست
می شوم من آستان بوس امام هشتمین
جز خدا جنت سرایش را کسی معمار نیست
عارف نامی و عام و خاص را خود دیده ام
ذکر می گوید در این وادی؛ کسی بیکار نیست
"ناصحا" عطر ضریحش بوی جنت می دهد
قطره ای از عطر او در دکه ی عطار نیست

ناصح گلستانی
22 views06:05
باز کردن / نظر دهید
2022-05-01 00:43:23 فی النصیحه

دمبدم در فکر آن روزم که محشر می شود
چشم من بینا به روی ماه حیدر می شود

اینقدر بیتاب دیدار جمال حیدرم
که آرزو دارم؛ و می دانم میسر می شود

گر کنی وا یک گره از کار زار دیگران
جایگاهت باغ و بستان معنبر می شود

بر ضعیفان گوشه چشمی اگر باشد ترا
روز محشر جای تو نزد پیمبر می شود

خاطری را بی سبب هرگز مرنجانی ز خود
خاطر مولا ز کار تو مکدر می شود

کبر را از سر برون کردند مردان خدا
هرکسی دارد تکبر خاک بر سر می شود

از هزار و یک نصیحت "مهر" را برگزیده ام
مهربانی بانی فیض مکرر می شود

هرکه حب سیم و زر از سر برون بنهاد، گفت:
شیشه جانش چنان جام سکندر می شود

عمر چون گل بس عزیزست و عزیزش می شمر!
وای از آن وقتی که گل در باغ پرپر می شود

بر عدو یابد ظفر آنکس که خود را بشکند
مرحبا! آنکس که بر نفسش مظفر می شود

عاقبت هرکس طمع ورزد، می گردد هلاک
با قناعت آدمیزاده توانگر می شود

سرمتاب از حکم رهبر شاه باشی یا گدا !
رهرو آن باشد که او تسلیم رهبر می شود

ما ز مینای حسین بن علی سرزنده ایم
قسمت ما روز محشر حوض کوثر می شود

آه جانسوزم رود تا آسمان هفتمین
تا به یک جرعه لبانم از نمی تر می شود

"ناصحا" تا می توانی عاقبت اندیش باش!
زانکه مرد عافیت اندیش اعور می شود


"ناصح گلستانی"
۱۴۰۱/۲/۱۱
علی آبادکتول
145 views21:43
باز کردن / نظر دهید
2022-04-28 21:00:06 فی النصیحه

بیا خود را، بیاخود را؛ بیا ایدوست پیدا کن
بزن گلباده ی توحید و کام دل گوارا کن

حذر کن از سخن چینی که او هرگز نمی ارزد
ز هر که، کو ترا از حق گریزاند پروا کن

در این دنیا مکن بخل از تواضع تا که بتوانی
دل خود را به عشق خدمت مخلوق؛ دریا کن

خدا داند که از اهل تملق سخت بیزارم
منافق پیشگان را تا که بتوانی؛ رسوا کن

به گمراهی رود هرکس که گردد تابع نفسش
هوا را کن برون از سر بیا جان را مداوا کن

تبری جسته ام از هرچه دشمن؛ فاش می گویم
خطا کرده است خواجه؛ گفته با دشمن مدارا کن

بهار شصتمین را دیدم و گفتم به خود "ناصح"
بیا رهتوشه ی دنیای دیگر را مهیا کن

"ناصح گلستانی"
۱۴۰۱/۲/۸
149 views18:00
باز کردن / نظر دهید
2022-04-22 23:38:38
در ماتم تو ناله محزون دارم
در سینه ز داغ غم تو خون دارم

کشتند ترا درون محراب؛ علی!
در دیده سرشک و اشک گلگون دارم

"ناصح گلستانی"
شب ۲۱ماه مبارک رمضان
شب قدر و شب شهادت مولی الکونین امام علی علیه السلام
33 views20:38
باز کردن / نظر دهید
2022-04-22 08:43:25
فی النصیحه

برای زنده ماندن بیش و کم نانی مهیا کن
ولیکن تا توانی تا توانی فکر فردا کن

جهان بیش و کمش پایان پذیرد امر آن؛ اما
بیا فکری برای برزخ و فردای هیجاء کن

به تقوا میتوان معراج را پیمود می دانم
تمام تاروپود جان خود را عین تقوا کن

چو خصم دون به جنگ تو در آید تیغ را بر کش
نمی گویم که با خصم دنی آنی مدارا کن

برای بودن و ماندن درین دنیای وانفسا
برو بازوی خود را تا که بتوانی توانا کن

بگوش جان شنیدم عارفی با من چنین گفتا
ندارد اعتباری مال دنیا ترک دنیا کن

قناعت پیشه را هرگز نباشد حسرت دنیا
ز دل بند طمع بگسل دلت را همچو دریا کن

من از درگاه بیچون خداوندی مدد جویم
خدایا بنده شرمنده ات را اهل معنا کن

اگرچه دست من خالی و خرما بر نخیل باشد
برات کربلایم را ز راه لطف امضاء کن

شب اول که در زیر لحد تنهای تنهایم
کرم فرما مرا مهمان خوان آل طاها کن

خداوندا ببخشا "ناصح" ملک گلستان را
و او را عاشق دلبسته ی اولاد زهرا کن

خجل از نامه ی اعمال خویشم از تو می خواهم
عنایت کن؛ مرا همسایه سردار دلها کن

احمدرضااحمدی
ناصح گلستانی
1400/2/9
30 views05:43
باز کردن / نظر دهید
2022-03-01 23:56:42
چندی است که بیزار ز آسایش نفسم
فرمان نبرم هیچ من از خواهش نفسم

در جنگ دل و نفس، خدا را مددی کن
تا آنکه شوم فاتح پیرایش نفسم

دل جبهه حق است و هوا جبهه باطل
لطفی بنما تا که کنم پایش نفسم*

آرامشی از دست هوا هیچ ندارم
صدفتنه بود محتمل از سازش نفسم

تا آنکه به پرواز در آیم شب و روز
هرگز نکنم غفلتی از رانش نفسم

تدبیر کن ای عقل مرا تا که ببینم
یک لحظه ای از حالت آرامش نفسم*

بشنو سخن "ناصح" دوران که چنین گفت
هرگز نشوم باعث آرایش نفسم

گر حضرت سلطان کرم و لطف نماید
بر هم بزنم نقشه و رزمایش نفسم*

احمدرضا احمدی
"ناصح گلستانی"
1400/11/9

*: مراد از پایش نفس، نفس لوامه است. *: مراد از آرامش نفس، نفس مطمئنه است.
*: مراد از رزمایش نفس، نفس اماره است.
40 views20:56
باز کردن / نظر دهید
2022-02-28 19:01:26 باعرض تبریک بعثت پیامبر اعظم به همه شریعت مدار و ولایتمرام.
مثنوی در رثای پیامبر اعظم ، حضرت محمد(صل علی محمد و آل محمد)
__________________________________

گنج معانی

مژده ای دل فیض سرمد می رسد
مصطفی نامی محمد می رسد

خواجه ی شرع است و سلطان بقاست
نام او احمد کنیت مصطفاست

عقل کل و صاحب ملک دل است
بودن بی او یقینا مشکل است

بوی یزدان می وزد از سوی او
حق تجلی گر بود از روی او

مصطفی ای سر یزدان در زمین
راح رضوان ، روح قرآن، عطر دین

ای طبیب سینه ی بیمار ما
باعث ایجاد هستی زار ما

با تو یزدان بخت ما را باز کرد
باز بر ما پرده های راز کرد

تو از آن روزی که جاری می شدی
چشمه ناز بهاری می شدی

باغ دلهامان ز تو سرشار شد
از تو پیدا نور هشت و چار شد

گر نبودی زندگی زیبا نبود
زندگی زیبا در این دنیا نبود

گر نبودی ای شریعت آفرین
ای خدا اندیشه ای حبل المتین

رشته هستی یقینا می گسست
می نبودی در زمین یک حق پرست

گر نبودی زندگی بی نور بود
آدم از سیر سعادت دور بود

آمدی صحرا چمن پوشیده است
چشمه شادی ما جوشیده است

مرحبا فرمود خلقت آفرین
از وجود تو به خلقت آفرین

کیستی ای مصطفای کردگار
ای به هستی میم نام تو حصار

احمدا گنج معانی بوده ای
ماهرویا کهکشانی بوده ای

تو ز اول رحم رحمان بوده ای
ساغر جان آب حیوان بوده ای

باز می آید سروشی بی بدیل
مصطفی باشد رسولی بس جمیل

مصطفی یعنی تمام راز عشق
مصطفی یعنی سخن پرداز عشق


مصطفی فواره ی نور خداست
مصطفی آیینه بان کبریاست

مصطفی یعنی گل احساس ما
مصطفی عطر وجود یاس ما

نام او بزداید از دل هر نفاق
نام او باشد اساس هر وفاق

ما همه از امت پیغمبریم
سر بفرمان مطاع رهبریم

دائما" آهنگ وحدت می زنیم
جانمان را رنگ وحدت می زنیم

یا محمد امت تو همدمند
زخم های یکدگر را مرحمند

*****
برگرفته از دفتر شعر ""صلوات نامه""
احمد رضا احمدی(ناصح گلستانی""
26 views16:01
باز کردن / نظر دهید
2022-02-25 01:27:04
روزگاری پی دیدار لب یار منم
روز و شب منتظر نعمت دیدار منم

باورش نیست که از داغ جنون می میرم
آنکه دلخسته نشسته سر دیوار منم

طالب دیده ی بیمار و خمارش هستم
و آنکه سرگشته بود در ره دلدار منم

فرصتی گر بدهد دست مرا خواهی دید
پی یوسف به سر کوچه و بازار منم

در ره عشق اگر مدعیان بسیارند
کشته عشق منم دیده خونبارمنم

شوق یک لحظه تماشای رخش هست مرا
چه کنم طالب گلچهره ی بی خار منم

نیست بر روی لبم جز سخن از ذکر لبش
آنکه در ذکر لبش هست درر بار منم

"ناصحا" خیل رفیقان تو خود می دانند
روزگاری پی دیدار لب یار منم
احمدرضا احمدی
"ناصح گلستانی"
جمعه1400/12/6
علی آباد کتول
246 viewsedited  22:27
باز کردن / نظر دهید