چندی است که بیزار ز آسایش نفسم
فرمان نبرم هیچ من از خواهش نفسم
در جنگ دل و نفس، خدا را مددی کن
تا آنکه شوم فاتح پیرایش نفسم
دل جبهه حق است و هوا جبهه باطل
لطفی بنما تا که کنم پایش نفسم*
آرامشی از دست هوا هیچ ندارم
صدفتنه بود محتمل از سازش نفسم
تا آنکه به پرواز در آیم شب و روز
هرگز نکنم غفلتی از رانش نفسم
تدبیر کن ای عقل مرا تا که ببینم
یک لحظه ای از حالت آرامش نفسم*
بشنو سخن "ناصح" دوران که چنین گفت
هرگز نشوم باعث آرایش نفسم
گر حضرت سلطان کرم و لطف نماید
بر هم بزنم نقشه و رزمایش نفسم*
احمدرضا احمدی
"ناصح گلستانی"
1400/11/9
*: مراد از پایش نفس، نفس لوامه است. *: مراد از آرامش نفس، نفس مطمئنه است.
*: مراد از رزمایش نفس، نفس اماره است.