Get Mystery Box with random crypto!

| نقطه ضعف روان بشر | نقطه ضعف یا پاشنه آشیل روان بشر که اغل | 🍀نويد زندگى🍀

| نقطه ضعف روان بشر |

نقطه ضعف یا پاشنه آشیل روان بشر که اغلب نیمه تاریک خوانده می‌شود، سرچشمه هر کار خودویرانگرانه‌ای است. نیمه تاریک که زاده خجالت، ترس و انکار است، نیت‌های خوب ما را به گمراهی کشانده و ما را به کارهای تصور نشدنی و باورنکردنی در جهت خودویرانگری و تباهی می‌کشاند.

خجالت و انکار بنا بر یک دلیل ساده، نیمه تاریک ما را تقویت می‌کنند. اگر ما ضعف‌ها، کاستی‌ها و اشتباهات خود را به عنوان بخشی طبیعی از بشر بودنمان می‌پذیرفتیم، هنگام رویارویی با وسوسه‌هایی که می‌دانیم در برابر آن‌ها چه کنیم، درخواست کمک می‌کردیم. آنگاه می‌توانستیم تشخیص دهیم که این هوس‌های تاریک، مانند میل به برقراری رابطه جنسی با کسانی غیر از همسر، برداشتن پولی که متعلق به ما نیست یا دروغ گفتن به منظور برخورداری از موقعیت بهتر، بخشی طبیعی از بشر بودن ماست که نیاز به درک و پذیرفته شدن دارد.

اما از آنجا که این امیال کشف و بررسی نشده باقی می‌مانند، در خجالت و انکار پیچیده و در تاریکی پنهان می‌شوند. در آنجا خود تاریک ما، یعنی هر یک از جنبه‌های ناخواسته و انکار شده وجودمان، به اندازه‌ای نیرو جمع می‌کند که سرانجام، فوران آن گریزناپذیر می‌شود.‌

هر جنبه‌ای که در خود انکار کرده‌ایم، هر فکر و احساسی که آن را اشتباه و غیر قابل قبول دانسته‌ایم، سرانجام در زندگی ما رخ می‌نماید. هنگامی که سرگرم ایجاد کسب و کاری هستیم یا می‌خواهیم خانواده‌ای تشکیل دهیم یا از آن‌ها که دوست داریم مراقبت کنیم، وقتی به اندازه‌ای گرفتار هستیم که نمی‌توانیم به عواطفمان توجه داشته باشیم، مجبور می‌شویم امیال تاریک و ویژگی‌های خجالت‌بار خود را پنهان سازیم و در نتیجه در معرض خطر فوران آن‌ها قرار می‌گیریم. فقط در چند دقیقه، هنگامی که به هیچ رو انتظار آن را نداریم، یک جنبه طردشده یا نامطلوب ما می‌تواند سر برآورد و زندگی، شهرت و همه سخت کوشی ما را نابود کند. من، این فوران را تأثیر توپ بادکنکی می‌نامم.


تجسم نمایید که برای نگه داشتن دراز مدت یک توپ بادکنکی پرباد در زیر آب چه قدر انرژی صرف می‌کنید. همان لحظه که اندکی آسوده شده و حواستان از توپ پرت می‌شود، توپ بالا می‌برد و به صورت شما آب می‌پاشد. هنگامی که چیزی را در اعماق روانتان سرکوب و در گوشه و کنار ناخودآگاهتان انبار کرده‌اید، توپ بادکنکی از زیر دست شما در می‌رود و درست همان موقع که فکر می‌کنید همه چیز بر وفق مراد است، اتفاقی روی می‌دهد. به اشتباه، ایمیل شرم‌آوری را برای همکار خود می‌فرستید، فریفته می‌شوید، پس از مصرف داروی مسکن پشت فرمان اتومبیل می‌نشینید و به دلیل رانندگی در حالت غیرعادی زندانی می‌شوید، به جرم برداشت و استفاده نادرست از حساب مشترک مچ شما را می‌گیرند، در برابر نامزد جدید خود خشمگین می‌شوید و فریاد می‌کشید، حرف نامناسبی می ‌زنید که به بهای از دست دادن شغلتان تمام می‌شود، درست در زمانی که می‌خواهند کار شما را بررسی کنند و به ارتقای مقام برسید، طرح خود را به موقع تمام نمی‌کنید یا در یک لحظه احساس خشم فرزندتان را کتک می‌زنید. به سخنی دیگر، توپ بادکنکی، یعنی امیال سرکوب شده و رنج‌های بررسی نشده شما بالا می‌رود و به صورتتان می‌خورد، آرزوهای شما را بر باد می‌دهد، اعتبارتان را خدشه‌دار می‌سازد و شما را غرق در شرمندگی می‌کند.‌

چه قدر باید شاهد رفتارهای زشت خودویرانگرانه باشیم تا بتوانیم به آثار مخرب انکار و سرکوب زباله‌های عاطفی بررسی نشده خود پی ببریم؟ دان آیموس نمونه بسیار خوبی در این زمینه است. این مرد به شدت تلاش کرد و با سی و پنج سال کار مداوم، یکی از مشهورترین شخصیت‌های رادیو و تلویزیون آمریکا شد، اما در کمتر از یک دقیقه، شهرتی که طی سال‌ها به دست آورده بود، نابود شد. توپ بادکنکی بالا پرید و به صورت او خورد.‌

مل گیبسن شخصیتی از خود پدید آورد که نشان میداد دارای جایگاهی اخلاقی است و فیلم‌هایی می سازد که پیام های‌معنوی نیرومندی دارند. اگر چه این کارگردان اتهام داشتن نگرش ضد یهودی را در فیلم «مصيبت حضرت مسیح»، خود به شدت رد می‌کرد، نگرش‌ها و باورهای پنهان در سایه او هنگام نطق آتشینی که حین مستی ایراد نمود، بیرون پریدند. وقتی پلیس، گیبسن را به دلیل رانندگی در حالت غیر عادی بازداشت کرد، او با رگباری از عبارات تکان دهنده خود را شرمنده ساخت.

#روانشناسی

Join |