آدرس کانال:
دسته بندی ها:
نقل قول ها
زبان: فارسی
مشترکین:
16.52K
توضیحات از کانال
انسان ۵ سال اول را زندگی میکند ، بقیه ی عمر نوشخوار آن ۵ سال است.
________________________________________
در همین سمت و سوی ناشناسی
https://t.me/Harfmanrobot?start=5744152326
________________________________________
Ratings & Reviews
Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.
5 stars
0
4 stars
1
3 stars
0
2 stars
0
1 stars
1
آخرین پیام ها 10
2023-05-17 19:30:09
•
اینکه در
سینه ی من هست
تو هستی !
دل نیست ...
#عماد_خراسانی
| نیکوَɳιƈσƚineِتـین |
172 viewsHФssΞłЛ, 16:30
2023-05-17 17:30:37
•
ما خودمان بودیم و خودمان !
کسی را نداشتیم ...
ما تاوانِ غرورمان را پرداختیم ،
تاوانِ احساسی که ظالمانه ، سرکوبش کردیم ،
بغض هایی که بلعیدیم ،
و حالِ بدی که انکار کردیم .
ما رویِ پایِ خودمان ایستادیم و بدونِ هیچ منتی ، ادامه دادیم !
ما قوی بودیم ... خیلی قوی !
و سخت بود ؛
در نهایتِ استیصال ، سکوت کردن ،
در نهایتِ بغض ، خندیدن ،
و در نهایتِ بی کسی ، محکم بودن ...
ما چاره ای نداشتیم ،
و گرنه این خود کفایی ، به بی پناهی اش نمی ارزید !
ما در تنهاییِ مغرورانه ی خودمان ، پیر شدیم و جان دادیم .
از درون فرو ریختیم و ترک برداشتیم .
ما نمی خواستیم بپذیریم ؛
که جای یک نفر در زندگیِ مان خالی بود ...
یکی که بغض هایمان را لبخند ،
اشک هایمان را پاک ،
و دلمان را گرم می کرد ...
یکی که پناهمان می شد ،
یکی که همه چیز را به او می سپردیم .
ما به رویِ خودمان نیاوردیم ،
وگرنه از همان اولش ؛
یک نفر را کم داشتیم ...
#نرگس_صرافیانطوفان
| نیکوَɳιƈσƚineِتـین |َ
168 viewsHФssΞłЛ, 14:30
2023-05-17 15:31:04
•
تو زخم عمیقی هستی
که هر مردی
می خواهد بر تنش داشته باشد
#محمد_عسکری_ساج
| نیکوَɳιƈσƚineِتـین |
174 viewsHФssΞłЛ, 12:31
2023-05-17 13:30:04
•
زنی را میشناسم عاشق مردیست معمولی تر از همه ی مردان شهرش
لب هایش همیشه میخندند
چشم هایش برق میزند
حرف هایش
آخ که وقتی روبه رویش مینشینی
آرزو میکنی کاش لحظه ای جای خوشی های کوچکش بودی
زنی را میشناسم دور از هیاهوی شهر
جدا از شلوغی های روزگارانش
افسار زندگی اش را در دست هایش محکم میگیرد و همه ی خوشبختی های دنیایش را درو میکند.
که عاشق مردیست که با همه ی وجود دوستش دارد
و خوشبختی اش تنها ثمره ی عشق بی نهایتشان است
زنی که با وجود همه ی ناملایمات زندگی اش یک دلگرمی عظیم
شبیه یک کوه پشت تمام روزهای خاکستری اش نقش میگیرد
و او را قوی ترین زن دنیا میکند.
| نیکوَɳιƈσƚineِتـین |
2.4K viewsHФssΞłЛ, 10:30
2023-05-17 11:30:50
•
مراقب آدمهایی باشید
که پا به پای شما آمدن را بلدند،
برای همه کوه غرورند و برای شما احساسیترین آدم ممکن میشوند
کسی که حال بدتان را از عوض شدن حالت چشمانتان میفهمد و تمام دغدغهاش خوب شدن شماست
این آدمها رفتن بلد نیستند حتی وقتی تلخی ببینند ذره ذره آب شدن کنارتان را به رفتن ترجیح میدهند.
اگر زخمی شدید و خواستید آدم قبل نباشید و سرد و سنگی شوید با همه با این آدمها مثل خودشان باشید. چون اینها مظلومترین آدم زندگی هستند که برای همه مرهم بودند ولی آنها به محض خوب شدن یادشان رفت زخمهایشان به دستهای چه کسی خوب شد و به راحتی رهایشان کردند.
پریسا خان_بیگی
| نیکوَɳιƈσƚineِتـین |
2.3K views𝓕𝓐𝓡𝓩𝓐𝓝𝓗, 08:30
2023-05-17 09:30:42
•
یه جا خدا در نهایت همدردی میگه :
" وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّكَ يَضِيقُ صَدْرُكَ بِمَا يَقُولُونَ "
و ما میدانیم سینهات تنگ میشوداز آنچه
میگویند ! یعنی فک کن اون لحظه هم که دلت
از همهی آدما میگیره خدا حسش میکنه
| نیکوَɳιƈσƚineِتـین |
2.0K viewsHФssΞłЛ, 06:30
2023-05-17 07:30:35
•
بیهوا اولِ صبح سخت هوایت کردم...!
#میثم_بشیری
| نیکوَɳιƈσƚineِتـین |
2.0K viewsHФssΞłЛ, 04:30
2023-05-16 21:59:10
•
و بعضی وقت ها
دوست داشتن
حیاتی دیگر است
زنده نگه داشتن
کسی درونت
حتی
با وجود این فاصله های دور..
#ازدمیر_آصف
| نیکوَɳιƈσƚineِتـین |
2.0K views𝓕𝓐𝓡𝓩𝓐𝓝𝓗, 18:59
2023-05-16 19:30:56
•
اگر ما دردهایِ درونِ آدمها را میدانستیم و حالشان را میفهمیدیم؛ بیشتر درکشان میکردیم و کمتر آزارشان میدادیم، کمتر از دستشان کفری میشدیم و کمتر قضاوتشان میکردیم.
گاهی آدمها آنقدر خسته و زخمی و بریدهاند که نمیتوانند آرامش و تمرکزِ لازم را برای حفظ روابطشان داشته باشند، حرفهایشان، تیز و برّنده میشود و رفتارهایشان آزاردهنده، امّا واقعا قصد و نیتِ بدی ندارند.
آدمها را درک کنیم! این بزرگترین کمکیست که از هرکسی برایِ خوب کردنِ حالِ دیگران برمیآید. و از گفتار و رفتارهایِ آنیِشان ناراحت نشویم.
#نرگس_
صرافیان_طوفان
| نیکوَɳιƈσƚineِتـین |
2.5K viewsHФssΞłЛ, 16:30
2023-05-16 17:30:55
•
من مرد قشنگی برایت نیستم
خودم می دانم
صبح با فکر سفره بر می خیزم و شب
لَخت و خسته به خانه بر می گردم
گاهی میان خواب هایت
رفته و آمده ام
بی آن که رویای تو به هم ریخته باشد
بارها دلم خواسته صدایت بزنم اما
غم نان روی لبم هیس شده
فکرم آن گونه که دوست دارم آزاد نیست
خودم این حصر را می فهمم
دوستت دارم اما
شرم نمی گذارد احساس کنم.
می دانی؟
می ترسم از پینه هایی که
لمس صورت صاف تو را
سخت کردند.
می ترسم از بوی بد پیرهنم
جوراب که هیچ
می ترسم از تماشای تو با پلک های
ول و وا رفته.
من نه
هیچ مردی
انزوای همسرش را دوست ندارد.
همه می دانیم
غمِ نه نمی رسیم بیاییم یعنی چه.
همه می دانیم
شام دلخواه و میز و بشقاب و
نشان دادنِ سلیقه یعنی چه.
هیچ دردی بالاتر از این نیست
که زنِ خانه نداند آخرین بار
کی سفر رفتند.
چه کنم؟
هر چه زور می زنم باز
مچم می خوابد
من نه
تمام مردها
دلشان می خواهد
با میوه به خانه برگردند.
با صدای آرام
با جمله ی شام نگذار سفارش دادم
با پاشو آماده شو
بیرون
هوا دوتایی ست.
ماه دوست داشتنی!
آغوشم آن طور که می پسندی نیست
می دانم
اما به جان آرامشِ چشم هایت
من هر شب از جنگ می آیم
ببخش اگر گاهی
وسط صحبتمان می میرم
ببخش اگر همیشه تو را
با هزار گلوله در سرم
می بوسم
#رسول_ادهمی
| نیکوَɳιƈσƚineِتـین |
2.4K viewsHФssΞłЛ, 14:30