چند خطی پیرامون ماجرای وحید اشتری تا به حال دوبار پایم به | نقطه ویرگول ؛
چند خطی پیرامون ماجرای وحید اشتری
تا به حال دوبار پایم به دادگاه باز شده، یک بار در ماجرای پدر شهید مدافع حرم افغانستانی (شهید سادات)، یک بار هم در ماجرای ساخت و ساز غیرمجاز در محله خیرآباد و تضییع حق مردم؛ هر دوبار هم اتهامم توهین، افترا و نشر اکاذیب بوده و البته هر دوبار هم تبرئه شدهام. اما نکتهی جالب ماجرا اینجا بوده که در هر دو مورد پروندهام در دادسرا بررسی شده است و این در حالی بوده که من بابت یادداشتهای رسانهایام متهم شده بودم و منتظر بودم پروندهام به دادگاه رسانه ارجاع شود.
شاید بپرسید چه فرقی می کند، دادگاه، دادگاه است دیگر. فرق ماجرا آنجا مشخص میشود که شما به عنوان یک جوان دغدغهمند وارد راهروهایی می شوید که کلی مجرم با لباس آبی رنگ و زنجیر به پا در رفت و آمدند و بعد در اولین برخورد آقای قاضی برای این که حساب کار دستتان بیاید به شما میگوید: میدونی جرم نفر قبلی چی بود؟ تجاوز به عنف؛ حکمش هم اعدام بود. (این اتفاق عینا در ماجرای پدر شهید برایم رخ داد)
دادگاه رسانه ایجاد شده تا تفاوتها و شئون افراد حفظ شود؛ درست مثل دادگاه روحانیت یا دادسرای نیروهای مسلح. حالا در ماجرای وحید اشتری باز این اتفاق تکرار شده و دادگاه رسیدگی کننده، مجتمع قضایی کارکنان دولت است! نمی دانم معیار انتخاب مرجع رسیدگی چیست اما هرچه هست ماحصلش حکمیست که همگان را به تعجب واداشته.
من صنمی با وحید اشتری ندارم و با رویکردش در نقد مشکل دارم، ولی این حکم را واقعا در شان دستگاه قضا نمی دانم؛ بگذریم که پایین آمدن جنبه نقدپذیری و تحمل مخالف در مسئولین و کارگزاران را هم برای کشور و جامعه خطرناک می دانم. از طرف دیگر وجود نظرات حتی تندوتیز مانند اشتری را برای انقلاب و نظام مفید می دانم چرا که همین تندرویها پادزهر بسیاری از کندرویهاست و برآیند این دو، خیلی اوقات به نفع انقلاب خواهد بود.
پ ن۱: باز تهران وضعش خوب است، در شهرهای کوچکی مثل یزد رسم این است که اگر منصفانهترین و نرمترین نقدها را هم بکنی سریع به تریج قبای آقایان برمیخورد و برچسب بارانت می کنند.
پ ن۲: این که می دانیم و حس می کنیم حکم وحید اشتری علی رغم تفاوت سلایقمان، غیرمنصفانه و ناحق است و در قبال این حسمان سکوت می کنیم یعنی محافظه کار شدهایم؛ این که من نوعی هم هیچ وقت از پرونده های خودم حرفی نزدم از ترس همین محافظهکاریها و پشت خالی کردنهای خودیها بوده.