Get Mystery Box with random crypto!

نقطه ویرگول ؛

لوگوی کانال تلگرام noghtewirgool — نقطه ویرگول ؛ ن
لوگوی کانال تلگرام noghtewirgool — نقطه ویرگول ؛
آدرس کانال: @noghtewirgool
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 130
توضیحات از کانال

ارتباط با بنده حقیر:
@a_mortezaei_rad
"مبارزه جمله ایست بی پایان که لازم است گاهی جلویش نقطه ویرگول بگذاری،مکثی کرده و نفسی تازه کنی، اما بدانی که همچنان ادامه دارد..."

Ratings & Reviews

2.00

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

1

2 stars

1

1 stars

1


آخرین پیام ها

2022-07-25 23:22:30 ‍ چند خطی پیرامون ماجرای وحید اشتری

تا به حال دوبار پایم به دادگاه باز شده، یک بار در ماجرای پدر شهید مدافع حرم افغانستانی (شهید سادات)، یک بار هم در ماجرای ساخت و ساز غیرمجاز در محله خیرآباد و تضییع حق مردم؛
هر دوبار هم اتهامم توهین، افترا و نشر اکاذیب بوده و البته هر دوبار هم تبرئه شده‌ام.
اما نکته‌ی جالب ماجرا این‌جا بوده که در هر دو مورد پرونده‌ام در دادسرا بررسی شده است و این در حالی بوده که من بابت یادداشت‌های رسانه‌ای‌ام متهم شده بودم و منتظر بودم پرونده‌ام به دادگاه رسانه ارجاع شود.

شاید بپرسید چه فرقی می کند، دادگاه، دادگاه است دیگر. فرق ماجرا آن‌جا مشخص می‌شود که شما به عنوان یک جوان دغدغه‌مند وارد راهروهایی می‌ شوید که کلی مجرم با لباس آبی رنگ و زنجیر به پا در رفت و آمدند و بعد در اولین برخورد آقای قاضی برای این که حساب کار دستتان بیاید به شما می‌گوید: می‌دونی جرم نفر قبلی چی بود؟ تجاوز به عنف؛ حکمش هم اعدام بود. (این اتفاق عینا در ماجرای پدر شهید برایم رخ داد)

دادگاه رسانه ایجاد شده تا تفاوت‌ها و شئون افراد حفظ شود؛ درست مثل دادگاه روحانیت یا دادسرای نیروهای مسلح.
حالا در ماجرای وحید اشتری باز این اتفاق تکرار شده و دادگاه رسیدگی کننده، مجتمع قضایی کارکنان دولت است! نمی دانم معیار انتخاب مرجع رسیدگی چیست اما هرچه هست ماحصلش حکمیست که همگان را به تعجب واداشته.

من صنمی با وحید اشتری ندارم و با رویکردش در نقد مشکل دارم، ولی این حکم را واقعا در شان دستگاه قضا نمی دانم؛ بگذریم که پایین آمدن جنبه نقدپذیری و تحمل مخالف در مسئولین و کارگزاران را هم برای کشور و جامعه خطرناک می دانم.
از طرف دیگر وجود نظرات حتی تندوتیز مانند اشتری را برای انقلاب و نظام مفید می دانم چرا که همین تندروی‌ها پادزهر بسیاری از کندروی‌هاست و برآیند این دو، خیلی اوقات به نفع انقلاب خواهد بود.

پ ن۱: باز تهران وضعش خوب است، در شهرهای کوچکی مثل یزد رسم این است که اگر منصفانه‌ترین و نرم‌ترین نقدها را هم بکنی سریع به تریج قبای آقایان برمی‌خورد و برچسب بارانت می کنند.

پ ن۲: این که می دانیم و حس می کنیم حکم وحید اشتری علی رغم تفاوت سلایقمان، غیرمنصفانه و ناحق است و در قبال این حسمان سکوت می کنیم یعنی محافظه کار شده‌ایم؛
این که من نوعی هم هیچ وقت از پرونده های خودم حرفی نزدم از ترس همین محافظه‌کاری‌ها و پشت خالی کردن‌های خودی‌ها بوده.

@noghtewirgool
31 viewsعلی اصغر مرتضایی راد, 20:22
باز کردن / نظر دهید
2022-07-24 17:29:24
و خدا انقلابی‌ها را به دو آزمون برانگیخت؛
یکی آزمون دل کندن از احمدی‌نژاد و دیگری آزمون دل بستن به رئیسی؛ هر دو بسی سخت؛
اولی را از سر گذراندیم؛
خدایا ما را در آزمون دوم به واسطه اصلاح بعضی از عملکردها و رویه‌های آیت‌الله، خصوصا در انتصابات و تغییر برخی منصوبان، سربلند گردان.
#شایسته_سالاری_یا_سهمیه_بندی
#سیاست_ورزی_یا_سیاسی_بازی
#کار_جهادی_یا_کار_بولدوزری
#کار_واقعی_یا_کار_نمایشی
#جذب_حداکثری_یا_تسامح
#صراحت_یا_رودروایسی
#جوان_گرایی_یا_اماره_الصبیان

@noghtewirgool
45 viewsعلی اصغر مرتضایی راد, 14:29
باز کردن / نظر دهید
2022-06-30 09:44:50 ‍ اگر شهید صدوقی زنده بود...
(پیرامون اتفاقات چهارشنبه صبح حظیره)

پرده اول قبل از انقلاب:
عده ای شیخ محمود حلبی، رئیس انجمن حجتیه را علی‌رغم مخالفت شهید صدوقی برای سخنرانی به یزد دعوت می کنند.
شهید صدوقی که می‌داند حلبی و حجتیه ای ها با انقلاب مخالفند، در جواب مشورت یکی از اهالی همایون‌شهر برای سفر حلبی به این شهر می‌گوید: شما نباید بگذارید او به همایون شهر بیاید و سخنرانی کند. اگر هم آمد او را سوار ماشین کنید و ببرید در بیابانها رها کنید.

پرده دوم پس از انقلاب:
بنی صدر کاندیدای ریاست جمهوری شده، شهید صدوقی شدیدا مخالف اوست و علنی از رقیب او یعنی حسن حبیبی حمایت می‌کند. این موضع آیت الله به مذاق اطرافیان و مریدانش خوش نمی‌آید تا جایی که صفوف شلوغ نماز جماعت حظیره خلوت می شود. اما شهید صدوقی محکم پای حرفش می ایستد؛ می گوید بنی صدر با ولایت فقیه مشکل دارد. حتی برای ریاست جمهوری هم به او پیام تبریک نمی‌دهد و در سفر به یزد به استقبالش نمی رود.

پرده سوم ۸تیر ۱۴۰۱:
عده ای مسیح مهاجری را که به حمایت از فتنه‌گران مشهور است برای سخنرانی سالگرد شهادت شهید صدوقی به حظیره دعوت می‌کنند.
مهاجری در سخنانش از فتنه گرانی سخن می‌گوید که حامیانشان در سال ۸۸ علیه اصل ولایت فقیه شعار دادند. او از فتنه و فتنه گرهایی حمایت می کند که ولی فقیه بارها علیه‌شان مواضع صریح و قاطع گرفته است.
در پایان هم چشم در چشم حاضرین شهادت می دهد که در مورد هاشمی و فتنه ۸۸ به مردم دروغ گفته اند!

به نظرتان اگر شهید صدوقی زنده بود چه می کرد؟

پ ن: مسیح مهاجری معلوم الحال با چه مجوزی برای سخنرانی به یزد آمده است؟ آیا سخنرانی چنین شخص معلوم الحالی، آن هم در مراسم سالگرد شهید صدوقی نیازمند مجوز شورای تامین استان نیست؟ آیا شورای تامین چنین مجوزی را صادر کرده است؟
مسئولین و دلسوزان شهر باید به صورت جدی به این مسئله ورود کنند.

@noghtewirgool
45 viewsعلی اصغر مرتضایی راد, 06:44
باز کردن / نظر دهید
2022-06-05 22:26:34 ‍ چرا سلام فرمانده یزد رکورد زد

آمارها متناقض است، اما چیزی که واضح است جمعیت کم نظیر یزدی‌ها در اجتماع سلام فرمانده است؛ جمعیتی که اگر با حداقلی‌ترین آمارهای منتشره هم، با خیلی از کلان‌شهرها مقایسه شود، رکورد عجیب یزدی‌ها را نشان خواهد داد؛ جمعیتی که برخی‌ها آن را با سفر سال ۸۶ رهبری به یزد مقایسه می‌کنند. خارق العاده بودن این اجتماع زمانی بیشتر به چشم می آید که بدانیم این اجتماع در یزدی اتفاق افتاده که برچسب دروغین سکولاریسم و پایتخت اصلاحات بودن بر پیشانی‌اش سنگینی می‌کند و جریان غرب‌گرا چهارچنگولی روی رسانه و فرهنگش چنبره زده‌اند.

برای این حضور خارق العاده دلایل متعددی وجود دارد، اما از نظر من سه دلیل از مابقی مهم تر است:
دلیل اول را می توان در سخنان اخیر رهبری پیرامون این تجمع جست؛ آنجا که در مورد تحلیل غلط ما از رویگردانی مردم از دین سخن می گوید؛ متاسفانه ما و خصوصا متولیان فرهنگ و سیاست شهرمان مدت‌هاست از ترس رویگردانی مردم از دین، به دامن جماعت حداقلی ضددین افتاده ایم و به جای خداترس بودن رسانه‌ترس شده‌ایم.
سلام فرمانده تلنگری بود تا ما و مسئولین رسانه‌ترسمان، سیستم محاسبتی‌مان را با دستگاه الهی به روز کنیم.

دلیل دوم را باید در جوشش مردمی کار جست؛ این اجتماع برخلاف خیلی از اجتماعات دیگر از بالا به پایین و دستوری نبود، بلکه با همت جریان حلقه‌های میانی مردمی شکل گرفت و به قول آقا از سرمایه ایمان مردم برای تولید عمل صالح بهره برد. نتیجه ‌هم اجتماعی بود که به ارگان‌های عریض و طویل فرهنگی، خصوصا شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی، کار مردمی را با رسم شکل نشان داد.

سومین عامل که شاید کمتر به آن دقت کرده باشیم بر‌می‌گردد به سابقه فعالیت‌های تربیتی دانش‌آموزی در یزد‌. جریانی که سال‌ها در قالب‌های مردمی و بدون سر‌وصدا کار کرده و با سلام فرمانده شمه‌ای از قدرتش را به نمایش گذاشت. البته در کنار این جریان نباید از جریان دانشجومعلمان یزد غافل شد؛ دانشجوهای دغدغه‌مندی که عطای رشته‌های پرزرق و برق دانشگاهی را به لقایش بخشیده، لباس معلمی به تن کرده و وارد عرصه تربیت شدند.

پ ن: کاش شمه‌ای از جریان تربیتی که در فضای دانش‌آموزی یزد ریشه دوانده به جریان دانشجویی یزد سرایت می‌کرد.

پ ن۲: قدر جریان دانشجومعلمان فرهنگیان را در لحظه و در جایگاه خودشان بدانیم؛ مبادا با نگاه‌های ترقی جویانه‌ای که رهبری در دیدار دانشجویی پیرامون آن تذکر دادند این ظرفیت‌ها را بسوزانیم.

@noghtewirgool
116 viewsعلی اصغر مرتضایی راد, 19:26
باز کردن / نظر دهید
2022-05-21 22:22:59 سلام فرمانده و لشگر ملانقطه‌گیرها

نشستیم و فحش دادیم که بابا این چه وضعش هست؛ چرا ارگان‌های عریض و طویل فرهنگی و تربیتی هیچ غلطی نمی کنند برای پرورش نسل جدید؛ چرا علیه هجمه فرهنگی شدید دشمن پاسخی ندارند؟ چرا این بی‌عرضه ها بلد نیستند کار تمیز مردمی انجام دهند؟
خوب هم کردیم فحش دادیم، حقشان بود، پول می‌گرفتند که کار بکنند؛ کاری که کار دشمن را بی اثر بکند و مردم را همراه کند.

حالا یک نفر آمده، با دست خالی بخش عظیمی از بار همین ارگان‌های پر مصرف کم صرفه را به دوش کشیده؛ کاری کرده کارستان، کاری که همه اقشار مردم را نه تنها همراه کرده، بلکه آورده وسط میدان مبارزه؛ و این اتفاق آنقدر برای دشمن گران تمام شده که با تمام قوا علیهش تجهیز شده.

اما ما؛ به جای این‌‌که پشت به پشت او توی سینه دشمن بایستیم، نشسته‌ایم و ملانقطه‌گیر شده‌ایم. یکی می‌گوید فلانی دارد فلان میلیون تومن می‌گیرد برای هر اجرا، دیگری می گوید کارشان حکومتی است وگرنه اینقدر نمی‌گرفت، آن یکی گیر داده است به فرم و محتوای کار.
کسی نیست از بالا نگاه کند و داد بزند آقا، این‌ها را ول کنید، "سلام فرمانده" الان وسط میدان جنگ است و با کلاشینکف تا نزدیکی سنگر دشمن پیشروی کرده.

امان از لشکر ملانقطه‌گیر ما؛ تا دیروز پشت سنگر نشسته بودیم و نق می زدیم که چرا ژنرال‌ها با این‌همه نیرو و گردان زرهی و توپ و تانک هیچ غلطی نمی کنند؛ حالا که گروهان کوچک "سلام فرمانده" با کلاشینکف، خط را شکسته، مردم را بسیج کرده و به نزدیکی دشمن رسیده و از ما پشتیبانی و آتش تهیه می خواهد، یا داریم به تاکتیک‌های جنگی‌اش گیر می دهیم و یا از پشت به نیروهایش تیراندازی می‌کنیم.
کاش لحظه‌ای توقف می‌کردیم، دستمان را از روی ماشه برمی‌داشتیم و می‌رفتیم بالای دکل دیده‌بانی نگاهی به میدان می‌انداختیم.

پ‌ ن: نقد یعنی جدا کردن سره از ناسره، یعنی هم گفتن خوبی هم بدی، نه شلنگ گرفتن روی خوبی ها و ماله کشی روی بدی‌ها.
120 viewsعلی اصغر مرتضایی راد, 19:22
باز کردن / نظر دهید
2022-04-17 15:10:08 ‍ بسم الله، فتح خون...

از همان چهار سال پیش که دفتر تاریخ شفاهی یزد را راه انداختیم همیشه آرزو داشتم که حجم کارها را گسترش بدهیم و از دفتر تاریخ شفاهی تبدیل بشویم به واحد دفتر راه تا بتوانیم سردر دفترمان تابلو حسینیه هنر را بزنیم.
الحمدلله این اتفاق سال گذشته محقق شد.

با این که حسینیه شده بودیم، ولی باز حس میکردم یک جای کار می لنگد؛
آخر حسینیه ماهیتش با هیات و امام حسین گره خورده؛ خیلی سخت است که ادعای حسینیه بودن داشته باشی ولی رنگی از هیات و روضه امام حسین نداشته باشی.
در جلسه خصوصی هم که با بچه های دفتر یزد خدمت آقا وحید جلیلی رفتیم، یکی از نکاتشان حفظ و ایجاد هویت امام حسینی و هیئتی برای دفتر بود.

از همان موقع پیگیر این اتفاق بودیم، ولی شرایط به هیچ وجه جور نمی شد؛ نه نیروی پای کاری بود و نه مکان مناسبی.
اما ما نیت کرده بودیم واقعا حسینیه بشویم و نیت واقعی نیتی است که برای عملیاتی شدنش حرکت کنیم؛ آنقدر پیگیر شدیم تا خدا لطفش را شامل حالمان کرد و دو برادر عزیز را به جمعمان اضافه کرد، هانی و محمدحسن.

با برادرهای جدیدمان و برادرهای قدیمی چک و چانه ها را زدیم و بعد از چند جلسه تصمیم گرفتیم هیات را راه بندازیم. اسم هیات را سعی کردیم در تناسب با هنر، قیام امام حسین و گفتمان انقلاب انتخاب کنیم؛ به پیشنهاد بچه ها هیئتمان شد هیات فتح خون.

از لحاظ قالب و محتوا تلاشمان بر این است که متفاوت باشیم؛ چون اگر نباشیم کارمان میشود موازی کاری. راستش بنا نداریم دکانی برای خودمان باز کنیم. الحمدلله یزد هیات خوب کم ندارد و اگر قرارمان بر مراسمات معمول هیاتی بود هرگز راه اندازی هیات جدید درست نبود.
ما بنایمان بر این است که در برخی مناسبت های خاص، محفلی ساده اما متفاوت برپا کنیم و در حد توان محتوایی متفاوت را عرضه کنیم؛ امید که بتوانیم الگویی نو باشیم در مسیر تکامل جریان هیات در دارالعباده.

"۱۵ رمضان ۱۴۴۳ ه ق"
111 viewsعلی اصغر مرتضایی راد, 12:10
باز کردن / نظر دهید
2022-03-07 10:51:25
گفتگوی مختصرم با مرحوم دشتی به بهانه فرخوان جمع اوری روایت زندگی مرحوم علاقه بند...
101 viewsعلی اصغر مرتضایی راد, 07:51
باز کردن / نظر دهید
2022-03-07 10:50:22 ‍ غفلتی که حسرت شد...
(برای مرحوم غلامحسین دشتی)

از بس صدا و سیما برای برنامه های بصیرتی دعوتش کرده بود از دیدنش خسته شده بودم؛ حتی موقعی که قرار بود کاندیدای شورا بشود ناراحت شدم، حال و حوصله اش را نداشتم.
با خودم می گفتم این بنده خدا استاد نیست، آخوند جهنمی است، هرجا سخنران بصیرتی کم می آوردند دعوتش می کنند.

یک بار پای حرف یکی از دوستان اهل فکر و نظر نشسته بودم و از قضا داشت از علم و عمل و اخلاق او می گفت؛ تعجب کردم از این همه تعریف؛ گفتم شاید غلو می کند، ولی اهل غلو نبود.
کمی تامل کردم، به قضاوت خودم شک کردم، آخر هرگز پای صحبت های او ننشسته بودم؛ کمی به فکر فرو رفتم؛ چرا یک شخصیت سیاسی باید بیش از سیاسی بودنش به استاد بودنش شهره باشد. آن هم استادی که مسلط به نظام فکری امام و آقاست و هرجا در شهر بنرش را میزنند یک عکس از کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن آقا هم کنارش خورده.

تصمیم گرفتم دعوتش کنم حسینیه هنر تا ساعتی پای صحبتش بنشینم؛ این کار را کردم و او هم با آغوش باز پذیرفت.
کاهلی کردم و فراموش کردم پیگیر آمدنش شوم تا اینکه هفته قبل فهمیدم کرونا گرفته؛ غصه و امید توامان به سراغم آمد، گفتم کاش کاهلی نمی کردم، ولی باز گفتم ان شاالله خفیف است، خوب که شد دوباره دعوتش میکنم.

در این ایام پیام های متعدد درخواست دعای شفای این و آن را دنبال می کردم، از موافق و مخالف برایش استوری التماس دعا می گذاشتند و از علم و اخلاق و تقوایش می گفتند و من کم کم داشت غصه ام به حسرت تبدیل میشد، ولی باز امید داشتم.
تا این که امروز در صفحه اش این پیام را دیدم؛ انالله و انا الیه راجعون...
غصه و امیدم به حسرتی ابدی تبدیل شد؛ کاش نه قضاوت می کردم و نه کاهلی، امیدوارم حلالم کند.
رحمت خدا به روح مرحوم غلامحسین دشتی، رئیس شورای شهر و استاد انقلابی و باتقوای دیار دارالعباده.

پ ن: فراخوان جمع آوری خاطرات مرحوم علاقه بند را که منتشر کردیم، پیام مفصلی داد و تشکر کرد، دو دغدغه مهم داشت، یکی این که مواظب باشیم این و آن به بهانه ذکر روایت از آن مرحوم خود را به او نچسبانند، و دوم هم این که کاش در زمان حیات بزرگان به سراغشان می رفتیم.
حالا روزگار ناسپاس حسرت شنیدن از او را از ما گرفته؛ امید که بازماندگان او را صحیح روایت کنند.

@noghtewirgool
84 viewsعلی اصغر مرتضایی راد, 07:50
باز کردن / نظر دهید
2022-02-18 22:20:42
همون قدر که #خط شکنی مهمه، حفظ و #تدوام خط هم مهمه.
#شهرداری_کرمان در بحث شفافیت خط رو شکست و #شهرداری_یزد به عنوان دومین شهر کشور سامانه شفافیت رو راه اندازی کرد.
این رویه مستدام باد...

پ ن: دو روز پیش این خبر از ۲۰:۳۰ پخش، گفتم اینقدر خبر مهمه که جنبه ملی پیدا کرده و قطعا رسانه های یزد خبر به این مهمی رو با کمیت بالا منتشر می کنن و دیگه لازم نیست من نوعی براش یادداشت بنویسم.
چند روز گذشت ولی تقریبا هیچ عکس العمل جدی ای در فضای رسانه ای یزد ندیدم.
انگار حتی این خبر ملی برای رسانه‌چی‌های یزد مهم نیست؛ رسانه های زنجیره ای که شبانه روز مشغول #لجن_پراکنی هستند و فعالین رسانه ای حزب اللهی هم مشغول #جهاد_تبیین و پاسخ به لجن پراکنی ها!!!
معلوم است این وسط کسی برای #خبر_خوب شفافیت شهرداری یزد تره هم خرد نمی کند.
باز هم گلی به جمال ۲۰:۳۰.
#شفافیت
#سعید_شعرباف
#ابوالقاسم_محی_الدینی

@noghtewirgool
70 viewsعلی اصغر مرتضایی راد, edited  19:20
باز کردن / نظر دهید
2022-02-04 11:41:58
اميرالمؤمنين علي(ع):رَحِمَ اللّه ُ امرَءً عَرَفَ قَدرَهُ وَ لَم يَتَعَدَّ طَورَهُ .

خداوند رحمت كند مردى را كه قدر واندازه خود را بشناسد و از حدّ خود درنگذرد!
(غرر الحکم،ص۳۷۳)

پ ن:توصیه می کنم دو قشر روزی صد مرتبه از روی این حدیث مشق بنویسند.
۱)عاشقان قدرت
۲)دغدغه‌مندان همه کاره

@noghtewirgool
70 viewsعلی اصغر مرتضایی راد, 08:41
باز کردن / نظر دهید