2022-05-21 15:51:17
مدیر:«خب بازی اینجوری هست که هرکس برای خودش صد امتیاز داره و جمع کارت هاش میشه امتیازی که از صد میاره و افرادی که نمره کمتر از ۷۰ به دست بیارن از آزمون حذف میشن،همچنین میتونید خیلی راحت این مرحله رو بخرید،روی صندلی بشینید و از بازی دیگران لذت ببرید.
کسایی که توی مسابقه شرکت میکنن برن سمت چپ و کسایی که میخرن سمت راست.
فقط پونزده نفر رفتن سمت چپ و طبق قرعه کشی آرسنیک نفر آخر شد،البته بخاطر تغییرات نوبت مهم نبود.
مدیر:«چون تعداد شرکت کنندگان کمه هرکس میتونه دو دور شرکت کنه.»
لحن صدای مدیر خیلی برای آرسنیک آشنا بود ولی نمیتونست تشخیص بده که اون کیه چون چهرش مشخص نبود ولی تُن صداش به مرد ها میخورد.
از چهارده نفر اول فقط سه نفر تونستن امتیاز قبولی بیارن دو دختر و یه پسر.
نوبت آرسنیک شد،رفت روی صحنه و برای دور اول آماده شد.
مدیر به معلم و اون سه دانشجو گفت:«ستاره امروزمون اومد رو صحنه»
آیریس(رتبه اول):«اون دیگه کیه؟»
مدیر:«اون کسیه که حتی تو هم حریفش نمیشی»
آیریس:«اگه انقد خوبه چرا صورتش رو پوشونده؟؟»
مدیر:«بعدا هر سهتاتون میفهمید کیه و حسابی عاشقش می شید.»
آیریس:«برو بمیر»
مدیر:«امسال این پسر شما سه تارو شکست میده.»
آیریس:«ده ساله که غرب نتونسته شرق رو شکست بده حالا این میخواد سه رتبه برتر مدرسه رو شکست بده»
مدیر:«بهتره به حرف خاله جونت گوش کنی»
آرسنیک دور اول رو شروع کرد و بعد از چند دقیقه امتیاز ۴۰ اورد و باخت.
آیریس:«خاله این ستاره مجلس بود اینکه همین دور اول باخت!»
آریسو(معلم):«هووووم،حالا منظور مدیر رو میفهمم»
آرسنیک دور دوم رو شروع کرد و بعد از چند دقیقه با کمال ناباوری امتیاز کامل اورد.
همه به اون خیره شده بودن و فکر می کردن خیلی خوش شانسه.
مدیر:«منظورم رو فهمیدی!؟»
آیریس:«از اولشم معلوم بود شانسیه»
مدیر:«خیلی خب بذار بینیم اوضاع از چه قراره»
مدیر با میکروفن گفت:«شرکت کننده شماره پونزده خودت رو معرفی کن»
+:«آرسنیک»
مدیر:«میشه توضیح بدی چجوری امتیاز کامل کسب کردی؟»
+:«هرکدوم از کسایی که این مرحله رو خریدن چقدر پول دادن؟؟»
مدیر:«چرا میپرسی!؟»
+:«دو برابر پولی که هرکدوم دادن رو با دو بسته سیب زمینی تند سرخ شده بهم بده تا بگم.»
آریسو:«پشمااااام این پسره دیگه کیه!!؟»
مدیر:«خودت که میدونی ما این بازی رو طرح کردیم پس جوابشم میدونیم.»
+:«خوب پس خودت توضیح بده.»
(زمزمه)مدیر/:«این پسره از کی تا حالا اینجوری شده درضمن چاره ای برام نذاشته اگه خودم بگم اون آیریس مسخرم میکنه پس مجبورم قبولش کنم.»
مدیر:«باشه دوبرابر اون پول و دو بسته سیب زمینی بهت میدم حالا بگو.»
+:«من دفعه اول که کارت های سمت چپ رو چک کردم فهمیدم اگه گلبرگ هرکدوم از کارت هارو برعکس کنی،یه عدد یونانی میشه و طرف مقابل تعداد گلبرگ هرکدوم از کارتا فرق میکنه و جمع اعدادی که گلبرگ های سمت چپ نشون میده مساوی میشه با تعداد گلبرگ های یکی از کارت های سمت راست و شاخه های همون گلبرگ به اعداد یونانی اشاره میکنه پس اون دو کارت کارتای ما بود.»
مدیر:«پس چرا دور اول رو باختی!؟»
+:«چون شما همرو سرکار گذاشتید،کارت ششم سمت چپ درسته یه عدد بود ولی اگه یکم مطالعه کرده باشی میفهمی که معنی ضرب هم میده پس نتیجه میگیریم که اگه پنج عدد اول رو جمع کنیم میشه منفی یک و اگر در کارت هفتم ضرب کنیم میشه یک.
درسته جواب اینه ولی به همین سادگیا قضیه حل نمیشه ما نمیدونم منظورش کارت اول از پایین سمت راست هست یا بالا سمت راست یا اصلا کارت راستی که عدد یک رو نشون میده این جوابیه که یه نفر با ضریب هوشی متوسط بهش میرسه ولی لگه کمی فکر کنی میگی شاید منظورش کارتای همین میزه نه میز روبرو ولی لازم دو راه وجود داره کارتی که بالاس یا کارتی که پایینه»
مدیر:«خب تو چجوری حواب رو فهمیدی!؟»
+:«کارت اولی از پایین عدد یک روهم نشون میداد پس احتمال اینکه کارت مورد نظر باشه خیلی میره بالا پس از سمت چپ اونو انتخاب کردم.
در مورد کارت های سمت راست یه کارت بود که تفاوت خیلی کمی با بقیه کارتا داشت،اکثرا اونو برنمیداشتن چون فکر میکردن خیلی ضایع هست که کارت مورد نظر اون باشه،ولی بعضیا هم همون کارت رو برمیداشتن ولی بازم به نتیجه نمیرسیدن.
البته بنظر منم اون کارت خیلی ضایع بود برای اینکه کارت اصلی باشه.»
مدیر:«خب تو کدومو برداشتی؟!»
+:«من همون کارت رو برداشتم چون تو قوانین ذکر شده بود که گلبرگ تمام کارت ها قرمزه و اگر عدد کارتی رو نگاه نکنید یعنی انتخابش نکردید و به این نتیجه میرسیم که اون کارت جزو کارت های ازمون نبود چون رنگش فرق میکرد.»
https://t.me/Nonsense_Manga
356 viewsAbella, edited 12:51