Get Mystery Box with random crypto!

Nonsense manga

لوگوی کانال تلگرام nonsense_manga — Nonsense manga N
لوگوی کانال تلگرام nonsense_manga — Nonsense manga
آدرس کانال: @nonsense_manga
دسته بندی ها: ادبیات
زبان: فارسی
مشترکین: 18
توضیحات از کانال

فندوم دامستیک :https://t.me/Domestic_DA
ارشیو مانگا فارسی : @asp_library
چنل آرتمون @artgate2 حتما عضو بشید
فندوم مادوکا @Madoka_Fandom
https://t.me/EvangelionFandom فندوم اوا

Ratings & Reviews

1.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

1


آخرین پیام ها 4

2022-05-31 17:26:26 این‌ها قاتلین گروه‌های رایگان ترجمه‌اند. لطفاً این پیج‌ها را به‌دلیل دزدی ریپورت کنید و دوستان‌تان را نیز، چه با استوری در اینستاگرام و چه راه‌های دیگر، دعوت به این کار کنید.
از تمام گروه‌های ترجمه که مخالف با این امراند نیز خواهشمندیم که در از بین بردن این‌ها به یاری ما بیایند. کسی چه می‌داند؟ شاید نفر بعدی شما بودید!
دزد اول (کلیک کنید)
دزد دوم (کلیک کنید)
95 viewsFumis, 14:26
باز کردن / نظر دهید
2022-05-31 17:26:26 از دوستان نزدیکم بعد از این که از موضوع خبردار شد، بی آن که به من یا کسِ دیگری خبر دهد، به دایرکت این انگل رفت تا تظاهر کند خریدار است و از آن مشاوره برای خرید بگیرد ـ فیلم‌هایش پایین است؛ می‌توانید بروید خودتان ببینید ـ اما جدا از مُضحکی و خودشیرینی‌های این شخص در مقابل این دوست، به چند نکته‌ی حائز اهمیت اشاره کرد که اشاره دوباره‌ی ما هم در این متن لازم است. انگل می‌گوید حدود ۱۰ گروه ـ که اسم خاصی ندارند ـ به‌طور اختصاصی برایش کار می‌کنند، مانگا ترجمه می‌کنند و پول می‌گیرند! از آن طرف می‌گوید یک سری گروه‌ها برایش حاشیه درست کرده‌اند و «چرت‌وپرت» گفته‌اند و اصرار کرده‌اند که «شما باید با ما همکاری کنید.» (‍!!!) و ما نمی‌خواهیم همکاری کنیم مگر زور است؟ کمی بخندید و برویم سراغ ادامه‌ی عرض‌هایش: می‌گوید که ۱۱ سال است شغلش چاپ و چاپخانه برای پدر است که در مجموع ۶۵ سال است چاپخانه دارند؛ ادعا می‌کند شغلش این است، با ۳۵ سال سن می‌داند که دورش باشد که نه، و مانند چند عدد بچه‌خورده‌ی پانزده۔شانزده‌ساله نیست! من شانزده‌ساله بودم که این کار را به اتمام رساندم. چهار سال است که گرافیستم، سه سال است که ویراستارم، دو سال است که زبان‌شناسی می‌خوانم، یک سال است که در حال مطالعه‌ی آواشناسی و علوم فلسفه‌ام، و همچنین به خطی باستانی مسلطم و دستی بر قلم دارم و اکنون ۱۸ساله ام؛ ما فرزدان این مرزوبوم، از ۱۰ تا ۱۰۰ساله، برای هدف‌‌های‌مان می‌جنگیم و برای آماده‌سازی پروژه‌های‌مان عرق می‌ریزیم؛ توی دزد که comic را کَمیک، manhwa را مانهاوا، genshin impact را گنشین ایمپاکت، و solo leveling را سولو لیوینگ می‌گویی و اگر «چنانچه» را از واژگانت حذف کنند لال می‌شوی، لیاقت بردن اسم‌مان را هم نداری. نان شبت هم زحمات ماست؛ تو هیچی نیستی! آه، به‌راستی آبروی پدر را می‌بری یا این هم آموزه‌ی پدری ست؟ اما وقاحت این فرد هنوز هم تمام نشده.

از این جا شاید کمی تخصصی شود و سرتان را به درد بیاورم: در ادامه از دیگر فروشگاه‌ها گلایه می‌کند و می‌گوید: «آشغال می‌دهند دست مردم و خجالت نمی‌کشند؟» و می‌گوید که او از کاغذ گلاسه‌ی ۳۰۰گرمی (!!!) برای مانگاهایش استفاده می‌کند ولی دیگران از کاغد بالکی زرد استفاده می‌کنند که کاغذی اقتصادی و بسته‌هایش خیلی ارزان است. (!!!) کاغذ گلاسه همان کاغذ‌هایی‌اند که یک روکش پلاستیکی بر روی آن می‌کشند و زیر نور بازتاب دارند. دقیقاً همان‌هایی‌اند که البته در گرماژ ۹۰ تا ۱۲۰گرمی در مجلات می‌بینیم. گلاسه‌ی ۳۰۰گرمی کدام است؟ آن که برای جلد کتاب‌ها استفاده می‌شود! دقیقا همان جنس مقوامانند جلد کتاب! یعنی اگر بگوییم قطع هر کاغذ «ب۵» باشد وزن یک مانگای دویست‌صفحه‌ای می‌شود بیش‌تر از «یک کیلو و سیصد گرم» با حدوداً «۳ سانتی‌متر» قطر! یعنی هنگامی که یک مانگا در دست‌تان گرفته‌اید گویی که یک کیلو و سیصد گرم سیب‌زمینی در دستان‌تان است! این در حالی ست که اگر این مانگای دویست‌صفحه‌ای را با کاغذ تحریر ۸۰گرمی چاپ کنید وزن هر جلد می‌شود ۳۵۰ گرم با قطری ۱سانتی! به آن فکر کنید: کاغذ گلاسه‌ی ۳۰۰گرمی‌ای که برای جلد‌های رنگیِ کتاب‌ها استفاده می‌شود به‌عنوان کاغذ برای مانگای سیاه۔سفید استفاده گردد! معلوم است که یک جای کار می‌لنگد؛ با ۶۵ سال سابقه‌ی خانوادگی به این اندازه کارنابلد است یا مخاطب را ابله فرض کرده که چاخان‌هایش را باور می‌کند؟ از طرفی می‌گوید بسته‌های کاغذهای بالکی ـ که نوعی کاغذ سوئدی ست ـ ارزان‌قیمت است! باید بگوییم که صرفه‌ی اقتصادی کاغدهای بالکی در: ۱. کم‌وزن بودنش ـ که به‌خصوص در حمل‌ونقل و پست مفید است؛ ۲. طبیعت‌دوستی‌اش به‌سبب بازیافتی بودن آن ـ در عین حالی که صخامت بیش‌تری از تحریر دارد؛ ۳. خسته نکردن چشم به‌سبب رنگ کرم آن است. تقریباً همه‌ی ناشران رسمی کتاب از آن به‌وفور استفاده می‌کنند؛ حالت خوش است؟ آن کاغذِ کاهی ست که ارزان و بی‌کیفیت است!

در ادامه باز هم از زحماتش می‌گوید که شبانه‌روز زحمت کشیده‌اند و مانهوای سولو لیوینگ (تلفظ صحیح را از ایشان یاد بگیرید) را از حالت وبتون به قطع چاپ درآورده‌اند برای مخاطب. خاک بر سرت! قطع قابل‌چاپش در اینترنت پر است؛ که را فریب می‌دهی؟ با این حال ادعا می‌کند مشتری اگر راضی نباشد پولش را برمی‌گرداند؛ این همه باشرفت است اما پست فروش ترجمه‌ی گروه‌های مختلف را پاک نمی‌کند.
145 viewsFumis, 14:26
باز کردن / نظر دهید
2022-05-31 11:45:27
انیم‌ورلد با افتخار تقدیم می‌کند

ترجمه مانگای spin-off بازی محبوب آرکنایتز
Arknights: Rhodes Kitchen - Tidbits

طراح: Bakanoko (馬かのこ)

ژانر: #برشی_از_زندگی ، #آشپزی ، #فانتزی

خلاصه داستان: این سوابق، تاریخچه اوپراتور های رودز آیلند و غذای روزانه آنهاست. باشد که دود برخاسته از آشپزخانه قلب های ما رو گرم کرده و ما رو در مسیر درست قرار بده.

[این مانگا بخشی از سری تاریخ شناسی تِرا میباشد]
[تعداد قسمت ها و فاصله انتشار آن ها نامشخص است و پس از انتشار در اولین فرصت در کانال قرار میگیرد]

#Arknights
#Animworld
@AWmanga
53 viewsFumis, 08:45
باز کردن / نظر دهید
2022-05-28 21:31:57
محلی برای دوستداران انیمه و مانگای زیبای Hunter x Hunter

آخرین اخبار دربارهٔ وضعیت انتشار مانگا، تئوری، فن‌آرت و Amv

به‌همراه فضایی دوستانه و صمیمی برای بحث و تبادل نظر

به ما ملحق شوید
@HxH_1998
188 viewsFumis, 18:31
باز کردن / نظر دهید
2022-05-27 07:50:00
#Opening
Artist: Minami
Title: Kawakiwo Ameku
@Domestic_DA
298 viewsFumis, 04:50
باز کردن / نظر دهید
2022-05-21 15:53:28 بخونید کسی هم خواست به این بنده خدا کمک کنه بیاد پیوی
ویراستار و تایپیست میخواد

علی هستم

@hotttpepper
378 viewsAbella, 12:53
باز کردن / نظر دهید
2022-05-21 15:51:17 مدیر:«مسخره کردی اگه جزو کارتا نبود چرا برداشتیش؟»
+:«درسته اونو برداشتم ولی به معنی این نبود که اونو انتخاب کردم کارت مورد نظر من اون نبود بلکه کارتی بود که زیر اون مخفی شده بود و طبق قوانین چون عدد کارت تقلبی رو نگاه نکرده بودم پس می‌تونستم کارت زیری رو بردارم و اینجوری مجموع دو کارتم شد صد.»
مدیر:«اوووووه ارزش شنیدن داشت,سیب زمینی هاتم بعداً میدم.»
آریسو:«هه این پسره یچیزیش میشه.»
آیریس:«کم‌کم داره ازش خوشم میاد.»
https://t.me/Nonsense_Manga
384 viewsAbella, edited  12:51
باز کردن / نظر دهید
2022-05-21 15:51:17 مدیر:«خب بازی اینجوری هست که هرکس برای خودش صد امتیاز داره و جمع کارت هاش میشه امتیازی که از صد میاره و افرادی که نمره کمتر از ۷۰ به دست بیارن از آزمون حذف میشن،همچنین می‌تونید خیلی راحت این مرحله رو بخرید،روی صندلی بشینید و از بازی دیگران لذت ببرید.
کسایی که توی مسابقه شرکت می‌کنن برن سمت چپ و کسایی که می‌خرن سمت راست.
فقط پونزده نفر رفتن سمت چپ و طبق قرعه کشی آرسنیک نفر آخر شد،البته بخاطر تغییرات نوبت مهم نبود.
مدیر:«چون تعداد شرکت کنندگان کمه هرکس می‌تونه دو دور شرکت کنه.»
لحن صدای مدیر خیلی برای آرسنیک آشنا بود ولی نمی‌تونست تشخیص بده که اون کیه چون چهرش مشخص نبود ولی تُن صداش به مرد ها می‌خورد.
از چهارده نفر اول فقط سه نفر تونستن امتیاز قبولی بیارن دو دختر و یه پسر.
نوبت آرسنیک شد،رفت روی صحنه و برای دور اول آماده شد.
مدیر به معلم و اون سه دانشجو گفت:«ستاره امروزمون اومد رو صحنه»
آیریس(رتبه اول):«اون دیگه کیه؟»
مدیر:«اون کسیه که حتی تو هم حریفش نمیشی»
آیریس:«اگه انقد خوبه چرا صورتش رو پوشونده؟؟»
مدیر:«بعدا هر سه‌تاتون می‌فهمید کیه و حسابی عاشقش می شید.»
آیریس:«برو بمیر»
مدیر:«امسال این پسر شما سه تارو شکست میده.»
آیریس:«ده ساله که غرب نتونسته شرق رو شکست بده حالا این میخواد سه رتبه برتر مدرسه رو شکست بده»
مدیر:«بهتره به حرف خاله جونت گوش کنی»
آرسنیک دور اول رو شروع کرد و بعد از چند دقیقه امتیاز ۴۰ اورد و باخت.
آیریس:«خاله این ستاره مجلس بود اینکه همین دور اول باخت!»
آریسو(معلم):«هووووم،حالا منظور مدیر رو میفهمم»
آرسنیک دور دوم رو شروع کرد و بعد از چند دقیقه با کمال ناباوری امتیاز کامل اورد.
همه به اون خیره شده بودن و فکر می کردن خیلی خوش شانسه.
مدیر:«منظورم رو فهمیدی!؟»
آیریس:«از اولشم معلوم بود شانسیه»
مدیر:«خیلی خب بذار بینیم اوضاع از چه قراره»
مدیر با میکروفن گفت:«شرکت کننده شماره پونزده خودت رو معرفی کن»
+:«آرسنیک»
مدیر:«میشه توضیح بدی چجوری امتیاز کامل کسب کردی؟»
+:«هرکدوم از کسایی که این مرحله رو خریدن چقدر پول دادن؟؟»
مدیر:«چرا می‌پرسی!؟»
+:«دو برابر پولی که هرکدوم دادن رو با دو بسته سیب زمینی تند سرخ شده بهم بده تا بگم.»
آریسو:«پشمااااام این پسره دیگه کیه!!؟»
مدیر:«خودت که می‌دونی ما این بازی رو طرح کردیم پس جوابشم می‌دونیم.»
+:«خوب پس خودت توضیح بده.»
(زمزمه)مدیر/:«این پسره از کی تا حالا اینجوری شده درضمن چاره ای برام نذاشته اگه خودم بگم اون آیریس مسخرم میکنه پس مجبورم قبولش کنم.»
مدیر:«باشه دوبرابر اون پول و دو بسته سیب زمینی بهت میدم حالا بگو.»
+:«من دفعه اول که کارت های سمت چپ رو چک کردم فهمیدم اگه گلبرگ هرکدوم از کارت هارو برعکس کنی،یه عدد یونانی میشه و طرف مقابل تعداد گلبرگ هرکدوم از کارتا فرق میکنه و جمع اعدادی که گلبرگ های سمت چپ نشون میده مساوی میشه با تعداد گلبرگ های یکی از کارت های سمت راست و شاخه های همون گلبرگ به اعداد یونانی اشاره میکنه پس اون دو کارت کارتای ما بود.»
مدیر:«پس چرا دور اول رو باختی!؟»
+:«چون شما همرو سرکار گذاشتید،کارت ششم سمت چپ درسته یه عدد بود ولی اگه یکم مطالعه کرده باشی میفهمی که معنی ضرب هم میده پس نتیجه میگیریم که اگه پنج عدد اول رو جمع کنیم میشه منفی یک و اگر در کارت هفتم ضرب کنیم میشه یک.
درسته جواب اینه ولی به همین سادگیا قضیه حل نمیشه ما نمیدونم منظورش کارت اول از پایین سمت راست هست یا بالا سمت راست یا اصلا کارت راستی که عدد یک رو نشون میده این جوابیه که یه نفر با ضریب هوشی متوسط بهش میرسه ولی لگه کمی فکر کنی میگی شاید منظورش کارتای همین میزه نه میز روبرو ولی لازم دو راه وجود داره کارتی که بالاس یا کارتی که پایینه»
مدیر:«خب تو چجوری حواب رو فهمیدی!؟»
+:«کارت اولی از پایین عدد یک روهم نشون میداد پس احتمال اینکه کارت مورد نظر باشه خیلی میره بالا پس از سمت چپ اونو انتخاب کردم.
در مورد کارت های سمت راست یه کارت بود که تفاوت خیلی کمی با بقیه کارتا داشت،اکثرا اونو برنمی‌داشتن چون فکر میکردن خیلی ضایع هست که کارت مورد نظر اون باشه،ولی بعضیا هم همون کارت رو برمی‌داشتن ولی بازم به نتیجه نمی‌رسیدن.
البته بنظر منم اون کارت خیلی ضایع بود برای اینکه کارت اصلی باشه.»
مدیر:«خب تو کدومو برداشتی؟!»
+:«من همون کارت رو برداشتم چون تو قوانین ذکر شده بود که گلبرگ تمام کارت ها قرمزه و اگر عدد کارتی رو نگاه نکنید یعنی انتخابش نکردید و به این نتیجه می‌رسیم که اون کارت جزو کارت های ازمون نبود چون رنگش فرق می‌کرد.»
https://t.me/Nonsense_Manga
356 viewsAbella, edited  12:51
باز کردن / نظر دهید
2022-05-21 15:51:17 #ناول_ایرانی
قسمت دوم:
Castilva1:Death Numbers
کستیلوا ۱: اعداد مرگ

بعد از مرگ آمایا آرسنیک با پولی که براش مونده بود،یه خونه ی کوچیک اجاره کرد و تصمیم گرفت هم برای پول درآوردن و بهتر شدن مهارت گفت و گوش یه کار پیدا کنه.
بعد از چند روز جست و جو یه کار پیدا کرد که هم نیاز به تجربه نداشت هم لازم نبود که چهره خودش رو نشون بده.
اون عضو یه شرکت تلفنی آنلاین برای پاسخگویی به سوالات مردم شده بود.(این شرکت یه برنامه هست که همه میتونن نصب کنن و پاسخگوی مردم باشن،به صورتی که مردم سوالات خودشون رو از اونا میپرسن اگه تو اون زمینه اطلاعات داشتن امتیاز مثبت براشون در پی داشت و اگر نبود تماس رو انتقال میدادن و امتیاز منفی میگرفتن.
مخاطبین می تونستن نسبت به برخورد اونا بهشون امتیاز بدن و هرماه نسبت به امتیازشون پول دریافت می کردن.)
آرسنیک چند ماه صرف پاسخگویی به مخاطبین کرد و جز مسائل عاطفی و رمانتیک تو اکثر تماس ها نمره کامل می گرفت بعد از چند وقت نحوه برخورد با مردم دستش اومد و لحن سردش یکم بهتر شد.
روز ها گذشت و آرسنیک تصمیم گرفت به فروشگاه بره و فکری به حال سر و وضعش کنه.
چند تا لباس و یه شلوار خرید با اینکه صورتش رو مخفی کرده بود ولی بازم همه جذبش می شدن اونم بخاطر اینکه وسط فروشگاه داشت لباسش رو عوض می کرد.
حالا وقتش بود که به دانشگاه بره و تنها مکانی که برای اون مناسب بود،دانشگاهی به نام کستیلوا (castilva) بود.
[اونجا مکانی بسیار بزرگ و زیر نظر دوتا از بزرگ ترین خانواده های کشور آرتمیس ( artemis) بود.
خانواده اول رز سیاه (black rose) نام داشت که ثروتمند ترین خانواده این کشور و دختر ارشدشون آیریس (یکی از قدیس های یونانی:iris) بود.
و خانواده دوم اسمش سیب ارغوانی (amethyst apple) بود که تمام کشور رو کنترل می کرد و دختر و پسر ارشدشون جزو رتبه های برتر کستیلوا بودن]
شرط قبولی در این دانشگاه در شدن از آزمون بود،ویژگی این آزمون این بود که شرکت کنندگان تا قبل از شروع شدن آزمون هیچ اطلاعی از جزئیات و مراحل اون نداشتن،هر اتفاقی ممکن بود طی این آزمون بی‌افته.
ویژگی دوم این آزمون این بود،کسایی که پول دار بودن می‌تونستن بعضی از مراحل رو با پول بخرن و کسایی که قشر عادی بودن باید از هوش خودشون استفاده می کردن.
البته بعد از مرحله اول دانشجو هارو به گروه های دو نفره تقسیم می‌کردن به صورتی که یکی از اونا پولدار و یکی عادی باشه.اگر تعداد دانشجو های عادی کم بود دوتا پولدار رو همگرو می‌کردن و هر دو عضو تا آخر مراحل رو باید رد می کردن وگرنه در دانشگاه قبول نمی‌شدن،اگر مرحله ای قابل خریداری بود کسی که پولدار بود می‌تونست مرحله رو هم برای خودش هم هم‌گروهیش بخره و در غیر اون صورت باید با هوش خودشون از اون مرحله رد می‌شدن.
بعد از رد شدن از تمام مراحل اونا با مجوز یکی از خانواده ها در مدرسه ثبت نام می‌شدن و بعد از هفت سال تحصیل می‌تونن عضو شرکت یکی از این دو خانواده بشن هم می‌تونن با حمایت خانواده‌ ای که با اونا قرارداد داره،هر کجا که بخوان شاغل بشن و البته شرط فارغ‌التحصیلی جزو سی نفر برتر دانشگاه بودنه و رتبه بندی بر اساس مسابقاتی هست که بین دانشجویان برگزار میشه.
علت وجود اومدن این مدرسه برای جذب بچه های خانواده های بزرگ و جمع کردن دانش آموزان نخبه بود.)
ارسنیک در آزمون ثبت‌نام کرد چون می‌دونست که حتما اطلاعاتی از خودش و خانوادش به دست میاره.
یروز توی راه برگشت به خونه یه ماشین مشکی اومد دنبالش و گفتن برای رفتن به محل آرمون آماده بشه.
آرسنیک همراهشون رفت و حدود نیم ساعت توی راه بودن،آرسنیک از ماشین پیاده شد،اکثر شرکت کنندگان از خانواده های بزرگ بودن بعد مدیر با میکروفن گفت:«همه شرکت کنندگان وارد بشن»
همه وارد یک ساختمون بزرگ شدن.ساختمونی با سقف های بلند و فضایی بار.
مدیر گفت:«به آزمون کستیلوا خوش اومدید این سه دانش آموز کنار من دانش آموزان برتر مدرسه هستن و ایشون معلم شما خانم آریسو (خوب) هست،اون زنی با موهای کوتاه طلایی بود.خب بیاید آزمون امروز رو شروع کنیم،اسم مرحله اول آزمون اعداد مرگ(death numeral)هست.
[اعداد مرگ بازی هست که توی این کشور خیلی معروفه و اکثرا قشر پولدار برای قمار توی این بازی شرکت می‌کنن،همه‌جا اساس این بازی بر پایه شانسه.
این بازی از چهارده تا کارت مشکی که پشت اونا گل لاله وحشی هست تشکیل شده و شامل تعدادی از اعداد یک تا صد هست.
اونا دوازده کارت رو روی دو‌ میز پخش میکنن و روی هرکدوم از میز ها هفت کارت،حاصل دو کارت از این هفت کارت میشه صد.
هرکدوم از شرکت‌ کننده دو کارت رو برمیداره و جمع اعداد روی،دو کارت میشه درصد پولی که از کل پول ها برنده میشه و اگر جمع کارت های کسی همون اول صد بشه بازی تمومه،کسایی که پول بیشتری رو وسط بزارن نوبتشون زود تره و کسی که از همه پول کمتری داده آخر کار باید بازی کنه]
https://t.me/Nonsense_Manga
351 viewsAbella, edited  12:51
باز کردن / نظر دهید
2022-05-18 15:07:51
تیم ترجمه مانگای انیم‌ورلد تقدیم می‌کند!

ترجمه فارسی موج شکن: فصل سوم - نیروی ابدی
The breaker - Eternal Force

قسمت 01

#The_breaker
#Eternal_Force
#AnimWorld
@AWManga
131 viewsAbella, 12:07
باز کردن / نظر دهید