Get Mystery Box with random crypto!

📚انتشارات امید رهاوی📚

لوگوی کانال تلگرام omiderahavi_publications — 📚انتشارات امید رهاوی📚 ا
لوگوی کانال تلگرام omiderahavi_publications — 📚انتشارات امید رهاوی📚
آدرس کانال: @omiderahavi_publications
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 87
توضیحات از کانال

■مشاوره
■کارشناسی
●چاپ
●انتشار کتاب
@omiderahavi_publications
09125029486
کتاب های انتشارات در سایت فیدیبو موجود است.

Ratings & Reviews

1.00

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

3


آخرین پیام ها

2022-07-21 12:31:49

چون راز دل با غار می‌گفتی تورا، هم نیز،
ای شهریارِ شهر سنگستان، کسی نشناخت

حسین منزوی

@omiderahavi_publications
20 views09:31
باز کردن / نظر دهید
2022-07-21 12:30:18


راز عالم در دلم، گنگم ز نااهلی خلق
گر تو را اهليتی بودی تو را بر گويمی

عطار نیشابوری

@omiderahavi_publications
20 views09:30
باز کردن / نظر دهید
2022-07-21 12:28:35

محرم راز دل شیدای خود
کس نمی‌بینم ز خاص و عام را

حافظ شیرازی

@omiderahavi_publications
20 views09:28
باز کردن / نظر دهید
2022-07-21 12:26:59

مرا رازی ست اندر دل به خون ديده پرورده
وليکن با که گويم راز چون محرم نمي بينم

سعدی شیرازی

@omiderahavi_publications
19 viewsedited  09:26
باز کردن / نظر دهید
2022-07-21 12:25:48

راز دل را می توان دریافت از سیمای ما
نشأه می تابد چو رنگ از پرده مینای ما


صائب تبریزی

@omiderahavi_publications
16 views09:25
باز کردن / نظر دهید
2022-07-21 12:24:08

در آن محفل‌که حیرت ترجمان راز دل باشد
خموشی دارد اظهاری‌ که گویا گفتگو دارد


بیدل دهلوی

@omiderahavi_publications
16 viewsedited  09:24
باز کردن / نظر دهید
2022-07-21 12:03:53
راز دل

آهنگساز : مهندس همایون خرم
نوازندگان :
سنتور : استاد میلادکیایی
ویولن :بابک شهرکی
تمبک:عمران فروزش

@omiderahavi_publications
16 views09:03
باز کردن / نظر دهید
2022-07-20 23:48:59


قند و عسل من ! «غزل» من !گل نازم !
کوته شده ی رشته ی امید درازم !

خرّم شده اکنون چمن دیگری از تو
ای ابر نباریده به صحرای نیازم !

با شوق تو عالم همه سجاده ی عشق است
آه ای دهن کوچک تو ، مُهر نمازم !

شاید برسم با تو بدان عشق حقیقی
ابرویت اگر پل زند از عشق مَجازم

شاید که از این پس به هوای تو ببندد
از هر هوسی چشم ، دل وسوسه بازم

یادت دل پُر عاطفه ای چون تو ندارد
هر چند که دیری است شده محرم رازم

من گم شده بودم که مرا یافت برایت
عشق و سپس افکند به آغوش تو بازم

چندی است نغلتیده و با خویش نبرده است
جز زیر و بم غم به فرود و به فرازم

بزدای غبار از رخم و پنجه ی مهری
بر من بکش ، آن گاه بساز و بنوازم

بنواز که صد زمزمه ی عشق نهفته است
خاموش و فراموش به هر پرده ی سازم

اینک تو و آن زخمه و اینک من و این زخم
خواهی بنوازم تو و خواهی بگدازم

هر چند رقیب است ولی تنگ نظر نیست
دریا دلی ِ ساحلی ِ دوست بنازم

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* غزل 105 را در سال 3-62 سروده بودم و همچنان که مشخص است برای دخترم « غزل » بعد ها در سال 69 ، چند بیتی به آن اضافه کردم و یکی دو ــ سه جایش را هم عوض کردم ، آن چه در این مجموعه می خوانید ، صورت نهایی غزل « غزل » است که ترتیب اصلاح شده و کاسته و افزوده ی هر دو سروده است .

حسین منزوى

@omiderahavi_publications
18 viewsedited  20:48
باز کردن / نظر دهید
2022-07-20 23:46:59



با شوق تو عالم همه سجاده ی عشق است


@omiderahavi_publications
14 viewsedited  20:46
باز کردن / نظر دهید