Get Mystery Box with random crypto!

به آرومی وارد اتاق شدُ چان رو #لخت در حال روغن زدن دید. با قدم | n.

به آرومی وارد اتاق شدُ چان رو #لخت در حال روغن زدن دید.
با قدم های آروم از پشت بهش نزدیک شدُ با #حلقه کردن دستاش به دور #گردنش گفت:
"داری چیکار میکنی خوش #هیکل من؟؟"
چان لبخندی زد از دست بک گرفتُ به روبروش آورد.
#روغن رو بالا آوردُ رو به بک گفت:
"دارم به بدنم روغن میزنم..قبل از تمرین"
به شونه های #عضله ای و #سینه ی برجسته ی چان خیره شد.
برقی که میزد #تحریکش کرد جلوتر بره و دستاشُ رو سینه های چان بزاره.
به آرومی با دست هاش رو سینه های چان کشید و گفت:
"روغن زدی #سکسی تر شدی..
بزار من برات بقیه شو بزنم..عضله هات زیر دستم #داغم میکنه"
چان لبخند شیطنت آمیزی زدُ روغن رو به دست بک داد.
"داغ شدنت بیشتر به #نفع منه..