در پیرامون اسلام گفتار یکم : زیانهای اسلام - تکهی هشتم | پاکدینی ـ احمد کسروی
در پیرامون اسلام گفتار یکم : زیانهای اسلام - تکهی هشتم
از صد سال باز دینها ـ چه جهودیگری و چه مسیحیگری و چه اسلام و چه دیگر دینها در این حال میباشند و پیشروان آنها باین خرسندند که دستگاهی ـ اگرچه با صد خواری و زبونی باشد ـ درمیانه برپا ، و گروهی از سادهدرونان و پیرهزنان ، و یا از نیرنگبازان و تیرهدلان که از دین سود میبردند رو بآنان میدارند.
اگر شما جستجو کنید در اروپا بیشتر کشیشان ، و در آسیا بیشتر ملایان ، چون همان کتابهای مادّیگری را خوانده و یا گفتههای مادّیان را شنیدهاند خود بیدین و یا سستباورند. کشیشان و ملایان و حاخامان و دیگران با آنکه میدانند که دانشهای نوین با باورهای دینی آنان ناسازگار میباشد ، و جوانان که درس بخوانند سستباور ، بلکه بیدین خواهند گردید ، با این حال چون قاچاق و زبونند پسران و دختران خود را بدبستانها و دانشکدهها برای خواندن آن دانشها میفرستند.
در اروپا نیتچه و باخنر و دیگر درفشداران بیدینی برخاستهاند و آنهمه کتابها در مادّیگری و بیدینی نوشتهاند ، تاکنون پاسخی از سوی کشیشان ـ پاسخی که ارزش دانشی دارد و درخور پذیرفتن باشد ، داده نشده. در آسیا ، در مصر ، شِبلی و سلامه موسا و دیگران آنهمه کتابها بچاپ رسانیدند و تیشهها بریشهی خداشناسی و دینداری زدند ، علمای جامع اَزهَر و ملایان نجف جز این نتوانستند که خود را به ناشنیدن زنند و تنها دربند نگهداری دستگاه خود باشند.
همان جامع اَزهَر ، و همان نجف و کربلا که کانونهای دینی بشمارند ، اگر یک شاگرد دبیرستانی به یکی از آنجاها رود و با علما و ملایان بگفتگو پردازد هر ایرادی گیرد و هر پرسشی کند پاسخی نخواهد شنید. اینست معنی آنچه میگویم : دینها قاچاق گردیده.
کار خواری و بیارجی دینها بجایی رسیده بود که یک دسته از نیکخواهان جهان ، از کارل مارکس و دیگران ، آنها را بزیان جهان شمارده یکی از بایاهای[=وظایف] خود را نبرد با آنها شناخته بودند. در اندیشهی این نیکخواهان دینها یادگار دورههای نادانی آدمیان و خود دنبالهی بتپرستیها و پندارپرستیهاست. در اندیشهی آنان برانگیختگان مردان فریبکاری میبودهاند که از نادانی مردمان سود جسته یک رشته پندارهایی را بآنان یاد دادهاند. اینان یکی از دلیلها بسخن خود این را شماردهاند که در این زمان که روزگار دانش است دیگر کسی برنمیخیزد و نمیتواند برخاست ، دیگر کسی نامی از خدا و از دست داشتن او در کارهای جهان نمیتواند برد.
بارها گفتارها نوشته میشد در این زمینه که دین و دانش قرنها با هم در نبرد میبودند و سرانجام دانش فیروز درآمد و هماورد[=حریف] خود را بیکباره از میان برد.
در همین ایران گفتارها نوشته میشد دربارهی آنکه اروپا جایگاه دانش و خرد است ولی از آسیا همیشه «دین و خرافات و اوهام» برخیزد. نام دین چندان خوار شده بود که کسانی برای آنکه نافهم شمرده نشوند ، بیدینی از خود بآشکار میآوردند. جدایی و ناسازگاری درمیانهی دین با دانشها تا اندازهای میبود که کسی را گمان اینکه «دین با دانش همدوش است و هر دو یک نتیجه را دنبال میکنند» در دل نمیبود.
kasravi-ahmad.blogspot.com. کتابخانه پاکدینی. @Kasravi_Ahmad. تاریخ مشروطه ایران. @Tarikhe_Mashruteye_Iran. اینستاگرام. instagram.com/pakdini.info. کتاب س...