Get Mystery Box with random crypto!

پاکدینی ـ احمد کسروی

لوگوی کانال تلگرام pakdini — پاکدینی ـ احمد کسروی پ
لوگوی کانال تلگرام pakdini — پاکدینی ـ احمد کسروی
آدرس کانال: @pakdini
دسته بندی ها: تحصیلات
زبان: فارسی
مشترکین: 6.01K
توضیحات از کانال

kasravi-ahmad.blogspot.com
کتابخانه پاکدینی
@Kasravi_Ahmad
تاریخ مشروطه ایران
@Tarikhe_Mashruteye_Iran
اینستاگرام
instagram.com/pakdini.info
کتاب سودمند
@KetabSudmand
یوتیوب
youtube.com/@pakdini
پیام بما
@PakdiniHambastegibot
farhixt@gmail.com

Ratings & Reviews

4.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها

2022-09-01 15:43:54
دفتر «دولت بما پاسخ دهد»

همبسته با گفتار بالا
.
21 views12:43
باز کردن / نظر دهید
2022-09-01 15:39:21
دفتر «دولت بما پاسخ دهد»

همبسته با گفتار بالا
.
26 viewsedited  12:39
باز کردن / نظر دهید
2022-09-01 14:30:34 کتاب «دولت بما پاسخ دهد» (احمد کسروی)

تکه‌ی 12


(٢) درباره‌ی مذهب : (تکه‌ی 7)

ملایان می‌پندارند که دولت تواند با زور جلو سخنان ما را گیرد. دولت باید بفهماند که چنان نیرویی باو سپارده نشده ، وآنگاه جلو دلیل را جز با دلیل نتوان گرفت.

ما بارها شنیده‌ایم که ملایان از قم و تبریز و دیگر شهرها به اعلیحضرت محمدرضاشاه تلگراف فرستاده از نوشته‌های ما شکایت کرده‌اند. در همین عاشورای [(دهم محرم) 1364 = 5 دی 1323] چند روز پیش ، کسانی از تهران برای برآغالانیدن ملایان قم رفته بودند ، و چون اعلیحضرت به قم رفته جلوش را گرفته شکایت و هایهوی بسیار کرده‌اند.

ما پیشنهاد می‌کنیم اعلیحضرت در برابر شکایت ، همین پاسخ را دهند. یا بهتر از آن ، بفرمایند که ملایان نمایندگانی فرستند تا نشستی در دربار یا در کاخ سفید برپا گردد و در این زمینه گفتگو رود و کار یکسره گردد.

از دو حال بیرون نیست : یا ملایان آن داعیه‌ها را درباره‌ی حکومت میدارند و شاه کشور و نخست‌وزیر و وزیران و نمایندگان پارلمان و دیگران را غاصب و جائر میدانند و مالیات دادن را حرام می‌شمارند ، و یا اینها هیچ کدام نیست و ما بآنان تهمت میزنیم. اگر آن یکیست که هرآینه باید بپرسشهای ما پاسخ دهند و هر دلیلی دارند بازنمایند ، و اگر این یکیست که دانسته شود و ایرادهای ما خودبخود از میان رود.

ناچارم در اینجا یادآوری کنم که چه اعلیحضرت محمدرضاشاه و چه جناب آقای بیات و چه هر نخست‌وزیر دیگری ، شاه این توده و نخست‌وزیر این توده‌اند ، و این باینده‌ی[وظیفه] ایشانست که بیش از همه و پیش از همه درپی آسایش و فیروزی این توده باشند.

چه شاه و چه نخست‌وزیر حق ندارند توده را فراموش کنند و تنها درپی پیشرفت کار خود باشند.

این داستان ملاها امروز گرفتاری بزرگیست. اگر انگیزه‌ی بدبختی ایران سه چیز باشد یکی همینست. چه شاه و چه پارلمان و چه دولت نباید آن را آسان شمارند و سرسری گیرند و بملایان رو دهند و مماشات کنند.

اگر با ملایان مماشات خواهد شد پس مشروطه را رها کنند و باری مردم را از این دودلی و سرگردانی بیرون آورند. مشروطه را رها کنند و بیش از این آبروی دمکراسی را نبرند.

آخر در کجای جهانست که مردم حکومتی را که میدارند و در زیر سرپرستی آن میزیند «غاصب» و «جائر» شناسند و مالیات دادن بآن را حرام ، و بسربازی رفتن را گناه ، و دزدیدن از داراییش را حلال شناسند؟!.. چنین چیز ننگ‌آوری در کجای جهانست؟!.. آیا اینست معنی دمکراسی که گرفته‌اید و رها نمی‌کنید؟!..

آیا جهانیان حق ندارند باین توده بخندند؟!.. حق ندارند او را ننگ جهان مردمی شناسند؟!..

این کوششها که ما پاکدینان آغاز کرده‌ایم و این نبردی که با کیش شیعی و دیگر کیشها میکنیم بهترین کوشش و ورجاوندترین [=مقدس‌ترین] نبرد است. این کوشش و نبرد را می‌بایست پیش از ما دولت آغازد ، پارلمان آغازد. افسوس که نیاغازیده‌اند و اکنون بما نیز همراهی نمی‌نمایند. کاری را که بایستی بود خود نکرده‌اند و ما را نیز آزاد نمی‌گزارند ـ آیا باین چه نامی توان داد؟!..

در این جمله‌ها بیش از همه روی سخنم با شاهنشاه جوان ایرانست. اعلیحضرت درس خوانده‌اند و اروپا دیده‌اند و از همه چیز آگاهند. چرا از سود توده‌ی خود ناآگاهی می‌نمایند؟!.. چرا راهی را که توانند رفت نمی‌روند؟!..


.
126 views11:30
باز کردن / نظر دهید
2022-08-31 19:12:30
پرچم روزانه شماره‌ی 40

همبسته با گفتار بالا
.
100 views16:12
باز کردن / نظر دهید
2022-08-31 18:31:34 «حزب و گمراهیهای سیاسی» (احمد کسروی)

یگانگی بسته به آنست که ‌اندیشه‌ها یکی باشد (تکه‌ی یک از دو)


بارها می‌بینم یکی گفتاری برای چاپ در پرچم آورده ، و چون باز می‌کنم و می‌خوانم می‌بینم موضوعی را عنوان ساخته ولی تنها بستایشها یا نکوهشهای شاعرانه اکتفا کرده.

مثلاً یکی گفتاری نوشته و آورده درباره‌ی «اتحاد» ، و تنها بستایش آن بس کرده : «اگر ما می‌خواهیم از این گرداب فلاکت نجات یابیم باید دست اتحاد بهم دهیم ... دشمنان سنگ تفرقه بمیان ما انداخته‌اند». سی یا چهل تا از اینگونه جمله‌ها را بهم بافته.

من در شگفتم که از اینگونه گفتارها چه نتیجه تواند بود؟!. از ستاش یگانگی و از نکوهش پراکندگی و مانند اینها چه سودی بدست آید؟!.. این مثل آنست که کسی بالا سر بیماری نشیند و برای او پیاپی تندرستی را ستایش کند و از بیماری و ناتندرستی نکوهش سراید. آیا از این ستایش و نکوهش نتیجه تواند بود؟!. آیا بیمار باختیار خود بیمار گردیده که چون ستایش تندرستی را شنید از بستر بیماری برخیزد و تندرست گردد؟!..

نیکی اتحاد یا یگانگی را هر کسی می‌داند. ولی یک کار اختیاری نیست که مردم خود توانند آن را داشته باشند. اتحاد یا یگانگی بسته بآنست که‌ اندیشه‌ها یکی باشد ، و یکی بودن اندیشه‌ها بسته بآنست که حقایق بمیان آید و این اندیشه‌های پراکنده که مغزها را پر کرده از میان برخیزد.

بسیاری از مردم این را نمی‌دانند و چنین می‌پندارند که یگانگی یک امر اختیاریست. من بارها می‌شنوم فلان جوانان یک حزبی ساخته‌اند یا فلان دسته با فلان دسته اتحاد کرده‌اند. اینها دلیل است که در این کشور نه معنی حزب دانسته شده و نه معنی اتحاد را می‌دانند.

چنین فرض کنید که صد تن در یک جایی گرد آمده و می‌خواهند باهم یگانگی کنند و همدست باشند. این کار بسته بدو چیز است :

نخست آنکه ‌اندیشه‌ها و باورهای اینها یکی باشد. وگرنه یگانگی صورت نخواهد گرفت و دیر یا زود کشاکش و اختلاف درمیان آنان خواهد درگرفت.

دوم باید یک مقصودی را دنبال کنند و در راه آن بکوشش برخاسته گام بگام پیش روند ، وگرنه پس از اندکی سست و دلسرد گردیده پراکنده خواهند شد.

یگانگی در یکجا گرد آمدن نیست. بیست یا سی نفر دست بهم دادن و یک نام حزبی بروی خود گزاردن نیست. اینها به بازیچه‌های کودکانه شبیه‌تر است تا بکارهای خردمندانه.

امروز در این کشور صد اختلافی هست. این مردانی که می‌بینید ، مغزهاشان آکنده از اندیشه‌های گوناگونست. اساساً در این کشور راه زندگی دانسته نیست. اگر یگانگی می‌خواهید باید باینها چاره شود. باید یک رشته حقایق روشن شود و یک راهی برای زندگانی باز گردد و یک دسته از مردم در پیرامون آنها دست بهم دهند و یک جمعیت شاینده‌ای باشند و این همان کاریست که ما بآن می‌کوشیم. کسانی اگر می‌خواهند بکشور خود نیکی کنند در این راه با ما همراهی نمایند ، این حقایق را که می‌نویسیم درمیان مردم منتشر گردانند ، با اندیشه‌های پراکنده نبرد کنند. وگرنه از تلاشهای دیگری کمترین نتیجه نخواهد بود.



.
111 viewsedited  15:31
باز کردن / نظر دهید
2022-08-31 14:31:22 کتاب «دولت بما پاسخ دهد» (احمد کسروی)

تکه‌ی 11


(٢) درباره‌ی مذهب : (تکه‌ی 6)

اکنون از دو حال بیرون نیست : ما در اندیشه‌ی خود ، یا راست رفته‌ایم و یا بگمراهی افتاده‌ایم. اگر راست رفته‌ایم پس چه ایرادی بر ماست؟! چه جای گله است؟!.. اگر گمراه بوده‌ایم دولت بما راه نماید. گام پیش گزارد و گره از رشته‌ی ما بگشاید.

دولت این موضوع را روشن گرداند که آیا کیش شیعی با مشروطه تواند ساخت؟.. گذشته از همه چیز ، آیا در داستان حکومت سازشی میانه‌ی آنها تواند بود؟.. آمدیم که نتواند بود آیا ایرانیان باید مشروطه را رها کنند یا کیش شیعی را؟..

می‌توانستم بگویم که در این زمینه نیز آقای دشتی بما پاسخ دهد. آقای دشتی که قد برافراشته و در پارلمانِ دمکراسی پشتیبانی از شیعیگری میکند (و بگفته‌ی یکی از یاران درمیان آب آتش می‌پرورد) ، می‌توانستم بگویم که در این باره‌ها نیز بپاسخ پردازد.

لیکن بهتر است از خود ملایان پاسخ خواسته شود. ایراد بملایان در این زمینه یکی دوتا نیست. می‌باید از آنان پرسید :

١) این دعوای حکومت که شما می‌کنید دلیلش چیست؟.. اگر دلیلش داستان خلافت اسلامیست که امروز بیکبار از میان رفته و بی‌زمینه گردیده. آن تیره‌های مردم که بهم پیوسته کشور بزرگ اسلامی را پدید آورده بودند و در زیر سرپرستی خلافت زندگی می‌کردند ، امروز از هم جدا گردیده‌اند و هر تیره‌ای کشور جداگانه‌ای پدید آورده و زندگانی نژادی پیش گرفته. همین ایرانیان امروز بنام ایرانیگری می‌زیند نه بنام مسلمانی ، از قانونهای خود پیروی می‌کنند نه از قانونهای اسلام. عراقیان نیز چنینند ، مصریان نیز چنینند ، سوریان نیز چنینند ... پس کشور اسلامی نمانده که سخن از خلافتش رود.

٢) حکومت را بکدام یکی از شما دهند؟.. هزار تن که حکومت نتوانند کرد. حکومت یا شورویست و در آنحال باید مجلسی برپا گردد ، و یا استبدادیست و در آنحال باید تنها بیک تن سپرده شود. شما کدام یکی را می‌گویید؟..

٣) اگر حکومت را بشما سپارند آیا خواهید توانست با «احکام» خود آن را راه برید؟.. خواهید توانست با زکات شتر و گاو و گوسفند و سهم امام سپاه آرایید؟.. خواهید توانست در چنین زمانی با گماردن «قاضی» و «شُرطه» (1) کشور را ایمن گردانید؟..

٤) این دعوی شما با مشروطه سازش نمی‌دارد. آیا چشم می‌دارید که ایرانیان از آن دست کشند و بحال چهل سال پیش (2) بازگردند؟..

اینها پرسشهاییست که باید پاسخ دهند. ملایان که پیاپی بدولت فشار می‌آورند و شکایت میکنند ، اگر دولت بدخواه توده و همدست ملایان نیست باید این پرسشها را جلو آنها گزارد و پاسخ خواهد. اگر جناب آقای بیات (و یا هر نخست‌وزیری که پس ازو بیاید) دلش باین کشور بدبخت می‌سوزد باید بگشادن این گره کور کوشد.

پابرگیها (از ویراینده) :
1ـ اصل : شرطی. چون در ماهنامه‌ی «اردی‌بهشت 24» همین پرسشها آمده و در آنجا «شرطه» آمده ما از آن پیروی کردیم.
2ـ اصل : و بچهل سال پیش. همچون مورد بالا از ماهنامه‌ی اردی‌بهشت پیروی کردیم.


.
390 viewsedited  11:31
باز کردن / نظر دهید
2022-08-31 08:06:41 حقایق زندگی


احمد کسروی


۴۱- در پیرامون خرد


۴۲- از پرده‌پوشی چه نتیجه تواند بود؟..

۴۳- خود را بشناسید


دستیابی
514 viewsedited  05:06
باز کردن / نظر دهید
2022-08-31 08:01:02 انکیزیسیون در ایران

پیشگفتار

۸) بی‌پرده شدن همدستی ارتجاع و کمپانی


نویساد (=هیئت تحریریه)




دستیابی
515 viewsedited  05:01
باز کردن / نظر دهید
2022-08-30 20:18:15
دفتر «دولت بما پاسخ دهد»

همبسته با گفتار امروز https://t.me/pakdini/19825
.
243 viewsedited  17:18
باز کردن / نظر دهید
2022-08-30 18:31:25 «حزب و گمراهیهای سیاسی» (احمد کسروی)

ما از دیگران تندروتریم (تکه‌ی یک از یک)


یک دسته از جوانان پیام فرستاده چنین میگویند : «پرچم تند نمی‌رود». می‌گویند : «ما از دیگران عقب مانده‌ایم باید تند برویم».

می‌گویم : چه کار کنیم که تند رفتن باشد؟. شما آن را بما بفهمانید. این راست است که ما از دیگران عقب مانده‌ایم. راست است که باید تند رویم. ولی آیا تند رفتن چیست؟.

ما راستی‌را راهی زیر پا نداریم و گام برنمی‌داریم که تند کنیم و گامهای بلندتری برداریم. ما برای پیشرفت کارهای خود بیک رشته کوششهایی نیازمندیم و باید بکوشیم. شما بگویید چه کنیم و چگونه کوشیم که در نظر شما تندروی باشد؟

آیا سخنان درشت نویسیم؟ آیا بهیاهو پردازیم؟ آیا بدشمنان کشور نفرین فرستیم؟ آیا شما اینها را تند رفتن می‌شمارید؟.

اگر اینها را تند رفتن می‌شمارید بخطا رفته‌اید. اینها راه را گم کردن و بیهوده دست و پا زدنست. از سخنان درشت گفتن و هیاهو کردن چه نتیجه‌ تواند بود؟ تاکنون چه نتیجه بوده است که پس از این باشد؟.

راستی را گاهی الفاظ آدم را فریب می‌دهند و یک منظره‌ی پرت و غلطی در جلو اندیشه‌ی او باز می‌کند. این داستان راجع به بیست سال پیش است. روزی مردی کتابی می‌خواند نگاه کرده دیدم کتابیست که یک پیشوای دینی برای پیروان خود نوشته و دستورهایی بایشان می‌دهد. از عبارتهایی که بچشمم خورد اینها بود : «همچون دریا بجوشید ، و همچون نهنگ بخروشید» (یا شبیه باین دو جمله). من چون اندیشیدم دیدم اینها هیچ معنایی ندارد. آخر پیروان چه کار کنند؟ راستی‌را دریا نیستند که بجوشند یا نهنگ نیستند که بخروشند. چه کار کنند؟ آیا بالا بجهند و پایین بیفتند؟ در کوچه‌ها نعره زنند؟ هرچه می‌اندیشیدم معنایی برای آنها پیدا نمی‌کردم لیکن می‌دیدم خواننده یک لذتی از آنها می‌برد و یک منظره‌های خیالی در برابر چشمش باز شده.

در اینجا نیز می‌بینم جوانان همان حال را پیدا کرده‌اند. وقتی که می‌گویند : «ما باید تند برویم» یک تکانی بخود می‌دهند و لذتی می‌برند. ولی اگر بپرسیم : «چه کار کنیم؟» هرآینه خواهند درماند و آن منظره‌ی خیالی از جلو چشمشان محو خواهد شد.

امروز را این خود مایه‌ی سرگردانی و گیجی برای جوانان گردیده و اینست من می‌خواهم آنان را از این اشتباه بیرون آورم.

چنانکه گفتم ما راه نمی‌رویم که تند باشیم. ما بیک رشته کوششهایی نیازمندیم و باید بیشتر بکوشیم. در کوشش هم باید نخست راه آن را پیدا کنیم. دوم همگی دست بهم دهیم. اگر راه کوشش را پیدا نکنیم و باهم همدست نباشیم هرچه بیشتر تلاش کنیم بیشتر گرفتار خواهیم بود.

اینست آنچه نیاز داریم ، و از اینروست که ما همیشه در پرچم می‌کوشیم که از یکسو یک راهی برای کوشش باز کنیم و از یکسو همگی را بهمراهی و همدستی بخوانیم. در این کار پرچم یگانه روزنامه‌ایست که می‌کوشد.

ما امروز دردهایی داریم که باید پیش از همه بچاره‌ی آنها پردازیم ، و بدترین آن دردها پراکندگی اندیشه‌هاست. یک توده با اندیشه‌های پراکنده بهیچ جا نتواند رسید.

اینست ما از گام نخست می‌کوشیم که باین پراکندگی چاره کنیم و اندیشه‌ها را یکی گردانیم. آن گفتارها که درباره‌ی مشروطه و معنی آن می‌نویسیم برای این مقصود است.

برای یک توده چه گرفتاری بالاتر از این که راه حکومتش دانسته نباشد؟! چه بدبختی بدتر از این که انبوهی از مردم نسبت به «راه حکومت» و قانون اساسی کشور بیگانه باشند؟ چه بیچارگی بیشتر از این که صد تن دارای یک اندیشه پیدا نشود؟!

باید نخستین گامی که در راه کوشش برداریم چاره‌ی این درد باشد و شما می‌بینید که ما بآن آغاز کرده‌ایم. پس شما می‌بینید که ما بکار پرداخته و گام نخست را برداشته‌ایم. دیگران از دور ایستاده تنها بهیاهو بس میکنند ولی ما براه افتاده‌ایم.

پس ما از دیگران تندروتریم ، از دیگران جلوتر می‌باشیم. اگر کسانی براستی تندروی را می‌خواهند بیایند با ما همراه باشند.

تندروی سخنان تند گفتن نیست. هیاهو راه ‌انداختن نیست. آن کسانی که باینها می‌پردازند مقصودشان فریب مردم است. آنها تنها این را می‌خواهند که روزنامه‌هاشان بیشتر فروخته شود و دلهایشان بمردم نمی‌سوزد.

ما بسیار متأسفیم که جوانان بدینسان فریب آنان را می‌خورند. بسیار متأسفیم که می‌خواهند ما نیز پیروی از آنان کنیم.

این جوانان بدانند که ما از همه‌ی دیگران جلوتریم. دیگران ایستاده‌اند و بیهوده هیاهو می‌کنند ولی ما راهی را پیش گرفته‌ایم و می‌کوشیم که گام بگام جلو رویم. ما راه خود را در شانزده بند خلاصه کرده برای آگاهی همگی در روزنامه نوشتیم. آن راه ماست و همچنان پیش خواهیم رفت.

(پرچم روزانه شماره‌ی 36 پنجشنبه 14 اسفند ماه 1320)


.
521 viewsedited  15:31
باز کردن / نظر دهید