Get Mystery Box with random crypto!

کتاب «دولت بما پاسخ دهد» (احمد کسروی) تکه‌ی 12 (٢) | پاکدینی ـ احمد کسروی

کتاب «دولت بما پاسخ دهد» (احمد کسروی)

تکه‌ی 12


(٢) درباره‌ی مذهب : (تکه‌ی 7)

ملایان می‌پندارند که دولت تواند با زور جلو سخنان ما را گیرد. دولت باید بفهماند که چنان نیرویی باو سپارده نشده ، وآنگاه جلو دلیل را جز با دلیل نتوان گرفت.

ما بارها شنیده‌ایم که ملایان از قم و تبریز و دیگر شهرها به اعلیحضرت محمدرضاشاه تلگراف فرستاده از نوشته‌های ما شکایت کرده‌اند. در همین عاشورای [(دهم محرم) 1364 = 5 دی 1323] چند روز پیش ، کسانی از تهران برای برآغالانیدن ملایان قم رفته بودند ، و چون اعلیحضرت به قم رفته جلوش را گرفته شکایت و هایهوی بسیار کرده‌اند.

ما پیشنهاد می‌کنیم اعلیحضرت در برابر شکایت ، همین پاسخ را دهند. یا بهتر از آن ، بفرمایند که ملایان نمایندگانی فرستند تا نشستی در دربار یا در کاخ سفید برپا گردد و در این زمینه گفتگو رود و کار یکسره گردد.

از دو حال بیرون نیست : یا ملایان آن داعیه‌ها را درباره‌ی حکومت میدارند و شاه کشور و نخست‌وزیر و وزیران و نمایندگان پارلمان و دیگران را غاصب و جائر میدانند و مالیات دادن را حرام می‌شمارند ، و یا اینها هیچ کدام نیست و ما بآنان تهمت میزنیم. اگر آن یکیست که هرآینه باید بپرسشهای ما پاسخ دهند و هر دلیلی دارند بازنمایند ، و اگر این یکیست که دانسته شود و ایرادهای ما خودبخود از میان رود.

ناچارم در اینجا یادآوری کنم که چه اعلیحضرت محمدرضاشاه و چه جناب آقای بیات و چه هر نخست‌وزیر دیگری ، شاه این توده و نخست‌وزیر این توده‌اند ، و این باینده‌ی[وظیفه] ایشانست که بیش از همه و پیش از همه درپی آسایش و فیروزی این توده باشند.

چه شاه و چه نخست‌وزیر حق ندارند توده را فراموش کنند و تنها درپی پیشرفت کار خود باشند.

این داستان ملاها امروز گرفتاری بزرگیست. اگر انگیزه‌ی بدبختی ایران سه چیز باشد یکی همینست. چه شاه و چه پارلمان و چه دولت نباید آن را آسان شمارند و سرسری گیرند و بملایان رو دهند و مماشات کنند.

اگر با ملایان مماشات خواهد شد پس مشروطه را رها کنند و باری مردم را از این دودلی و سرگردانی بیرون آورند. مشروطه را رها کنند و بیش از این آبروی دمکراسی را نبرند.

آخر در کجای جهانست که مردم حکومتی را که میدارند و در زیر سرپرستی آن میزیند «غاصب» و «جائر» شناسند و مالیات دادن بآن را حرام ، و بسربازی رفتن را گناه ، و دزدیدن از داراییش را حلال شناسند؟!.. چنین چیز ننگ‌آوری در کجای جهانست؟!.. آیا اینست معنی دمکراسی که گرفته‌اید و رها نمی‌کنید؟!..

آیا جهانیان حق ندارند باین توده بخندند؟!.. حق ندارند او را ننگ جهان مردمی شناسند؟!..

این کوششها که ما پاکدینان آغاز کرده‌ایم و این نبردی که با کیش شیعی و دیگر کیشها میکنیم بهترین کوشش و ورجاوندترین [=مقدس‌ترین] نبرد است. این کوشش و نبرد را می‌بایست پیش از ما دولت آغازد ، پارلمان آغازد. افسوس که نیاغازیده‌اند و اکنون بما نیز همراهی نمی‌نمایند. کاری را که بایستی بود خود نکرده‌اند و ما را نیز آزاد نمی‌گزارند ـ آیا باین چه نامی توان داد؟!..

در این جمله‌ها بیش از همه روی سخنم با شاهنشاه جوان ایرانست. اعلیحضرت درس خوانده‌اند و اروپا دیده‌اند و از همه چیز آگاهند. چرا از سود توده‌ی خود ناآگاهی می‌نمایند؟!.. چرا راهی را که توانند رفت نمی‌روند؟!..


.