2022-06-10 14:30:32
کتاب
«امروز چاره چیست؟» (احمد کسروی)
7ـ باید دربارهی قانون اساسی گفتگوهایی رود : (تکهی 2)
به هر حال من بنوبت خود ، عقیدهام را دربارهی قانون اساسی بمیان میگزارم و آنچه میدانم بیپرده و بیپیرایه مینویسم :
ایرانیان باید بمشروطه یا حکومت دمکراسی وفادار مانند. باز میگویم :
مشروطه بهترین شکل حکومت است. این در نهاد آدمیست که هر زمان پی چیز تازهای رود. این یکی از هوسهای اوست. ولی در کارهای اجتماعی پیروی از هوس نتوان کرد. در کارهای اجتماعی باید تنها دربند سود و زیان بود ، و یک چیزی که سودمند است همیشه نگه داشت. رژیمِ حکومتْ کفش و کلاه نیست که زود زود عوض شود.
گاهی دیدهام کسانی گفتگو از جمهوریت میکنند. آن را چیز تازهای میشمارند و هواداری نشان میدهند.
میگویم : مشروطه با جمهوریت چه جدایی دارد؟.. مشروطه با جمهوریت این جدایی را دارد که در آن پادشاهی هست ـ پادشاهی که بگفتهی قانون اساسی ایران «ودیعهی سلطنت از طرف ملت باو مفوض شده» ، پادشاهی که در کارها جز دخالت بسیار محدودی ندارد ، ولی در جمهوریت پادشاه نیست و بجای آن کسی از میان توده برگزیده میشود. آیا این چه تأثیر در کارها دارد؟!..
شما که هنوز توده را برای مشروطه آماده نگردانیدهاید و هر دو سال یک بار به هنگام انتخاب نمایندگان برای مجلس ، آن رسواییها پدید میآید ، چگونه میخواهید یک موضوع انتخاب رئیسجمهور هم درمیان باشد و رسواییهای دیگری هم از آن راه پدید آید؟!..
یک چیز که در ایران اهمیت نمیدهند تربیت کردن تودهی انبوه و آماده گردانیدن آنهاست. یک دسته درسخواندگان با اندیشههای بسیار تند جلو افتاده میخواهند با تندروترین دستههای جهان همگام باشند ، در حالی که تودهی انبوه از پسماندهترین توده نیز پستر مانده است.
این اشتباه دیگریست که میپندارند یک دسته باید چیره شوند و دیگران را راه برند. بارها دیدهام باشتباه خود رخت فلسفه پوشانیده میگویند : «در هر ملتی کار در دست چند نفر است. در ایران هم باید چند نفری دست بهم داد و این توده را مثل گلههای گوسفند جلو انداخت و راه برد».
اینها نمیدانند که
اساس پیشرفت یک کشور تربیت توده است ، و در هر زمینه باید توده را بتکان آورد و در گامهایی که بسوی پیش برداشته میشود ، آنها را نیز همراه ساخت. در زمینهی مشروطه نیز آنچه اهمیت دارد آنست که بکوشند و توده را شایندهی[=لایقِ] این رژیم زندگانی گردانند ، و به هر حال باید نسبت بآن وفادار مانند.
همچنان ایرانیان باید بروی تمامیت ایران و اینکه همهی استانها دارای یک حکومت باشد (چنانکه تاکنون بوده) پایداری نمایند. باید باور کرد که از خودمختاری استانها نتیجهی درستی بدست نخواهد آمد. این کوششها اگر ادامه یابد ، شیرازهی ایرانیت را از هم خواهد گسلانید.
اگر کسانی تغییر قانون اساسی را برای این موضوعها میخواهند ، باید گفت نااندیشیده سخن میرانند ، باید گفت : لجاجت جلو چشم آنها را گرفته است.
جای هیچ گفتگو نیست که باید حقوق استانها تأمین شود. جای گفتگو نیست که باید اصول دمکراسی در این کشور هرچه بیشتر تعمیم یابد و استانها و شهرستانها نیز در برابر پایتخت دارای اختیار باشند و مالیاتی که میدهند ، یک قسمت از آن در راه مصالح خودشان صرف شود. جای گفتگو اینست که این تأمین حقوق استانها و شهرستانها از راهی انجام گیرد که رشتههای ارتباط با مرکز را نگسلاند ، و این راه همان موضوع برپا گردانیدن انجمنهای استانی و شهرستانیست که در قانون اساسی امروزی هست و اگر روزی قرار بود قانون دیگری نوشته شود ، باز باید این قسمت با همان اهمیتی که دارد در آن قید شود.
.
644 views11:30