2022-06-09 14:31:03
کتاب
«امروز چاره چیست؟» (احمد کسروی)
7ـ باید دربارهی قانون اساسی گفتگوهایی رود : (تکهی 1)
امروزها گاهی در روزنامهها نامی هم از قانون اساسی و از تغییر آن میرود. من هم در گفتههای خود از آن یادی کردم. اینست میخواهم در پایان کتاب گفتگویی هم از آن بمیان آورم. اینها بحثهاییست که من با خوانندگان بمیان گزارده میخواهم اندیشهها روشن گردد.
درمیان سخنان خود تاریخچهای از قانون اساسی یاد کردم. این قانون بدو بخش است : یکی اصل قانون و دیگری متمم آن. اصل قانون در روزهای نخست مشروطه در تهران نوشته شده و از مجلس گذشته و مظفرالدینشاه در بستر مرگ بآن دستینه[=امضاء] نهاده. این قانون تنها دربارهی مجلس شورا و حقوق و حدود آن میباشد و من نمیدانم کیها در تنظیم آن شرکت کردهاند.
اما متمم قانون سرگذشت درازی داشته. چنانکه گفتم تنظیم آن را آزادیخواهان تبریز خواستار شدند و خودشان چند موضوع (از جمله موضوع انجمنهای ایالتی و ولایتی) را پیشنهاد کردند. ولی چون قانون نوشته میشد ، از یکسو با دربار کشاکش سختی میرفت و با دخالت آنها موضوع سنا در قانون گنجانیده شده ، از سوی دیگر چون حاجی شیخ فضلالله بدستاویز همان قانون بیرق تکفیر افراشته بود ، موضوعهایی نیز برای اسکات او جا داده شده. اصلهای یکم و دوم از انشای خود حاجی شیخ فضلالله است.
این تاریخچهی آن دو قانونست. آمدیم بموضوع تغییر ، در آن باره دو پرسش بمیان میآید :
1) قانون اساسی را میتوان تغییر داد؟..
2) آیا تغییر آن بصلاح ایرانست؟..
پرسش نخست پاسخش روشنست. بدیهیست که هر قانونی در جهان قابل تغییر است. بالاخره قانون برای مردمست ، مردم برای قانون نیستند.
این قانون بدانسان که گفتم از روی فهم و اختیار تدوین نگردیده و فشارهایی در تنظیم آن دخالت داشته. برخی از مواد آن ـ از جمله موضوع مجلس سنا و دخالت علما در وضع قانونها بموجب اصل دوم متمم قانون ـ هیچگاه مورد عمل نبوده و نتوانستی بود.
اما پرسش دوم ، پاسخ آن پس از اینست که بدانیم خواستاران تغییر قانون چه موضوعهایی را از آن نمیپسندند و چه قانون دیگری را میخواهند بجای آن گزارند. نیک و بد در اینجا نسبیست.
در این قانون اساسی (در اصل و در متمم آن) چند موضوع منظور گردیده که مهمتر از همه دو چیز است : یکی مشروطه یا حکومت دمکراسی ، دیگری حقوق افراد ایران (متساوی بودن کلیهی افراد در برابر قانون ، مصون بودن جان و مال و مسکن و شرف آنها و این قبیل).
من گمان نمیکنم کسانی که سخن از تغییر قانون میرانند مورد نظرشان این موضوعها باشد. پس باید دید چه میخواهند و تغییر کدام موضوعها را میخواهند.
نکتهی بسیار مهم اینست که
تغییر قانون اساسی در یک کشور بسته به تغییر اندیشه و فهمهاست. باید اندیشهها و فهمها بالاتر رود و جنبشی در توده پدید آید تا زمینه برای تغییر قانون اساسی آماده گردد. تغییری که بیزمینه باشد نتیجهی درستی از آن بدست نخواهد آمد ، بلکه اگر حقیقت را بخواهیم زیانها از آن پدیدار خواهد گردید. امروز تودهی انبوه خیره ماندهاند. حوادث بسراغشان آمده و بتکانشان آورده ، ولی نمیدانند داستان چیست؟.. گفتگو بر سر چه میباشد؟.. پس باید نخست آنها را آگاه گردانید. اگر تغییر قانون با ارادهی توده خواهد بود ، باید آنها را بینا گردانید ، باید اندیشههاشان را روشن ساخت.
من دور نمیدانم در این پیشامدها و تکانها اوضاعی برای ایران پیش آید که این قانون اساسی از میان رود. اینست بهتر میدانم که گفتگوهایی بمیان آید و اگر چنان داستانی رخ داد ، باری از روی فهم و بینش باشد.
چنانکه در کتاب «سرنوشت» هم نوشتهام ، امروز یکی از کارهای سودمند و بایا ، گفتگو کردن و کتاب نوشتن در زمینههای سیاسی و اجتماعی ایرانست که مردم آگاه گردند.
دوباره تکرار میکنم : آنچه ایرانیان را از این گرفتاریها و کشاکشها آسوده بیرون تواند برد ، احساسات و علاقهمندیهای تودهی انبوه است ، و احساسات و علاقهمندیهای آنها بسته بفهمیدن و دانستن اوضاع و حقایق میباشد.
.
573 views11:31