2022-06-07 08:30:33
ورجاوندبنیاد
(بزبان عادی)
(بخش سوم : دربارهی زندگانی اجتماعی)
تکهی 16
(بهر 1 از 1)
باید تا میتوان از وام خواستن پرهیز کرد.
ممکنست کمچیزان به وام نیاز پیدا کنند. پس باید حکومت صندوقهایی برای وام دادن در شهرها و دهها برپا گرداند.
کسی که وام بگیرد و نپردازد مجرم است و باید کیفر ببیند و دیگر هیچ وقت باو وام نداد.
باید تا میتوان از وام خواستن پرهیز کرد. با بینیازی وام گرفتن جز دغلکاری نیست.
ممکنست کمچیزان به وام نیاز پیدا کنند. بسیار اتفاق میافتد که کسی خودش یا یکی از خانوادهاش بیمار شود که باید بدرمان بپردازد و یا خانهاش خسارت ببیند یا خراب شود که باید تعمیر کند یا از نو بسازد ، و از اینگونه پیشامدها بسیار رخ میدهد که بپول نیاز بیفتد و او نداشته باشد ، و از اینرو نیازمند وام میگردد.
پیداست که اگر خویشان یا دوستانی آگاه شوند و نیکوکارانه باو وام دهند بهتر خواهد بود ، وگرنه باید از صندوقِ وام بخواهد و بگیرد.
کسی که وام میخواهد باید نیاز خود را و نحوهی بازپرداخت آن را بنویسد ، و متصدیان صندوق باید بررسی کنند که آیا حرفهایش راست است یا نه؟!. آیا نیازمند است که اگر وام نگیرد بسختی خواهد افتاد یا نه؟. آیا راهی که برای بازپرداخت وام نشان میدهد پذیرفتنی است یا نه؟. باید اینها را بخوبی بررسی کنند که نه فردِ نیازمندی از وام گرفتن محروم شود و نه بینیازی به ناحق سودجویی کند.
ممکنست از وام خواستن از این و آن نتیجههای بدِ بسیار ناشی شود. بسیار ممکنست رخ دهد که یکی از دیگری وامی طلب کند و آن کس خود دستخالی باشد که نداند چه پاسخی بدهد و شرمنده شود و از طرف دیگر وامخواه از او رنجیده شود. بسیار ممکنست که یکی از دیگری وامی طلب کند و آن کس نداند که آیا واقعاً نیازمند است و یا نیست و از پرس و جو شرم کند. بسیار ممکنست که کسی نیازمند باشد و یکی پیدا نشود که باو وامی بدهد. بسیار ممکنست که کسی وام گرفتن را ابزاری برای کلاهبرداری شناخته و از افراد بسیاری وام بگیرد و پس ندهد.
اینها چیزهاییست که بسیار ممکنست رخ بدهد و برای جلوگیری از همهی اینها باید حکومت صندوقهایی برای وام دادن در شهرها و دهها برپا گرداند و آدمهای درستکار و نیکخواه را برای این کار منصوب کند.
کسانی میگویند : از این راه زیان بحکومت میرسد. باید گفت : اگر از راهش باشد زیان آنقدر که تصور میشود نخواهد بود. از این گذشته ، این نیز از شمار دیگر زیانها و خرجها باشد.
کسی که وام بگیرد و بازپرداخت نکند ، گذشته از اینکه باید پول را خواست و پس گرفت ، او مجرم است و باید کیفرش داد. تنها در اینجا ، و همچنین تنها دربارهی پول نیست. هر کسی که چیزی را قرض یا به عاریت بگیرد و بازپس ندهد باید او را مجرم شناخت و کیفرش داد.
از این گذشته آن وامگیر را باید شناخت و بهمهی صندوقهای وام معرفی کرد و پس از آن هیچگاه وام به او نداد. این سزای اوست که تا زنده است از کمک صندوقهای وام محروم شود. این کارها باید باشد تا از سودجوییهای نامشروع جلوگیری شود و صندوقهای وام با امنیت و آسودگی بکار خود بپردازند و به نیازمندان یاری کنند.
از گفتن بینیاز است که کسی که سر کاری نرفته و از بیکاریست که نیازمند گردیده و یا در خوردن و پوشیدن و پول خرج کردن اندازه نگه نداشته و از این راه خود را نیازمند وام گردانیده شایستهی کمک نمیباشد و باینگونه کسان وامی نباید داد.
باید وام را آخرین چارهی کار دانست و تا راه دیگری برای رفع نیازمندی هست از وام خواستن پرهیز کرد. باید هر کسی اندازهی درآمد خود را در نظر بگیرد و خرج خود را به همان اندازه کند تا بیسبب نیازمند نشود و چون نیازی رخ داد باید تا بتواند صبر کند و خود پول بدست آورد و به هر حال وام را آخرین چاره بشناسد.
با بینیازی وام گرفتن ـ چه از صندوق وام و چه از کس دیگری ـ جز دغلکاری و کلاهبرداری نیست که اگر معلوم شود باید بچنان وامگیری کیفر داد.
.
728 viewsedited 05:30