Get Mystery Box with random crypto!

پاکدینی ـ احمد کسروی

لوگوی کانال تلگرام pakdini — پاکدینی ـ احمد کسروی پ
لوگوی کانال تلگرام pakdini — پاکدینی ـ احمد کسروی
آدرس کانال: @pakdini
دسته بندی ها: تحصیلات
زبان: فارسی
مشترکین: 6.01K
توضیحات از کانال

kasravi-ahmad.blogspot.com
کتابخانه پاکدینی
@Kasravi_Ahmad
تاریخ مشروطه ایران
@Tarikhe_Mashruteye_Iran
اینستاگرام
instagram.com/pakdini.info
کتاب سودمند
@KetabSudmand
یوتیوب
youtube.com/@pakdini
پیام بما
@PakdiniHambastegibot
farhixt@gmail.com

Ratings & Reviews

4.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 3

2022-08-27 18:31:17 «حزب و گمراهیهای سیاسی» (احمد کسروی)

ما از مردم چه می‌خواهیم؟.. (تکه‌ی یک از سه)


در ایران یک رشته کلمه‌هایی هست که معناهای نیکی داشته ، ولی چون بدست بدان افتاده بد گردیده و کلمه‌ها نیز موهون شده که آدم چون می‌خواهد در گفتن یا در نوشتن یکی از آنها را بکار برد سختش می‌آید.

یکی از آن کلمه‌ها «حزب» است که از بس موهونست ما بسختی آن را بکار می‌بریم ، و آنگاه در تردید می‌مانیم که آیا خوانندگان چه معنایی را از آن فهمیدند ـ آیا آن معنای درست و نیکش را یا این معنای آلوده و موهونش را؟..

من چون در نوشته‌هایم این کلمه را بکار می‌برم اینست باید در اینجا معنی درست آن را روشن گردانیده بگویم ما از این کلمه چه معنایی را می‌خواهیم. نخست باید اندکی از تاریخچه‌ی حزبها در ایران بنویسیم :

سی و چند سال پیش چون در ایران مردم بیدار شدند و جنبشی بنام مشروطه‌خواهی برخاست خواه‌ و ناخواه حزبها پیدا شد. نخستین حزب در ایران دسته‌ی مجاهدان بودند.

تاریخچه‌ی این دسته بکوتاهی آنست که دو سال پیش از زمان مشروطه گروهی از ایرانیان در باکو ، گرد آمده یک حزبی بنام «اجتماعیون عامیون» پدید آوردند و رئیس ایشان نریمان نریمانوف بود که سپس یکی از کسان بنام گردید.

این جمعیت تازه بکار پرداخته بود که در ایران داستان مشروطه پیش آمد ، و آنان کسانی را از اعضای خود برگزیده برای شرکت در شورش[=انقلاب] بشهرهای ایران فرستادند که هنوز چند تن از آن کسان در تبریز و دیگر جاها زنده‌اند.

ولی در تبریز در همان ماههای نخست شورش ، چند تن از سردستگان دست بهم داده در خود آنجا جمعیتی بنام «مجاهد» پدید آوردند که چنانکه گفتیم نخستین حزبی در ایران بود.

این حزب با سادگی بسیار تشکیل یافت و با یک نظم و تندی پیش رفت. نخست تنها در تبریز بودند. سپس در تهران و گیلان و شهرهای دیگر آذربایجان نیز پیدا شدند ، و چنانکه در تاریخ نوشته شده همین حزب بود که با محمدعلی‌میرزا نبردها کرد و سپس بخونریزیها پرداخت و سرانجام او را از تخت پایین آورد و از ایران بیرون راند. این حزب بود که پایه‌ی مشروطه را در ایران استوار گردانید ـ این حزب بود که قهرمانانی همچون ستارخان و باقرخان و حسین‌خان باغبان و یِفرِمخان و سردار محیی و یارمحمدخان و حیدر عمواُغلی و عظیم‌زاده و میرزاعلی‌اکبرخان و دیگران بیرون داد.

سپس چون محمدعلی‌میرزا برافتاد و اندک‌آرامشی در ایران رخ داد برخی از ایرانیان که از اروپا بازگشته بودند در تبریز و تهران حزب دمکرات را بنیاد نهادند. آنچه ما می‌دانیم این بنیادگزاران
سوءنیت داشتند و مقصودشان این بود که جدایی درمیان آزادیخواهان پدید آورند و یک حزبی ساخته با دست آن مجاهدان را از میان برند.

با اینحال چون کسانی که دعوت آنان را پذیرفته بدمکراتی درآمدند از آزادیخواهان خونگرم بودند آن حزب هم در اندک‌زمانی در همه‌ی شهرهای بزرگ ایران تأسیس یافت و خود یک جمعیت کوشنده‌ی بزرگی شد. چون در سال 1329[تیرماه1290 خورشیدی] محمدعلی‌میرزا دوباره به ایران بازگشت و بار دیگر خطر برای آزادی رخ داد ، اینان در برابر پیشامد دلیری و ایستادگی نشان داده پشتیبانی مهمی بدولت نمودند.

اگرچه این بار نیز جنگ را مجاهدان و بختیاریان کردند و با دست اینان بود که ارشدالدوله سردارِ محمدعلی‌میرزا دستگیر و کشته گردیده و خود محمدعلی شکستهای پی‌درپی یافته به استرآباد گریخت لیکن در پارلمان و در تهران ایستادگی دمکراتها در برابر بدخواهان و پشتیبانی آنان بدولت اثر بزرگی را داشت.

سپس چون در همان سال روسیان اُلتیماتم داده سپاه تا بقزوین آوردند و ایران در برابر یک خطر بزرگی واقع شد ، در این پیشامد نیز دمکراتها در اظهار احساسات و ایستادگی شایستگی از خود نشان دادند. اگرچه بیک کاری موفق نشدند (و خود نمی‌توانستند شد) لیکن زبونی از خود ننمودند.

در اهمیت این حزب آن بس که روس و انگلیس نبودن آنان را می‌خواستند ، و چون پس از پذیرفته شدن اُلتیماتم مجلس بسته گردید ناصرالملک و وزیران او که فرصت یافته بودند بکندن ریشه‌ی اینان کوشیدند ، از آنسوی در تبریز روسیان چند تن از اینان را که میرزااحمد سهیلی و آقامحمدابراهیم و دیگران بودند بدار کشیدند.

سپس چون در سال 1332[1293 خورشیدی] جنگ جهانگیر اروپا برخاست و در ایران نیز تبدلاتی رخ داد [و] مجلس بار دیگر باز شد در این هنگام نیز دمکراتها جوش و جنب بزرگی از خود نشان دادند و بیک کار بزرگی برخاسته برای جنگ با دو دولت همسایه از تهران مهاجرت کردند ، و با آلمان و عثمانی همدست شده با دسته‌های سپاه روس ، جنگ و خونریزی نمودند و دولت مرکزی را بنام آنکه با روس و انگلیس همدست می‌باشد برسمیت نشناخته خود ، در کرمانشاهان دولت دیگری بنیاد نهادند. اینها نیز کارهای حزب دمکراتست. اینها نیز در تاریخ ایران مؤثر افتادند و نامی از خود در آن یادگار گزاردند.


.
729 views15:31
باز کردن / نظر دهید
2022-08-27 16:47:21
کتاب «دولت بما پاسخ دهد»
271 views13:47
باز کردن / نظر دهید
2022-08-27 14:30:30 کتاب «دولت بما پاسخ دهد» (احمد کسروی)

تکه‌ی 7


(٢) درباره‌ی مذهب : (تکه‌ی 2)

کسانی هم چنین میگویند : «باید اینها از راه فرهنگ ، درست شود».

میگوییم : فرهنگ چیست؟.. مگر فرهنگ شما همان نیست که هست؟!.. این فرهنگ در پنجاه سال گذشته چه کرده که از این پس تواند کرد؟!. این فرهنگ که خودش از بدآموزیهای سعدی و حافظ و مولوی و همچنان از پندارهای بیپای کیشها سرچشمه گرفته چگونه تواند چاره‌ی این پراکندگیها و بیچارگیها کند؟!. مگر همانکه نامش فرهنگ بود باید امید بآن بست؟!.

آنگاه چه شده که ما نکنیم و فرهنگ کند؟!... چه شده که ما که سرمایه‌اش را میداریم و میتوانیم و خود برای کوشش و جانفشانی آماده گردیده‌ایم نکنیم و بگزاریم «در آینده» فرهنگ کند؟! آخر رازش را بما بگویید. فلسفه‌اش بفهمانید.

اکنون می‌آییم بر سر مذهب شیعه که آقای دشتی یادآوری کرده ، وآنگاه بیشتر گله‌ها و شکایتها بر سر آنست. درباره‌ی این کیش ما سخنان بسیار میداریم و کتابها نوشته‌ایم.

این کیش با خرد ناسازگار است ، با دانشها ناسازگار است ، با تاریخ ناسازگار است ، با خود اسلام ناسازگار است ، با زندگانی ناسازگار است ، پس از همه‌ی اینها با مشروطه (با زندگانی دمکراسی) که ما با خونریزی و فداکاری بدست آورده‌ایم ناسازگار است.

ما صد ایراد باین کیش میداریم. ولی اشکال بزرگ بر سر همان بخش اخیر است. بر سر همان ناسازگاری با مشروطه است. اینست من تنها آن را با جناب‌عالی که آقای بیات و خود رئیس دولت می‌باشید بگفتگو میگزارم. بگفتگو میگزارم و خواهشمندم دولت بما راهی نماید. خواهشمندم گامی پیش گزارده گره از رشته‌ی ما بگشاید.

همه میدانند که در کیش شیعه حکومت حق امام است. جز او هر کس دیگری بحکومت برخیزد «غاصب» و «جائر» و «فاجر» است و پیروان او همه گناهکارند. در زمان امام جعفر صادق (بنیادگزار این کیش) و جانشینان او خلفایی که می‌بودند شیعیان آنان را «غاصب» می‌شناختند و فرمانبرداری از آنان را بخود بایا نمی‌شماردند. بلکه دشمنی و کارشکنی با آنان را بخود بایا می‌شماردند. این چیزیست که درخور گفتگو نیست.

سپس که روزگار گذشته و داستان امام ناپیدا بمیان آمده (که در اینجا نیازی بسخن از آن نمی‌باشد) باور شیعیان این بوده که در نبودن آن امام ، حکومت حق علماست. علما جانشینان آن امامند. خود آن امام فرموده : «هم حجتی علیکم کما انا حجة‌الله علیهم». (1) هر کس باید فرمان از علما برد ، سر بآنان سپارد ، خمس و سهم امام (که مالیات اسلامی می‌بوده) بآنان پردازد ، بجنگ بی‌اجازه‌ی آنان نرود ، جز دستورهای ایشان را نپذیرد.

در نتیجه‌ی این باور است که شیعیان همیشه ، چه بخلفای اسلامی که در بغداد یا در مصر یا در استانبول می‌بوده‌اند و چه بپادشاهان دیگری که در کشورهای اسلامی برمیخاسته‌اند ، با دیده‌ی دشمنی نگریسته آنان را جز «غاصب» و «جائر» نمی‌شناخته‌اند. در خود ایران همیشه این گفتگو درمیان می‌بوده که شاهان غاصبند ، مالیات دادن بآنها حرامست ، بسربازی رفتن حرامست ، اگر پولی از دولت بدست کسی افتد تواند آن را «تقاص» کند. اینها از دستورهای همگانی کیش شیعی بوده.

اینها چیزهاییست که درخور گفتگو نیست. گفتگو در آنست که ایرانیان که از زمان صفوی کیش شیعی را پذیرفته بودند و این کشور یکی از کانونهای بزرگ شیعیگری بشمار میرفت (و اکنون هم میرود) ، در چهل سال پیش ، کسانی از همان علما و دیگران بجنبش برخاستند و پس از کشاکشها و خونریزیها حکومت مشروطه (یا دمکراسی) را از توده‌های اروپایی فراگرفته در این کشور روان گردانیدند که اکنون هم روانست.

پیداست که آنچه اندیشه‌ی مشروطه‌خواهی را در ایران پدید آورد ، آن بود که کیش شیعی و دستورهای آن نمی‌توانست کشور را براه برد. وگرنه چه نیاز بمشروطه بودی؟!. چرا بایستی علما پیش افتند و مشروطه خواهند؟!.. چرا بایستی فقه جعفری را کنار گزارند و قانونها را از فرانسه و انگلیس آورند؟!..


پابرگی :
1ـ معنی : آنان [علما] حجت من بر شمایند و من [امام‌زمان] حجت خدا بر آنانم. ـ ویراینده


.
681 views11:30
باز کردن / نظر دهید
2022-08-27 07:30:54
امروز چاره چیست؟

احمد کسروی

نیازمندیهای ایران ، تغییراتی که باید بکار بست و راه رسیدن به این آرمان.

شمار ساتها : ۷۳

بازپسین پراکنش : شهریور ۱۴۰۱


کتابخانه‌ی پاکدینی

این کتاب از سوی «باهَمادِ پاکدینان» و بدست «کوشادِ تلگرام» پراکنده می‌گردد.

کتاب را می‌توانید از اینجا دریافت کنید.
255 views04:30
باز کردن / نظر دهید
2022-08-26 22:50:15
پرچم روزانه ، شماره‌ی 34
528 views19:50
باز کردن / نظر دهید
2022-08-26 18:32:01 این بود بخشی از تاریخچه‌ی پیدایش یك جمعیت ـ یك جمعیتی كه پرچم زبان آنهاست. این تاریخچه را تا اینجا نوشتم و بازمانده را بهنگام دیگری می‌گزارم.

(پرچم روزانه شماره‌های 32 ، 33 و 34 دوشنبه 11 (دو نوبت) و سه‌شنبه 12 اسفند ماه 1320)


.
719 views15:32
باز کردن / نظر دهید
2022-08-26 18:31:18 «حزب و گمراهیهای سیاسی» (احمد کسروی)

یک تاریخچه (تکه‌ی سه از سه)


با آن كوششها و جانفشانی‌ها كه پیشروان آزادی بكار بردند ، مشروطه در ایران پیش نرفت و ناانجام ماند. و این بدو علت بود : یكی آنكه توده آماده نبود و یک كوششهای پرزوری می‌خواست كه توده را آماده گرداند. اساساً مردم معنی مشروطه را ندانستند تا برای پذیرفتن آن آماده گردند. در آن روز كسان جانفشانی می‌خواست كه بمیان توده افتاده معنی درست مشروطه را بمردم بفهمانند و توده را آماده‌ی آن گردانند.

فرق مشروطه با استبداد تنها در بودن و نبودن قانون و یا در شكل حكومت نیست. یک فرق بزرگ در شایستگی و ناشایستگی توده است.

در حكومت مشروطه مردم آزادند و كسی نمی‌تواند بآنان فرمان راند و یا بسرشان كوبد. ولی از آنسوی یكایك مردم وظایفی در قبال كشور بگردن دارند كه باید آن را انجام دهند. یك توده هنگامی كه شورش كرده و با پادشاه مستبد خود به نبرد برخاسته در واقع بآن پادشاه چنین گفته : «تو دست بردار ما خودمان كشور را راه خواهیم برد» و آنوقت خودشان یك پیمانی باهم بسته‌اند كه دست بیكدیگر داده كشور را راه برند و آن را نگه دارند.

در حقیقت معنی شورش اینست. ولی در ایران این معنی را كمتر فهمیدند ، و اینست كه شایستگی در توده پیدا نشد ، و این خود علتی برای ناانجام ماندن آن كوششها گردید. علت دیگر نیز دخالت بیگانگان در كارهای ایران بود كه ناگزیر مایه‌ی اختلال می‌گردید و از پیشرفت مانع می‌شد.

در نتیجه‌ی اینها كم‌كم جنبش آزادیخواهی مبدل به هوچیگری و هیاهو گردید. آن جانفشانیها و دلسوزیها رفته سودجویی‌ها و دسته‌بندیها جای آن را گرفت. ده سال در ایران جز هرج و مرج نبود تا شاه پیشین (رضاشاه) برخاست و این نیز بجای هرج و مرج ، دیكتاتوری و استبداد را برقرار گردانید.

كنون كه آن پادشاه رفته و شما می‌خواهید بكوششهایی برخیزید كار بسیار بزرگ و بسیار سودمند آنست كه دست بهم دهید و آن كوششهای ناانجام مانده را بانجام رسانید.

باینمعنی كه یک حزبی برپا كنید كه از یكسو معنی درست مشروطه را بهمه‌ی مردم بفهماند و با عقیده‌های پراكنده‌ای كه بضد آن درمیان توده پیدا شده مبارزه كند ، و رویهم‌رفته توده را برای حكومت آزادْ شایسته و آماده گرداند ، از یكسو نیز از بازگشتن استبداد یا دیكتاتوری جلوگیری كند.

این خود بهترین وسیله‌ایست كه شما یك جمعیت صالحی پدید آورید و مردان غیرتمند و علاقه‌مند را از هر سوی كشور با خود همدست گردانید و یک مایه‌ی امیدی برای توده باشید.

مشروطه چون در ایران بشكل ناقص مجری گشت و چندان نتیجه‌ای از آن بدست نیامد در دیده‌ها خوار شد ، و امروز شما می‌بینید یك دسته هنوز هم با آن دشمنی می‌نمایند و از ریشخند و توهین بازنمی‌ایستند. و از آنسوی دسته‌هایی از جوانان مشروطه را كهنه شده می‌پندارند و دلسردی از خود نشان می‌دهند.

اینها همه از دانسته نبودن معنی درست مشروطه است. اینان نمی‌دانند كه حكومت ملی یا سررشته‌داری توده كه معنی مشروطه است بهترین طرز حكومتهاست. نمی‌دانند كه اگر در ایران مشروطه مجری شده بود امروز این كشور با كشورهای متحده‌ی آمریكا همسنگ شمرده می‌شد.

هر مردمی ‌باید باساس حكومت كشور خود علاقه‌مند باشند و از روی عقیده آن را مجری دارند. امروز این اختلال بزرگیست كه ایرانیان باساس حكومت خود علاقه ندارند و هر دسته‌ای تمایلات دیگری از خود نشان می‌دهند.

از این بدتر آنست كه آن كسانی كه دشمنی با مشروطه می‌كنند شما چون با آنان گفتگو كنید خواهید دید اساساً دربند كشور و توده نیستند و هیچ گونه وظیفه‌ای برای خود در قبال كشور
نمی‌شناسند و زندگانی را بیش از این نمی‌دانند كه بخورند و بخوابند و پول‌اندوزی كنند و با خوشی روز گزارند. حقیقتاً باید گفت بدرجه‌ی پست حیوانی تنزل كرده‌اند.

اینان چندان تیره‌درونند كه فرقی میانه‌ی استقلال كشور و آزادی زندگانی با زیردستی بیگانگان و بندگی آنان نمی‌گزارند و اینست چون گفتگو از كوشش درباره‌ی كشور می‌شود با صد گستاخی بی‌پروایی می‌كنند و این گفتگوها را بیهوده می‌شمارند.

از اینسوی جوانان كه دلسردی از مشروطه نشان می‌دهند اگر بپرسید خواهید دید علتی برای این كار نیست و اگر بگویید چه ایرادی بمشروطه دارید بیش از این نخواهند گفت كه مشروطه كهنه شده.

اینها دردهای كوچكی نیست. اكنون كه شما می‌خواهید نیازمندیهای كشور را بدیده گرفته برای چاره‌سازی بآنها دست بهم دهید اینك یكی از آن نیازمندیها را من بشما نشان دادم.

بدینسان سخنان خود را بپایان رسانیدم ، و چون گفتگوهایی شد چنین قرار دادیم كه یك جمعیتی پدید آوریم كه در گام نخست بموضوع مشروطه و نشر معنی آن درمیان توده پردازد و خود هوادار آن بوده باستواری بنیادش كوشد. نیز به نشستهای خود ادامه دهیم كه در دیگر زمینه‌ها نیز گفتگو رود.

714 views15:31
باز کردن / نظر دهید
2022-08-26 14:31:04 کتاب «دولت بما پاسخ دهد» (احمد کسروی)

تکه‌ی 6


(٢) درباره‌ی مذهب : (تکه‌ی 1)

در این باره نخست باید بگویم که در این کشور بیش از ده کیش هست. یکی از سخنان ما آنست که یک توده با این پراکندگیها زندگانیش بجایی نـتواند رسید و سرنوشتش جز بیچارگی جاویدان نتواند بود. اینست ما بیِک رشته کوششهایی در همان زمینه برخاسته‌ایم. باین معنی از یکسو معنی راست دین را روشن میگردانیم که همه بآن گرایند و از یکسو بیکایک آن کیشها پرداخته با دلیلهای ساده و استوار بیپایی آنها را نشان میدهیم.

اکنون دولت بگوید باین کار ما چه ایرادی میدارد؟.. بگوید تا ما نیز بدانیم. آیا دولت این کار ما را بتوده و کشور زیانمند میداند؟.. آیا دولت به پراکندگی توده و دشمنیهایی که از راه همین کیشها درمیان مردمست دلبستگی میدارد؟..

مثلاً دسته‌بندیهایی که بنامهای زردشتی ، مسیحی ، سنی ، علی‌اللهی ، صوفی ، بهائی ، شیخی ، کریمخانی ، اسماعیلی و مانند اینها در این گوشه و آن گوشه‌ی کشور است و همیشه مایه‌ی گزند و آزار درمیان مردم می‌باشد ، و ما از راهش میکوشیم که اینها را از میان برداریم و همه‌ی ایرانیان را بیک راه آوریم آیا کار بدی میکنیم؟.. باز تکرار میکنم : بگویند تا ما نیز بدانیم. باز تکرار میکنم : دولت بما پاسخ دهد. باز تکرار میکنم : دولت با ما از راه منطق پیش آید.

کسانی چون ایراد دیگری نمی‌یابند چنین میگویند : «این راه شما نیز اختلاف دیگری خواهد بود. شما که میگویید در ایران چهارده کیش هست این هم پانزدهم خواهد بود». این ایراد را با آب و تاب بسیاری برخ ما میکشند.

میگوییم از این ایراد خواستتان چیست؟.. آیا میخواهید این چهارده کیش که هست همچنان بماند و هیچ کسی هیچگاه بچاره نکوشد؟.. آیا آرزوی شما اینست؟!.. اگر بمیان مردمی پراکندگی و چند تیرگی افتاده هیچ کس بچاره نکوشد که آن خود پراکندگی دیگری خواهد بود؟!..

آنگاه شما اشتباه کرده‌اید. این راه پانزدهم نخواهد بود. همه‌ی آن چهارده تا را از میان برده خود تنها خواهد ماند و یگانه راه خواهد بود. این چهارده کیش که باهم هست و هیچ یک نتوانسته آن دیگرها را از میان برد از آنست که همه‌ی آنها پوچست و هیچ یکی را بر دیگری برتری نیست. چون هیچ کدام از روی منطق نیست اینست نتوانسته بآن دیگرها تکانی دهد.

این جز آنست که ما بنیاد بسیار استواری گزارده‌ایم و هرچه میگوییم از روی منطق است. این از نافهمی شماست که راه ما را بپای کیشها می‌برید. شما می‌پندارید که هر که برخاست و سخنانی گفت با دیگران در یک پایه است.

اکنون یازده سالست که راه ما آغاز شده و در این یازده سال ما بزمینه‌های بسیاری ـ از اروپاییگری ، ادبیات ، فلسفه ، صوفیگری ، مادیگری و مانند اینها ـ درآمده سخنان بسیار رانده‌ایم. در برابر بسیاری از کیشها کتاب نوشته‌ایم و برای زندگانی شاهراه نوینی باز کرده‌ایم. با همه‌ی اینها تاکنون نبوده که کسی ایرادی بسخنی از ما بگیرد. دیگر چه دلیل بالاتر از اینکه گفته‌های ما همه از روی منطقست؟!. چه دلیل بالاتر از اینکه راه ما نیرومندترین راهست و هر چیزی را که بجلو او بیفتد نابود خواهد گردانید؟!

اینان ـ این ایرادگیران ـ هنوز ندانسته‌اند که در جهان در هر زمینه آمیغهایی هست و در آدمی نیرویی بنام خرد برای دریافت آمیغها نهاده شده. ندانسته‌اند چون آمیغهایی پدیدار گردید همه‌ی پاکدلان آنها را پذیرند و در پیرامونش دست بهم دهند ، و تنها ناپاکدلان مانند که باید آنها را نیز از میان برداشت.


.
705 views11:31
باز کردن / نظر دهید
2022-08-25 18:32:02 3) كسانی كه در آغاز كار پا درمیان جنبش گزاردند و بكوششهایی برخاستند چه از دسته‌ی علما و چه از گروه بازرگانان و چه از طبقه‌ی عوام ، رویهم‌رفته جانفشانی و جوانمردی پر ارزشی بخرج دادند و شایستگی و مردانگی شایانی از خود ابراز نمودند.

گزارش مشروطه یكی از بخشهای پرافتخار ایرانست و می‌توان آن را مایه‌ی سرفرازی گرفت و می‌توان از آن گزارش خشنود و خرسند گردید.


.
637 views15:32
باز کردن / نظر دهید
2022-08-25 18:30:43 «حزب و گمراهیهای سیاسی» (احمد کسروی)

یک تاریخچه (تکه‌ی دو از سه)


معنی درست حزب آنست كه یك دسته از مردان بافهم و خرد ، و پاكدل و علاقمند ، نیازمندی‌های كشور را بدیده گیرند ، و دردها را تشخیص داده راه چاره پیدا كنند و باهم نشسته و با گفتگو اندیشه و سخن یكی گردانند ، و آنوقت بكوشش برخاسته از یكسو دیگر مردان بافهم و باخرد را بسوی خود خوانند و بجمعیت خود بیفزایند ، و از یكسو در راه چاره‌سازی گامهایی بردارند.

این معنی درست حزبست ، و چنانكه می‌بینید اساس آن سه چیز است : 1ـ فهم و خرد كه دردها و چاره‌ها را نیك فهمند و حقایق را درك كنند. 2ـ پاكدلی و علاقه‌مندی كه مقصود جانفشانی و رنج بردن باشد و اغراض پست خود را داخل موضوع حزبی نكنند. 3ـ كوشش بفزونی جمعیت كه نیرو بیشتر گردد و پیشرفت آسان باشد.

یك چنین حزبی موفق بكارهای بزرگی تواند بود و از خود نامی در تاریخ تواند گزاشت. در سالهای اخیر در اروپا و آسیا بیشتر كارها با دست این حزبها پیش رفته و تاریخ بیش از همه كارهای آنان را یاد می‌كند.

امروز در آلمان كارها در دست كیست؟!. در روسیه این كارهای شگرف را كه انجام می‌دهد؟. در تركیه سررشته‌ی كارها را كه در دست دارد؟. در همه‌ی اینها ، و همچنین در بسیاری از كشورهای دیگر رشته‌ی كارها در دست حزبها می‌باشد.

می‌توان مثلهای نزدیكتری یاد كرد. حزب «اتحاد و ترقی» عثمانی فراموش نگردیده كه در آن كشور ، مشروطه بنیاد نهاد و تا سالیانی سررشته‌ی همه‌ی كارها در دست آنان بود ، و امروز كه آن حزب از میان رفته نامهای پیشروان آنها ـ از انورپاشا ، و نیازی‌بیگ ، محمودشوكت‌پاشا و دیگران ـ با احترام برده می‌شود و در تاریخها عكسهای آنان بچاپ می‌رسد.

در مصر آن كارهای تاریخی را «حزب وَفْد» انجام داده و ما باآنكه از ایشان دوریم نامهای مصطفا‌كامل و سعدزغلول‌پاشا و دیگران را شنیده‌ایم و همیشه با احترام بزبان می‌آوریم.

در خود ایران جنبش مشروطه چگونه برخاست و چگونه پیش رفت؟. نه آنست كه شادروانان بهبهانی و طباطبایی بهمدستی كسانی از ملایان و بازرگانان در تهران بكوشش برخاستند ، و بی‌آنكه نام حزب درمیان باشد خود حزبی برای مشروطه‌طلبی پدید آوردند و همین حزب بینام بود كه مشروطه گرفت و پارلمان بنیاد نهاد؟!.

سپس در تبریز چند تنی از بازرگانان و دیگران ـ از حاجی‌رسول صدقیانی و حاجی‌علی دوافروش و علی‌مسیو و جعفرآقاگنجه‌ای و آقامیرباقر استانبولچی و مانند اینهاـ یك انجمنی نهانی بنام «مركز غیبی» برپا كرده و با دست آن دسته‌ی مجاهدان را بنیاد نهادند ، و در نتیجه‌ی كوششهای این دسته بود كه مشروطه در ایران ریشه گرفت.

اینان همگی نامهاشان در تاریخ بازخواهد ماند و شما می‌بینید كه ما تاریخ می‌نویسیم و از كارهای جوانمردانه‌ی آنان ستایش می‌كنیم و عكسهای آنان را از اینجا و آنجا بدست آورده كلیشه می‌كنیم و بچاپ می‌رسانیم.

هر كاری چون از راهش بود و پاكدلانه بود این نتیجه‌ها را دهد كه ما در اینجا یاد می‌كنیم و ستایش و خشنودی دریغ نمی‌گوییم و چون از راهش نبود و پاكدلانه نبود همچون حزبسازیهای بیست سال پیش ایران باشد كه ما چون بیاد می‌آوریم از نفرت خودداری نمی‌توانیم.

كنون شما كدام یكی از این دو رشته را می‌خواهید؟ آیا حزب را بآن معنی كه در ایران فهمیده و عمل می‌كنند طالبید یا درپی معنی درست آن هستید؟

اینها را با یاران و همراهان می‌گفتم كه گوشهاشان باین مطالب چندان بیگانه نبود و خود می‌دانستم كه مقصودشان حزب بمعنی درست است. اینبود چون پاسخهایی دادند و پاره گفتگوها رفت قرار نهادیم در پیرامون نیازمندیهای ایران جستجوها و گفتگوها كنیم و زمینه برای پدید آوردن یك جمعیتی آماده گردانیم.

من در این باره چنین گفتم : چنانكه همه می‌دانیم در ایران در سی‌وشش سال پیش یك جنبشی بنام مشروطه‌خواهی برخاست. درباره‌ی آن جنبش باید چند نكته را از دیده دور نداشت :

1) آن جنبش نتیجه‌ی غمخواری‌ها و كوششهای دلسوزانه‌ی مردان ارجمند و بزرگی بود. از زمان حاجی‌میرزا‌حسینخان سپهسالار این اندیشه در ایران پیدا شده و كوششها بكار رفته بود تا سرانجام زمینه آماده گردیده و یك جنبش بزرگی برخاست.

2) آن جنبش با نتیجه‌ای كه داد برای ایران پیشرفت بزرگی بود. بایستی گفت : ایران بیكبار صد گام بسوی پیش رفت زیرا گذشته از اینكه رهایی از استبداد خود یك فیروزی یا پیشرفتی بود اساساً مشروطه یا دمكراسی یا اگر بفارسی بگویم «سررشته‌داریِ توده» ، خود بهترین شكل حكومت می‌باشد. ایران از بدترین حكومتی به بهترین حكومتی انتقال یافت.


635 viewsedited  15:30
باز کردن / نظر دهید