Get Mystery Box with random crypto!

کتاب «دولت بما پاسخ دهد» (احمد کسروی) تکه‌ی 6 (٢) د | پاکدینی ـ احمد کسروی

کتاب «دولت بما پاسخ دهد» (احمد کسروی)

تکه‌ی 6


(٢) درباره‌ی مذهب : (تکه‌ی 1)

در این باره نخست باید بگویم که در این کشور بیش از ده کیش هست. یکی از سخنان ما آنست که یک توده با این پراکندگیها زندگانیش بجایی نـتواند رسید و سرنوشتش جز بیچارگی جاویدان نتواند بود. اینست ما بیِک رشته کوششهایی در همان زمینه برخاسته‌ایم. باین معنی از یکسو معنی راست دین را روشن میگردانیم که همه بآن گرایند و از یکسو بیکایک آن کیشها پرداخته با دلیلهای ساده و استوار بیپایی آنها را نشان میدهیم.

اکنون دولت بگوید باین کار ما چه ایرادی میدارد؟.. بگوید تا ما نیز بدانیم. آیا دولت این کار ما را بتوده و کشور زیانمند میداند؟.. آیا دولت به پراکندگی توده و دشمنیهایی که از راه همین کیشها درمیان مردمست دلبستگی میدارد؟..

مثلاً دسته‌بندیهایی که بنامهای زردشتی ، مسیحی ، سنی ، علی‌اللهی ، صوفی ، بهائی ، شیخی ، کریمخانی ، اسماعیلی و مانند اینها در این گوشه و آن گوشه‌ی کشور است و همیشه مایه‌ی گزند و آزار درمیان مردم می‌باشد ، و ما از راهش میکوشیم که اینها را از میان برداریم و همه‌ی ایرانیان را بیک راه آوریم آیا کار بدی میکنیم؟.. باز تکرار میکنم : بگویند تا ما نیز بدانیم. باز تکرار میکنم : دولت بما پاسخ دهد. باز تکرار میکنم : دولت با ما از راه منطق پیش آید.

کسانی چون ایراد دیگری نمی‌یابند چنین میگویند : «این راه شما نیز اختلاف دیگری خواهد بود. شما که میگویید در ایران چهارده کیش هست این هم پانزدهم خواهد بود». این ایراد را با آب و تاب بسیاری برخ ما میکشند.

میگوییم از این ایراد خواستتان چیست؟.. آیا میخواهید این چهارده کیش که هست همچنان بماند و هیچ کسی هیچگاه بچاره نکوشد؟.. آیا آرزوی شما اینست؟!.. اگر بمیان مردمی پراکندگی و چند تیرگی افتاده هیچ کس بچاره نکوشد که آن خود پراکندگی دیگری خواهد بود؟!..

آنگاه شما اشتباه کرده‌اید. این راه پانزدهم نخواهد بود. همه‌ی آن چهارده تا را از میان برده خود تنها خواهد ماند و یگانه راه خواهد بود. این چهارده کیش که باهم هست و هیچ یک نتوانسته آن دیگرها را از میان برد از آنست که همه‌ی آنها پوچست و هیچ یکی را بر دیگری برتری نیست. چون هیچ کدام از روی منطق نیست اینست نتوانسته بآن دیگرها تکانی دهد.

این جز آنست که ما بنیاد بسیار استواری گزارده‌ایم و هرچه میگوییم از روی منطق است. این از نافهمی شماست که راه ما را بپای کیشها می‌برید. شما می‌پندارید که هر که برخاست و سخنانی گفت با دیگران در یک پایه است.

اکنون یازده سالست که راه ما آغاز شده و در این یازده سال ما بزمینه‌های بسیاری ـ از اروپاییگری ، ادبیات ، فلسفه ، صوفیگری ، مادیگری و مانند اینها ـ درآمده سخنان بسیار رانده‌ایم. در برابر بسیاری از کیشها کتاب نوشته‌ایم و برای زندگانی شاهراه نوینی باز کرده‌ایم. با همه‌ی اینها تاکنون نبوده که کسی ایرادی بسخنی از ما بگیرد. دیگر چه دلیل بالاتر از اینکه گفته‌های ما همه از روی منطقست؟!. چه دلیل بالاتر از اینکه راه ما نیرومندترین راهست و هر چیزی را که بجلو او بیفتد نابود خواهد گردانید؟!

اینان ـ این ایرادگیران ـ هنوز ندانسته‌اند که در جهان در هر زمینه آمیغهایی هست و در آدمی نیرویی بنام خرد برای دریافت آمیغها نهاده شده. ندانسته‌اند چون آمیغهایی پدیدار گردید همه‌ی پاکدلان آنها را پذیرند و در پیرامونش دست بهم دهند ، و تنها ناپاکدلان مانند که باید آنها را نیز از میان برداشت.


.