Get Mystery Box with random crypto!

«حزب و گمراهیهای سیاسی» (احمد کسروی) یگانگی بسته به آنست | پاکدینی ـ احمد کسروی

«حزب و گمراهیهای سیاسی» (احمد کسروی)

یگانگی بسته به آنست که ‌اندیشه‌ها یکی باشد (تکه‌ی یک از دو)


بارها می‌بینم یکی گفتاری برای چاپ در پرچم آورده ، و چون باز می‌کنم و می‌خوانم می‌بینم موضوعی را عنوان ساخته ولی تنها بستایشها یا نکوهشهای شاعرانه اکتفا کرده.

مثلاً یکی گفتاری نوشته و آورده درباره‌ی «اتحاد» ، و تنها بستایش آن بس کرده : «اگر ما می‌خواهیم از این گرداب فلاکت نجات یابیم باید دست اتحاد بهم دهیم ... دشمنان سنگ تفرقه بمیان ما انداخته‌اند». سی یا چهل تا از اینگونه جمله‌ها را بهم بافته.

من در شگفتم که از اینگونه گفتارها چه نتیجه تواند بود؟!. از ستاش یگانگی و از نکوهش پراکندگی و مانند اینها چه سودی بدست آید؟!.. این مثل آنست که کسی بالا سر بیماری نشیند و برای او پیاپی تندرستی را ستایش کند و از بیماری و ناتندرستی نکوهش سراید. آیا از این ستایش و نکوهش نتیجه تواند بود؟!. آیا بیمار باختیار خود بیمار گردیده که چون ستایش تندرستی را شنید از بستر بیماری برخیزد و تندرست گردد؟!..

نیکی اتحاد یا یگانگی را هر کسی می‌داند. ولی یک کار اختیاری نیست که مردم خود توانند آن را داشته باشند. اتحاد یا یگانگی بسته بآنست که‌ اندیشه‌ها یکی باشد ، و یکی بودن اندیشه‌ها بسته بآنست که حقایق بمیان آید و این اندیشه‌های پراکنده که مغزها را پر کرده از میان برخیزد.

بسیاری از مردم این را نمی‌دانند و چنین می‌پندارند که یگانگی یک امر اختیاریست. من بارها می‌شنوم فلان جوانان یک حزبی ساخته‌اند یا فلان دسته با فلان دسته اتحاد کرده‌اند. اینها دلیل است که در این کشور نه معنی حزب دانسته شده و نه معنی اتحاد را می‌دانند.

چنین فرض کنید که صد تن در یک جایی گرد آمده و می‌خواهند باهم یگانگی کنند و همدست باشند. این کار بسته بدو چیز است :

نخست آنکه ‌اندیشه‌ها و باورهای اینها یکی باشد. وگرنه یگانگی صورت نخواهد گرفت و دیر یا زود کشاکش و اختلاف درمیان آنان خواهد درگرفت.

دوم باید یک مقصودی را دنبال کنند و در راه آن بکوشش برخاسته گام بگام پیش روند ، وگرنه پس از اندکی سست و دلسرد گردیده پراکنده خواهند شد.

یگانگی در یکجا گرد آمدن نیست. بیست یا سی نفر دست بهم دادن و یک نام حزبی بروی خود گزاردن نیست. اینها به بازیچه‌های کودکانه شبیه‌تر است تا بکارهای خردمندانه.

امروز در این کشور صد اختلافی هست. این مردانی که می‌بینید ، مغزهاشان آکنده از اندیشه‌های گوناگونست. اساساً در این کشور راه زندگی دانسته نیست. اگر یگانگی می‌خواهید باید باینها چاره شود. باید یک رشته حقایق روشن شود و یک راهی برای زندگانی باز گردد و یک دسته از مردم در پیرامون آنها دست بهم دهند و یک جمعیت شاینده‌ای باشند و این همان کاریست که ما بآن می‌کوشیم. کسانی اگر می‌خواهند بکشور خود نیکی کنند در این راه با ما همراهی نمایند ، این حقایق را که می‌نویسیم درمیان مردم منتشر گردانند ، با اندیشه‌های پراکنده نبرد کنند. وگرنه از تلاشهای دیگری کمترین نتیجه نخواهد بود.



.