Get Mystery Box with random crypto!

ورجاوندبنیاد (بزبان عادی) (بخش سوم : درباره‌ی زن | پاکدینی ـ احمد کسروی

ورجاوندبنیاد

(بزبان عادی)
(بخش سوم : درباره‌ی زندگانی اجتماعی)

تکه‌ی 20
(بهر 1 از 2)

باید قاتل را اعدام کرد.

باید قاتل را اعدام کرد. با این کار از قتلهای بسیاری جلوگیری می‌توان کرد.
نیز کسی که به ملت و کشور خود خیانت و بدخواهی کرده باید او را اعدام کرد. کسی که با پسری زشتکاری کرده باید او را اعدام کرد.
به بدآموز و گمراه‌کن و نیز بفالگیر و جادوگر و هر کسی که لاف از کارهای نشدنی می‌زند باید نهی کرد ، که اگر بازنگشتند باید اعدام کرد.
به شاعری که به هجو پرداخته و به نویسنده‌ای که دشنام نوشته و به نقاشی که کسی را بحال زشتی رسم کرده ، باید کیفرهای سختی داد و در بار دوم اعدام کرد.
باید به فحش‌دهنده کیفر سختی داد. باید دروغ و دغل را از هر گونه که باشد و در هر کاری که باشد جرم شناخته بی‌کیفر نگزاشت.



باید قاتل را اعدام کرد. کسی که دیگری را از سر کینه یا خشم یا برای پول و مال کشته باید اعدام کرد. با این اعدام از قتلهای بسیار می‌توان جلوگیری کرد.

کسانی ایراد می‌گیرند که اعدام بد است. این هم از فکرهاییست که از اروپا آمده. می‌گویند : کسی که یکی را کشته و کار بدی کرده نباید ما را نیز بکار بد وادارد». ولی این حرف خام است. قتل که از بدترین جرمهاست باید بآن سختترین کیفر را داد و آن کیفر اعدام است. از این گذشته اگر قاتل را اعدام نکنند آدمکشیهای فراوان رخ خواهد داد.

از این گذشته ، ما می‌پرسیم : قاتل را اگر اعدام نکنند چه کیفری بدهند؟! می‌گویند : «بزندان بیندازند و تا زنده است در آنجا نگاهش دارند». می‌گویم : از چنان نگاه داشتنی جز زیان چه نتیجه‌ای می‌تواند باشد؟! [1]

نیز کسی که به ملت خود خیانت و بدخواهی کرده ـ مثلاً عقب ماندن ملت را خواسته و یا به ناامنی و آشفتگی کشور کوشیده و یا در جنگ زمینه‌ی شکست را فراهم کرده یا بمانند اینها اقدام کرده ـ چه این خیانت و بدخواهی به نفع ملت دیگری و چه به نفع خود او بوده ، باید او را اعدام کرد. چنین کسی بسیار پست و بدطینت است. باید زمین را ازو پاک گردانید.

همینطور کسی که با پسری زشتکاری کرده ، چه فریبش داده و چه زور بکار برده ، باید او را اعدام کرد. این کار زشت غیر از بدطینتی نمی‌تواند باشد. از این گذشته ، این پرده‌ی شرم و شرف بچه را پاره کردن و یک خانواده را سرافکنده کردن است.

یکی از گرفتاریهای بزرگ جهان بدآموزان و بدآموزیهاست. افراد بسیاری هستند که چه درباره‌ی جهان و طبیعت ، و چه درباره‌ی زندگانی ، چیزهایی از خیال خود بافته درمیان مردم منتشر کنند. همانطور که این کار تاکنون بسیار بوده است. مثلاً صوفیان یک رشته خرافات بی‌پایی داشته و دستورهای بیخردانه‌ای ساخته و با کوشش و تلاش همه‌ی آنها را در میان مردم منتشر کرده‌اند. خراباتیان همان راه را رفته و هزار شعر زهرآلود بیرون ریخته‌اند. پیروان مادّیگری در زمان ما همین کار را کرده‌اند و خیالبافیهای بیپا و بسیار زیانمند را با کوشش و تلاش در سراسر جهان رواج داده‌اند.

شما اگر نیک بسنجید بدبختیهایی که امروز اروپا را فراگرفته و مردمان در میان آتش و خون زندگی بسر می‌برند و پشت هم ویرانیها و کشتارها رخ می‌دهد ، بیش از همه نتیجه‌ی بدآموزیهای مادّیگری است. همانطور که بدبختیهای شرق و این ذلت و خواری بیش از همه نتیجه‌ی بدآموزیهای صوفیگری و خراباتیگری و مذاهب گوناگونِ بی‌اساس است.

بدآموزی از دو چیز می‌تواند ناشی شود : یکی از نادانی و سبکسری که کسی پی خیال را بگیرد و خود گمراه شده به گمراه کردن دیگران بکوشد. یکی هم از هوسبازی و خودخواهی که کسی در پی برتری‌فروشی باشد و با آن آرزو به بدآموزیهایی بپردازد.

ولی نتیجه‌ی آن یکی است. نتیجه‌ی آن گمراه شدن مردمان ، پست شدن زندگانی ، ویران بودن جهان است. از اینرو باید سستگیری نشود. باید همیشه مردان دانا و نیکخواه هوشیار اینان باشند. عید کتابسوزان برای یادآوری همینست. [2]

کسی که به بدآموزی و گمراه‌ کردن اقدام کرده باید او را نهی کرد. باید بدی کارش و زیانهای آن را شرح داد و روشن گردانید. اگر با این حال بازنگشت باید اعدامش کرد و از آسیب او به جهان جلوگیری کرد. همانطور که گفته‌ایم کسانی اگر درپی فهمیدن و فهمانیدنند ، راه دانشها برویشان باز است. از این راه تا می‌توانند پیش بروند و هرچه در پی‌اش هستند بجویند.