Get Mystery Box with random crypto!

کتاب «امروز چاره چیست؟» (احمد کسروی) 7ـ باید درباره‌ی قان | پاکدینی ـ احمد کسروی

کتاب «امروز چاره چیست؟» (احمد کسروی)

7ـ باید درباره‌ی قانون اساسی گفتگوهایی رود : (تکه‌ی 5)


سخن را به نتیجه رسانیم : قانون اساسی درخور تغییر است و اگر جایش افتاد می‌توان آن را تغییر داد. ولی چنانکه گفتم تغییر قانون اساسی فرع تغییرهاییست که در اندیشه‌ها پدید آید. فرع آنست که مردم آن را بخواهند.

ما هم اگر خواستیم ، باید گفتگوها بمیان آوریم و اندیشه‌ها را روشن گردانیم تا زمینه‌ای آماده شود و یک قانون بهتری بجای این گزارده شود. می‌خواهم بگویم باید تغییر قانون از روی فهم و بینش باشد و تنها سود توده و کشور بدیده گرفته شود. نه آنکه باز فشارها درمیان باشد و برای خاموش ساختن این دسته و آن دسته موضوعهایی در قانون گنجانیده شود و دلخواه این همسایه و آن همسایه منظور نظر گردد و بار دیگر یک قانون «شتر و گاو و پلنگی» ساخته شود.

خردمندان گفته‌اند : «می‌توان از هر پیشامدی سودی جست». اکنون که در ایران این حوادث رخ داده و خواه و ناخواه تکانی پدید آمده ، اگر یک دسته‌ی غیرتمندی پا بمیان گزارند و دوراندیشانه کوششهایی کنند ، خواهند توانست از این پیشامد سود جویند و نواقص ایران را یک به یک بدیده گرفته چاره‌اندیشی کنند. توانند برای قانونها نیز یک اساس خردمندانه‌ی استوارتری بگزارند.

یک گفتگو که بیگمان در ایران ، دیر یا زود ، پیش خواهد آمد ، این خواهد بود که ایرانیان از اندیشه‌های سوسیالیستی که در اروپا رواج گرفته تا چه ‌اندازه بهره جویند.

در کتاب «سرنوشت» نیز نوشته‌ام ، اندیشه‌های سوسیالیستی از مغزهای نیکخواهان جهان تراویده. کسانی که آسایش و آرامش خود را فدا ساخته بلکه جانهای خود را بخطر انداخته‌اند ، این اندیشه‌ها را بمیان آورده‌اند و مقصودشان این بوده که پستی و بلندی در زندگانی بشر کم گردد و از بدبختیها و رنجها کاسته شود. روزی که آنها این اندیشه‌ها را بمیان آورده‌اند ، رشته‌ی اختیار بیش از همه در دست پولداران و توانگران بوده و اینست مردان نیکخواه گزندها دیده‌اند و رنجها کشیده‌اند. ولی تخمهایی که پاشیده‌اند بروییدن پرداخته و اکنون هنگام بار دادن آنهاست. اکنون در اروپا و آمریکا و دیگر جاها ، جنبشها در همان زمینه پدیدار است. انگلیسها که از خونسردترین و دیرجنب‌ترین توده‌ها شمرده می‌شوند ، ما می‌بینیم آنها نیز تکانی نشان داده‌اند و اکنون حزبی که کابینه تشکیل داده (1) و امپراتوری بریتانی را راه می‌برد ، دارای مسلک سوسیالیست است و گفتگو از دولتی گردانیدن کارخانه‌ها می‌راند.

ما در ایران یکسومان دولت شورویست که سوسیالیستِ تمام بلکه کمونیست است و یکسومان دولت انگلیس است که آن هم پا براه سوسیالیستی نهاده. پس طبیعیست که از آن جنبشها و تکانها متأثر شویم.

آنگاه در جایی که در جهان چنان اندیشه‌های نیکخواهانه هست ، ما چرا نپذیریم؟!.. چرا پیروی ننماییم؟!.. مگر ما دلمان به بیچیزان و سختی‌کشان نمی‌سوزد؟!.. مگر نمی‌خواهیم در توده‌ی ما نیز پستیها و بلندیها کمتر باشد؟!..

در این زمینه اکنون هم گفتگوها در نهان و آشکار هست و این کشاکشها که امروز درمیانست ، بی‌ارتباط بآن موضوع نمی‌باشد. بویژه اگر روزی سخن از تغییر قانون اساسی بمیان آمد بیگمان یکی از موضوعهای جدی که در پیرامونش سخنها خواهد رفت ، این خواهد بود. اینست من در آن باره هم اندیشه‌ی خود را ـ تا اندازه‌ای که فرصت هست ـ برشته‌ی نوشتن می‌کشم :

آنچه من می‌دانم اندیشه‌های سوسیالیستی همه نیکست ، همه از روی منطق است. سرچشمه‌ی زیست بشر ، آب و هوا و زمین و آفتاب تابانست. در هر کجا که اینها هست آدمیان می‌توانند زندگی بسر برند. ما همه‌ی لوازم زندگی را با کوششهای خود ، از این سرچشمه‌های زیست بدست می‌آوریم. از سوی دیگر ، آب و هوا و زمین و آفتاب برای همه است ، تنها برای یک دسته نیست.

پس جهت ندارد که یک دسته از خوراک و پوشاک و دیگر نعمتهای جهان جز بهره‌ی بسیار کمی نیابند و گاهی از لوازم ضروری زندگی هم بی‌بهره باشند ، و یک دسته‌ی دیگر در توی خوشیهای زندگانی غرق باشند. این با هیچ منطقی درست نیست. پس باید باین چاره ‌اندیشیده شود.


پابرگی :
1ـ خواست حزب کارگر به رهبری کلمنت اَتلی است که جانشین حزب محافظه کار شده بود. ـ ویراینده


.