Get Mystery Box with random crypto!

حقایق زندگی (احمد کسروی) 33ـ در پیرامون جان و روان (تکه‌ | پاکدینی ـ احمد کسروی

حقایق زندگی (احمد کسروی)

33ـ در پیرامون جان و روان (تکه‌ی یک از سه)


درمیان گفتارهایی که زیر عنوان «یک گام دیگری بسوی پیشرفت» نوشتیم وعده دادیم که درباره‌ی «خرد» هم جداگانه سخن رانیم. برخی خوانندگان آن وعده را یادآوری کرده درخواست نوشتن گفتارهایی درآن باره می‌نمایند. من نیز می‌خواهم «خرد» را نیک شرح داده معنی درست آن را روشن گردانم. زیرا ما سر هر سخنی بآن استناد می‌نماییم پس باید آن را نیک بشناسانیم. ولی چون ما خرد را از بستگان «روان» (روح) می‌شماریم و درباره‌ی روان نیز سخنانی جز از گفته‌های دیگران داریم ، زیرا ما آدمی را دارای دو نیرو ، یکی بنام جان و دیگری بنام روان می‌شناسیم ، از اینرو بهتر است نخست از جان و روان گفتگو نماییم تا سپس بگفتگو از خرد رسیم. این است در اینجا بآن گفتگو آغاز می‌کنیم. ولی باید بگویم اینها سخنان بسیار استواری است که همه راستست و اگر خوانندگان از روی اندیشه و دقت خوانند خواهند دید که هر موضوعی دلیلهای روشنی همراه دارد ، و از آنسوی اینها زمینه‌های بسیار مهمی است که هر کس باید اینها را بداند. هر کس باید خود را بشناسد.

1ـ سرچشمه‌ی همه‌ی جنبشها خودخواهیست.

باید دانست که ما در این گفتگو با فلسفه‌ی مادّی (1) طرفیت داریم. روان را باین معنی که می‌گوییم فلسفه‌ی مادّی نمی‌پذیرد و اینست ما در برابر آنها ایستاده دلیل می‌آوریم و در اینجا نخست گفته‌های خود آنها را یاد می‌کنیم :

در فلسفه‌ی مادّی می‌گویند : سرچشمه‌ی همه‌ی جنبشها[= حرکات] در جهان خودخواهیست. باینمعنی هر کسی از آدمی و جانور و مرغ تنها خود را می‌خواهد و همه چیز را برای خود می‌خواهد و همین خودخواهی (یا حب‌الذات) است که او را وادار بکارهایی می‌کند. مثلاً شما رفتار و کردار یک خروس را باندیشه سپارید. این خروس تنها خود را می‌خواهد و همه چیز را برای خود می‌خواهد و دربند هیچ چیزی جز خوشیهای خود نمی‌باشد. این است هر کاری که می‌کند بسود خود اوست. مثلاً با خروس دیگر می‌جنگد برای اینست که می‌خواهد او نباشد و در خوشیها شرکت نکند ، می‌گردد و بالها بهم می‌زند و بانگ درمی‌آورد برای آنست که از آن خودنمایی لذت می‌برد ، دانه می‌خورد برای آنست که شکم خود را سیر گرداند ، با مرغها خوشرفتاری می‌کند برای آنست که از زیستن با آنها لذت می‌یابد. رویهم‌رفته یک کاری که سودش بخودش نباشد ازو سر نمی‌زند. همچنین است دیگر مرغان و چهارپایان و درندگان و همه‌ی جنبندگان. سرچشمه‌ی همه‌ی جنبشها جز خودخواهی نمی‌باشد.

می‌گویند : آدمی نیز چنین است و هر کاری که از یک تن سر می‌زند جز برای خوشی و بهره‌مندی خودِ او نیست.

اینها سخنانیست که بنیادگزاران فلسفه‌ی نوین مادّی می‌گویند و از این گفته‌های خود دو نتیجه‌ی اجتماعی بسیار مهمی می‌گیرند :

نخست آنکه «زندگانی نبرد است». چون هر کسی تنها خود را می‌خواهد و همه چیز را برای خود می‌خواهد ناگزیر درمیانه کشاکشی پدید می‌آید و کار بنبرد می‌کشد. اینکه بزبانها افتاده «زندگانی نبرد است» و عبارت «تنازع بقا» یا مانند آن در همه جا شهرت یافته و امروز گوشهای جوانان ایرانی با آن پر است از اینجا سرچشمه گرفته است.

دوم آنکه «آدمی نیکی‌پذیر نیست». در جایی که هر کسی باید سود خود را جوید و جز دربند خوشیهای خود نباشد ، و این در طبیعت او گزارده شده ، دیگر چگونه می‌توان از کسی امید نیکی داشت؟!. چگونه می‌توان دستگیری بدیگران یا گذشت و جانفشانی توقع کرد؟!.. اینها که برخلاف طبیعت است چگونه می‌توان از یک آدمی‌خواست؟!.. آیا می‌تواند آتش نسوزاند؟! می‌تواند آب خفه نگرداند؟!..

از اینجا فلاسفه‌ی مادّی ـ از شوپنهاوِر و نیتچه (2) و دیگران ـ بجهان بدبین بوده‌اند و آن را درخور نیکی (اصلاح) نمی‌دانسته‌اند ، و هم از اینجا دینها را بیهوده شمارده و پیشوایان دین و پیغمبران را در کوششهایی که برای نیکی جهان بکار برده‌اند گمراه پنداشته و آن کوششها را «آهن سرد کوبیدن» دانسته‌اند. کاری‌ترین ضربتی که در جنبش اخیر اروپا به دینها زده شده از این راه بوده.

شوپنهاور می‌گوید : «این دعویِ مردمی که می‌کنند بیپاست. زیرا آدمی که ناگزیر است همیشه بجنگد تا زنده بماند چه نیکی ازو چشم توان داشت؟!.» می‌گوید : «دینها همه دروغ و بیهوده است» می‌گوید : «در زندگانی بهترین چاره آنست که آدمی زن نگیرد و تنها زید و یا خود را کشته آسوده گرداند» چنانکه خود او نیز زن نگرفت و زندگی را با یک بدبینی و دلگیری بسر داده درگذشت.

این آموزاکهای اینهاست. ما می‌گوییم : بخطا رفته‌اید و این نتیجه‌ها نه درست است. داستان «خودخواهی» که شرح می‌دهید در جانوران از هر باره راست است. جانوران همانند که شناخته‌اید و آنان هر یکی تنها خود را خواهد و همه چیز را برای خود خواهد. در آدمی نیز در یک رشته از کارهایش گفته‌ی شما راست است.